پیام خود را بنویسید
دوره 14، شماره 3 - ( پاییز 1403 )                   جلد 14 شماره 3 صفحات 273-258 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Kabiri S, Maddahi J, Anbari M, Heidari H, Nasiri A, Nazari A, et al . The Factors Affecting The Performance of Neighborhood Emergency Response Volunteers (Davam Groups) in Tehran, Iran. Disaster Prev. Manag. Know. 2024; 14 (3) :258-273
URL: http://dpmk.ir/article-1-686-fa.html
کبیری سعید، مداحی جواد، عنبری موسی، حیدری حسین، نصیری علی، نظری امین، و همکاران.. ‫آسیب‌شناسی عملکرد گروه‌های دوام (داوطلب واکنش اضطراری محله) در شهر تهران‬‬‬‬‬‬. دانش پیشگیری و مدیریت بحران. 1403; 14 (3) :258-273

URL: http://dpmk.ir/article-1-686-fa.html


1- گروه جامعه شناسی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاددانشگاهی، تهران، ایران.
2- گروه مطالعات خانواده، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاددانشگاهی، تهران، ایران.
3- گروه توسعه اجتماعی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
4- گروه سلامت در حوادث، بلایا و پدافندغیرعامل، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله (عج)، تهران، ایران
5- مرکز مطالعات و برنامه‌ریزی شهر تهران، تهران، ایران.
6- سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران، تهران، ایران.
متن کامل [PDF 7836 kb]   (404 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (4110 مشاهده)
متن کامل:   (210 مشاهده)
مقدمه
جهان ما با بحران‌های طبیعی مکرر و متنوع دست‌و‌پنجه نرم می‌کند. مشارکت فعال شهروندان در مدیریت و کاهش این بحران‌ها به یک روند قابل‌توجه و بی‌بدیل در امر مدیریت بحران تبدیل شده است. این افزایش مشارکت مدنی نشان‌دهنده تغییر الگو در واکنش به بحران‌هاست و این موضوع را برجسته می‌کند که قدرت جمعی اجتماعات محلی نقش مهمی در ایجاد انعطاف‌پذیری و تاب‌آوری در مدیریت مؤثر بحران طبیعی دارد. از اقدامات خودجوش مردمی گرفته تا تلاش‌های داوطلبانه در مقیاس بزرگ، شهروندان برای مقابله با چالش‌های چندوجهی برآمده از بحران‌های طبیعی همواره پیش‌قدم بوده‌اند. این پدیده رو‌به‌رشد بر ماهیت در حال تحول مدیریت بحران تأکید می‌کند و بر نیاز به رویکردهای مشترک و جامعه‌محور تأکید دارد. این مقدمه زمینه را برای بررسی دقیق‌تر انگیزه‌ها و نظریه‌هایی فراهم می‌کند که زیربنای مشارکت داوطلبانه شهروندان در مدیریت بحران‌های طبیعی است. پدیده مشارکت داوطلبانه در بحران‌های اجتماعی و شهری در دهه 1950 مورد توجه اندیشمندان بوده است (بلینا، 2018؛ کندی و همکاران، 2017). گروه‌های داوطلب واکنش اضطراری محله نه‌تنها برای نهادهای مدیریت بحران شهری پربازده هستند، بلکه موضوع موردعلاقه در سیاست مدیریت بحران محسوب می‌‌شوند (نیسن، 2021). 
مقامات دولتی تأکید می‌کنند همه شهروندان باید میزان تأثیرگذاری بحران‌های شهری بر اجتماعات محلی را شناخته و با الگوهای مقابله کارآمد با شرایط دشوار پس از حادثه آشنا شوند. تحقیقات نشان داده‌اند پدیده مدیریت بحران یک «چرخش مشارکتی» را تجربه کرده است (یانگ، 2021). این الگو نه‌تنها ناگزیری توسعه گروه‌های دوام و داوطلب واکنش اضطراری محله را برجسته می‌سازد، بلکه ادغام بهتر این گروه‌ها در یک تلاش جمعی همه‌جانبه را در نظر دارد (اسپیر و همکاران، 2020). برخی از محققان با اتخاذ رویکردی انتقادی‌تر، شهروندان را اولین پاسخ‌دهندگان واقعی بحران‌های شهری می‌دانند. ازاین‌رو هنگامی‌که یک بحران شهری رخ می‌دهد، واکنش فوری اغلب توسط اعضای خانواده، همسایگان یا سازمان‌های داوطلب محله انجام می‌شود (میائو و همکاران، 2021). تشکیل و توسعه چنین گروه‌های داوطلبی در واکنش به رویدادهای شهری، نقش مکمل و کاربردی در مدیریت جامع بحران دارد (گوربای و همکاران، 2018). 
چالش دیگری که گروه‌های داوطلب بحران‌های شهری با آن مواجه هستند، مسئله عدم همگونی اعضای آن است. بنابراین درک تنوع مشارکت داوطلبانه برای برنامه‌ریزی بهتر چنین گروه‌هایی ضروری است. چرا‌که «فراوانی اعضا» و «کیفیت مشارکت داوطلبانه» در مدیریت بحران‌های شهری همواره تغییرات قابل‌توجهی را تجربه کرده است و روند گذشته بیانگر کاهش اقدامات داوطلبانه منسجم در سطح محله از سبک «مشارکت داوطلبانه طولانی‌مدت و با تعهد بالا» به سمت «سبک‌های متنوع، روان و اپیزودیک داوطلبانه» بوده است (استرند، 2019).
در دنیای امروز مدیریت بحران در فضای شهری ازجمله مسائلی است که لازم است در فرایند برنامه‌ریزی شهری بدان توجه شود (کارتون و همکاران، 2021). این رخدادهای پیش‌بینی‌نشده با ایجاد نگرانی نسبت به نحوه تعامل سازمان‌ها، انجمن‌ها و شهروندان، آن‌ها را به تکاپو برای حل این معضلات وادار کرده‌اند. راه‌حل‌های مقابله با این مشکلات مستلزم تغییر نگرش و مشارکت دادن انجمن‌ها و گروه‌های دوام محله‌ای در مدیریت بحران‌های شهری است (لاچویکز و دوناگی، 2021). یکی از مهم‌ترین اولویت‌ها همواره استفاده از مشارکت شهروندان و به‌طور خاص تشکیل گروه‌های دوام (داوطلب واکنش اضطراری محله) بوده است (استرند، 2019).
 از منظری دیگر، بررسی نقش گروه‌های دوام و داوطلب واکنش اضطراری محله، در کلان‌شهرها بیش از شهرهای کوچک اهمیت دارد. در شهرهای کوچک، مردم به‌راحتی به شناخت نیازهای فوری محله دست می‌یابند، منافع مشارکت را به‌سرعت مشاهده می‌کنند و درنتیجه موفقیت گروه‌های دوام و داوطلب واکنش اضطراری محله، راحت‌تر و دردسترس‌‌تر می‌نماید. در مقابل در شهرهای بزرگی مثل تهران، جلب مشارکت گروه‌های مختلف، به‌‌ویژه در بسترهای از قبل آماده‌نشده، همواره میسر نبوده است و از چالش‌های دائمی گروه‌های دوام و داوطلب واکنش اضطراری محله به ‌حساب می‌آید. علاوه‌بر‌این، تهران شهری با مشکلات بسیار متعدد و بحران‌های متعدد زیستی و اجتماعی است که رفع این مشکلات و چالش‌های مرتبط با آن از عهده سازمان‌های رسمی به‌تنهایی و بدون مشارکت گروه‌های دوام و داوطلب واکنش اضطراری محله برنمی‌آید. تحقیقات صورت‌گرفته در کشور حاکی از آن است که اقدامات داوطلبانه شهروندان در مدیریت بحران‌های شهری در سال‌های اخیر بیشتر معطوف به بحث توانمندسازی، آمادگی و آموزش بوده است؛ درحالی‌که یکی از اهداف اصلی چنین گروه‌هایی پیشگیری، مقابله، بازتوانی و همچنین توسعه ظرفیت‌های بالقوه‌شان است (رزاقی و خاچکی، 1397؛ حبیب پور و کاری، 1398).
 بنابراین ارزیابی عملکرد گروه‌های دوام و داوطلب واکنش اضطراری محله یکی از چالش‌های حوزه مدیریت بحران شهری است. شناسایی نقاط قوت و ضعف گروه‌های دوام و داوطلب واکنش اضطراری محله از این منظر به ایجاد الگو و روش‌های پایداری مشارکت این گروه‌ها و اثربخشی آن‌ها در بخش آمادگی و مقابله سنجیده و ظرفیت‌های بالقوه این گروه‌ها در بخش‌های پیشگیری، مقابله و بازتوانی منجر می‌شود. این پژوهش می‌کوشد عملکرد گروه‌های دوام و داوطلب واکنش اضطراری محله در شهر تهران را ارزیابی کند و الگو و پیشنهاد‌های کاربردی برای تقویت، توانمندسازی و نحوه ادغام آن‌ها در برنامه‌های مدیریت بحران شهرداری تهران پیشنهاد کند. 

پیشینه پژوهش
جامعه‌شناسی بحران و مطالعات انجام‌گرفته در حوزه سوانح و بحران‌های طبیعی، به‌خصوص در کشور ایران محدود هستند. بیشتر تحقیقات موجود در حوزه ارزیابی عملکرد سمن‌ها، نهادهای غیرانتفاعی و طرق تهییج شهروندان به مشارکت در فعالیت‌های داوطلبانه مدیریت شهری مطعوف بوده است و این در حالی است که مطالعه آسیب‌‌شناختی عملکرد گروه‌های دواطلب اضطرار شهری (گروه‌های دوام) در شهر تهران باتوجه‌به سابقه و اهمیت مشارکت در مدیریت بحران شهر تهران مورد غفلت قرار گرفته است. در این بخش مقاله سعی شده است با‌توجه‌به هدف اصلی این تحقیق، یعنی آسیب‌شناسی عملکرد گروه‌های دوام، پژوهش‌هایی ارائه شود که نگاهی آسیب‌شناسانه به موضوع عملکرد سمن‌ها، نهادهای غیرانتفاعی و طرق تهییج شهروندان به مشارکت در فعالیت‌های داوطلبانه مدیریت شهری داشته‌اند.
کلاته ساداتی و فلک‌الدین (1400) در پژوهش خود نشان دادند مشارکت‌کنندگان بر لزوم نقش تسهیل‌کنندگی سیاست‌گذاران اجتماعی برای مشارکت هرچه بیشتر شهروندان و گروه‌های دانشجویی در بحران‌ها تأکید داشته‌اند. 4 مضمون برساخت‌شده تحت عنوان بی‌طرفی، نهادسازی انتخابی‌علمی، گفت‌وگو و مدارا، جامعه‌پذیری نوع‌دوستی و مسئولیت به‌عنوان راهکارهای پیشنهادی مطرح‌شده است. الگوی چارچوب ما نشان می‌دهد نوعی واگرایی بین سپهر فرهنگی و سپهر سیاسی در اقدامات انسان‌دوستانه بحران وجود دارد. حبیب‌پور گتابی و جعفری (1399
در پژوهش خود نشان دادند سمن‌های مدیریت بحران در شهر تهران عملکرد ضعیف در این عرصه دارند. این سمن‌ها جایگاهی در سیاست‌گذاری بحران ندارند و تا حد زیادی به مؤسساتی با ماهیت خیریه‌ای و آموزشی تقلیل یافته‌اند. دلایل این ناکامی را می‌توان با استناد به مقولاتی چون فقدان نیروهای متخصص، نیت انتفاع‌گرایانه مدیران و اعضای این سازمان‌ها، فقدان چشم‌انداز و برنامه کلان و راهبردی مشخص درزمینه مدیریت بحران، تعدد سازمان‌های متولی غیرتخصصی در حوزه بحران، وابستگی به دولت، بی‌اعتمادی دولت به آن‌ها، فقدان شبکه منسجم و درنتیجه جزیره‌ای عمل کردن و نهادینه نشدن مفهوم بحران و سانحه توضیح داد.
 همچنین رحیم زاده و همکاران (1401) در پژوهش به این نتیجه رسیدند که سازمان‌های مردم‌نهاد در شهر تهران عمدتاً در ابعاد اجتماعی و زیست‌محیطی نقش بیشتر و درزمینه ابعاد اقتصادی و نهادی نقش کمتری در قالب ارتباط واسطه‌ای بین مدیریت شهری و شهروندان ایفا کرده‌اند. سمن‌ها با‌توجه‌به اینکه با شهروندان به‌طور مستقیم در ارتباط هستند، می‌توانند مسائل و واقعیت‌های شهری را به‌درستی به ‌نظام مدیریت شهری انعکاس دهند. طالب‌پور وهمکاران (1398) پژوهشی را با هدف بررسی نقش مدیریت یکپارچه‌ شهری در بهبود مدیریت بحران و افزایش کیفیت خدمات عمومی به شهروندان (مطالعه‌ موردی: استان تهران) به انجام رساندند. نتایج تحقیق با استفاده از رگرسیون چند‌متغیره نشان داد متغیرهای مدیریت یکپارچه شهری بر آمادگی مدیریت بحران، سرعت ارائه خدمات، کیفیت ارائه خدمات، هماهنگی بین‌بخشی، برنامه‌ریزی مناسب و تأمین الزامات موردنیاز در شرایط بحران تأثیرگذارند.
 طیب‌نیا و همکاران (۱۳۹۷)، در پژوهشی با عنوان «بررسی عوامل مؤثر بر مشارکت زنان در فعالیت‌های داوطلبانه خیرخواهانه» نشان دادند عواملی همچون عواطف، خانواده، تربیت، آموزش، سن، سواد، حقوق اقتصادی زن مسلمان و فاکتورهای مذهبی بر این فعالیت‌ها مؤثر است. سردارنیا و یوسفی (۱۳۹۵) در پژوهشی با عنوان «سنجش رابطه اعتماد و عضویت در انجمن‌های داوطلبانه با فرهنگ سیاسی دانشجویان: مطالعه موردی، دانشجویان دانشگاه شیراز» نشان دادند دانشجویانی که سطح و میزان سرمایه اجتماعی آنان بالاتر باشد به‌مراتب بیشتر از دیگران به فرهنگ سیاسی مدنی و دموکراتیک گرایش پیدا می‌کنند و از فرهنگ سیاسی سنتی فاصله می‌گیرند.
 مطهری و رفیعیان (1395) در پژوهشی به دنبال تبیین مدلی به‌منظور ارتقای مدیریت خطر بحران با رویکرد اجتماع‌محور در شهر تهران بودند. نتایج پژوهش نشان می دهد میان میزان سرمایه اجتماعی مرتبط با بحران در سطوح چهارگانه اجتماع محلی و مؤلفه‌های مدیریت خطرپذیری بحران در سطوح مختلف رابطه معنی‌داری وجود دارد. در بخش پیشینه خارجی نیز کاویتها (2021) در بررسی نقش سمن‌ها در ارتقای توانمندسازی برای توسعه پایدار جامعه‌ تلاش کرد سهم راهبرد و برنامه آن‌ها را در توسعه پایدار جامعه‌ نشان دهد. از نظر او سمن‌ها از‌طریق سرمایه‌گذاری کوچک، ظرفیت‌سازی و خوداتکایی سبب توسعه پایدار اجتماعی می‌شوند و ازطریق اعتبارات خرد به اعضای جامعه برای دسترسی به مشاغل، درآمدزایی و بهبود وضعیت اقتصادی یاری می‌رسانند. همچنین سمن‌ها با توسعه ظرفیت‌های جامعه مانند مهارت‌ها، توانایی‌ها، دانش و دارایی‌ها و ایجاد انگیزه، جامعه را به مشارکت در این پروژه‌ها برای بهبود کیفیت زندگی تشویق می‌کنند.
واداون (2020) در پژوهش با عنوان «نقش سمن‌ها در حفاظت از محیط ‌زیست و توسعه» می‌نویسد: این سازمان‌ها نقش مهمی در حفاظت از محیط ‌زیست، منابع طبیعی و توسعه دارند. علاوه‌بر‌این او معتقد است همکاری دولت، سمن‌ها و مردم، نیاز حتمی است. از نظر او سمن‌ها بر مسائل محیط‌‌زیست نظارت می‌کنند و در ایجاد هم‌گرایی جمعی، مشارکت سازمان‌یافته و هماهنگی بین‌بخشی برای حفاظت از محیط‌زیست و تحقق توسعه پایدار نقش دارند.
بهاتاچارجی (2019) در پژوهشی با عنوان «نقش گروه‌های دواطلب مردمی در حفاظت از محیط‌زیست، آسام‌ هند»، نقش مهم این سازمان‌ها در حفاظت از تنوع زیستی، کاهش آلودگی و ارتقای معیشت پایدار افرادی را نشان داد که در مجاورت طبیعت زندگی می‌کنند. همچنین مداخله سمن‌ها ابتدا، آموزش و ایجاد انگیزه برای خودداری از تخریب و حفاظت و در ادامه، مداخله در سیاست‌گذاری‌های دولت برای گرفتن تصمیم‌های صحیح برای حفاظت از محیط‌زیست و راه‌اندازی تظاهرات، اعتراض و انتقاد نسبت به هر‌گونه سهل‌انگاری مقامات دولتی در تخریب محیط ‌زیست بوده است.
جمع‌بندی از پژوهش‌های صورت‌گرفته در حوزه موردمطالعه حاکی از آن است که پیشینه‌های مرتبط با موضوع پژوهش، به‌ویژه در‌زمینه مدیریت بحران شهری بسیار اندک بوده و در حوزه آسیب‌شناسی عملکرد گروه‌های داوطلب شهری با نقصان همراه بوده است.

چارچوب نظری
در حوزه جامعه‌شناسی بحران و همچنین مشارکت داوطلبانه شهروندان در مدیریت بحران‌های طبیعی نظریه‌ها و چارچوب‌های تئوریک متنوعی وجود دارد و درک انگیزه‌های مشارکت داوطلبانه شهروندان در مدیریت بحران‌های طبیعی، یک تلاش چندوجهی است که بر چارچوب‌های نظری مختلفی تکیه می‌کند که در این تحقیق 4 نظریه انتظار ـ ارزش، تبادل اجتماعی، نظریه هویت اجتماعی و سرمایه اجتماعی مورد استفاده قرار گرفته است. به‌طور خلاصه، نظریه انتظار ـ ارزش بر اهمیت درک شهروندان از مشارکت خود به‌عنوان کنشگری معنادار و تأثیرگذار تأکید می‌کند. در تکمیل این دیدگاه، نظریه تبادل اجتماعی پیشنهاد می‌کند که افراد زمانی که منافع متقابل را در کنش‌های جمعی همچون فعالیت‌های داوطلبانه مدیریت بحران شهری با مزایایی مانند تأیید اجتماعی، شبکه‌سازی یا احساس تعلق پیش‌بینی می‌کنند، مشارکت آن‌ها در چنین فعالیت‌هایی افزایش خواهد یافت. از سوی دیگر، نظریه هویت اجتماعی به زیربناهای روان‌شناختی پویایی گروه می‌پردازد و بر این نکته تأکید می‌کند که چگونه افراد از همذات‌پنداری خود با یک جامعه یا ارزش‌های مشترک انگیزه می‌گیرند. در‌نهایت، تئوری بسیج منابع بینش‌هایی را در‌مورد بسیج منابع در مواقع بحران، از‌جمله زمان، مهارت‌ها و تخصص، برای مشارکت مدنی در طول بحران‌های طبیعی ارائه می‌دهد. با ترکیب این نظریه‌ها، این مقاله به دنبال کشف شبکه پیچیده عوامل انگیزشی است که شهروندان را به مشارکت فعال در مدیریت داوطلبانه بحران‌های طبیعی سوق می‌دهد و به انعطاف‌پذیری اجتماعات داوطلب محلی همچون گروه دوام کمک می‌کند.
نظریه هویت اجتماعی که توسط هنری تاجفل و جان ترنر در دهه 1970 توسعه یافت، بر این موضوع تمرکز دارد که چگونه افراد خود و دیگران را در گروه‌های اجتماعی متمایز دسته‌بندی می‌کنند و چگونه این عضویت‌های گروهی بر رفتار و روابط بین‌گروهی تأثیر می‌گذارد (ون کیمپربرگ و همکاران، 2022). این تئوری معتقد است افراد بخشی از هویت و عزت نفس خود را از عضویت در گروه‌های خودی به دست می‌آورند که منجر به وفاداری درون‌گروهی می‌شود. در نظریه هویت اجتماعی این‌گونه بحث می‌شود که افراد خود و دیگران را بر‌اساس ویژگی‌های مشترک مرتبط به گروه‌های اجتماعی دسته‌بندی می‌کنند (لیزیو ویلسون و همکاران، 2022). افراد حس خود و عزت نفس را از عضویت در گروه خود می‌گیرند. گروه‌هایی که افراد به آن‌ها تعلق دارند به هویت اجتماعی آن‌ها کمک می‌کنند و این هویت اغلب با مقایسه مثبت درون‌گروهی با گروه‌های بیرونی تقویت می‌شود. تئوری هویت اجتماعی پیش‌بینی می‌کند که افراد تمایل دارند نسبت به اعضای گروه خود (داخل گروه) در مقایسه با اعضای گروه‌های دیگر (برون گروه) وفاداری مثبت نشان دهند (موریس و وب، 2022). نظریه سرمایه اجتماعی بر ارزشی که شبکه‌ها و روابط اجتماعی برای افراد و جوامع به ارمغان می‌آورد تمرکز دارد. این نظریه بر ارتباطات اجتماعی، اعتماد و هنجارهای مشترک در تسهیل همکاری و دستیابی به اهداف جمعی تأکید می‌کند. 

روش
با‌توجه‌به هدف پژوهش حاضر مبنی بر ‫آسیب‌شناسی گروه‌های دوام (داوطلب واکنش اضطراری محله)‬‬، روش پژوهش حاضر توصیفی‌همبستگی است. همچنین نتایج این پژوهش می‌تواند اطلاعات ارزشمندی را در اختیار سازمان مدیریت بحران شهر تهران قرار داده و در راستای عملکرد بهتر گروه‌های دوام مورد استفاده قرار گیرد. از‌این‌رو پژوهش حاضر به لحاظ هدف بنیادی است و در بعدی دیگر به دلیل اینکه داده‌های این پژوهش با استفاده از تکنیک پرسش‌نامه جمع‌آوری شده‌اند، از این منظر در زمره تحقیقات میدانی است. نمونه آماری پژوهش حاضر را کلیه داوطلبین گروه‌های دوام در 22 منطقه شهر تهران تشکیل می‌دهند. روش نمونه‌گیری در این تحقیق در‌دسترس بود. با استفاده از نرم‌افزار جی‌پاور تعداد 328 نفر ارزیابی شده‌ا‌ند که بر مبنای ضریب تأثیر 0/15 درصد، خطای نمونه‌گیری درجه دوم 0/01 و تعداد متغیرهای پیش‌بین (17 متغیر مستقل) محاسبه شده است. با‌توجه‌به ریزش احتمالی پاسخگویان، محقق با افزایش 20 درصد حجم نمونه اولیه و توزیع 395 پرسش‌نامه و کنار گذاشتن داده‌های مخدوش، 380 پرسش‌نامه را برای تجزیه‌وتحلیل د استفاده کرد.‬‬‬‬‬‬‬
نگاهی کلی به مشخصات جمعیت‌شناختی پاسخگویان (اعضای داوطلب گروه دوام شهری) گواه این مدعاست که بیشتر مشارکت‌کنندگان را زنان، افراد با سطح تحصیلات دیپلم، در بازه سنی 30 الی 50 سال و از طبقه اقتصادی و اجتماعی پایین جامعه تشکیل می‌دهند. در جدول شماره 1 مشخصات جمعیت‌شناختی پاسخگویان ارائه شده است.



شاخص‌های گرایش به مرکز و پراکندگی نشان داد میانگین بعد لزوم شناخت گروه‌های دوام، 13/58؛ تبلیغات رسانه‌ای و بصری، 18/99؛ ابعاد نمادین و هویتی، 11/29؛ آگاهی‌رسانی‌های عمومی و جمعی، 8/66؛ آگاهی‌سازی از کاربردهای فراوان عضویت در گروه‌های دوام، 10/73؛ نقش مهم مسئولین گروه‌های دوام در جذب، 7/95؛ ارائه تسهیلات و خدمات شهری، رفاهی، 7/90؛ عدم تعامل شهرداری‌ها و سراهای محله با مجموعه گروه دوام مناطق، 11/26؛ خدمات رفاهی، انگیزشی، 11/09؛ آموزش ماندگار و مستمر، 24/04؛ برنامه‌ها و اهداف آموزشی، 10/67؛ نقدپذیری و ارتباط مستمر با اعضا، 15/72؛ مسائل مالی و بیمه‌ای، 24/61؛ کمبود امکانات خانه‌های دوام و خرابی تجهیزات، 8/53؛ لغو برنامه‌ها و نقص در اجرای برنامه‌های آموزشی، 8/09؛ تعهد به گروه دوام، 7/96؛ رضایتمندی از عضویت در گروه دوام، 17/07 و وفاداری به گروه دوام 13/13 گزارش شده است.
ابزار گردآوری داده‌ها مقیاس‌های محقق‌ساخته‌ای است که از‌طریق روش تحقیق کیفی و مصاحبه با اعضا و مسئولین گروه‌های دوام در شهر تهران طراحی شد. پرسش‌نامه مورد‌بحث در سه بعد به آسیب‌شناسی گروه‌های دوام پرداخته است. در بخش اول روش‌های جذب اعضای گروه‌های دوام و همچنین عملکرد سازمانی و تعامل با سازمان‌ها و نهادهای بیرونی مورد آسیب‌شناسی قرار گرفته است (لزوم شناخت گروه‌های دوام، تبلیغات رسانه‌ای و بصری، ابعاد نمادین و هویتی، آگاهی‌رسانی عمومی و جمعی، آگاهی‌سازی از کاربردهای فراوان عضویت در گروه دوام، نقش مسئولین گروه دوام در جذب نیرو و ارائه تسهیلات و خدمات شهری و رفاهی و تعامل شهرداری‌ها و سراهای محله با مجموعه گروه دوام مناطق). در بخش دوم روش‌های جذب اعضای گروه‌های دوام و فرایند ریزش اعضا مورد سنجش قرار گرفته است (ارائه خدمات رفاهی و انگیزشی، آموزش ماندگار و مستمر، لزوم بازنگری در برنامه‌ها و اهداف آموزشی، نقدپذیری مسئولین مرتبط و مسائل مالی و بیمه، کمبود امکانات و خرابی تجیهزات و نقص در اجرای برنامه‌های آموزشی). در بخش سوم محققین به سنجش سازه کیفیت ارتباط دوام (تعهد به گروه دوام، رضایتمندی از عضویت در گروه دوام و وفاداری به گروه دوام) پرداخته‌اند. به‌منظور بررسی رواییابزار تحقیق در این پژوهش در وهله اول از معیار روایی صوری استفاده شد و در مرحله بعد تحلیل عاملی تأییدی، روایی هم‌گرا و روایی واگرا برای سنجش میزان اعتبار (روایی) مورد استفاده قرار گرفت و نتایج از‌لحاظ آماری تأیید شدند. در بعدی دیگر بحث پایایی ابزار تحقیق نیز بر‌اساس 2 آماره آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی مورد تأیید قرار گرفتند (جدول شماره 2).



همچنین بحث توزیع نرمال داده‌ها نیز بر‌اساس ضریب کشیدگی و چولگی و همچنین شاخص کشیدگی چندمتغیره مردیا مورد تأیید قرار گرفت. به‌منظور بررسی سؤالات پژوهش و آزمون مسیرهای مستقیم و غیر‌مستقیم از نرم‌افزارهای SPSS نسخه 27 استفاده شد و برای مدل‌یابی معادلات ساختاری از نرم‌افزار Amos نسخه 24 استفاده شده است.

یافته‌ها
در این بخش، به‌منظور آسیب‌شناسی عملکرد گروه‌های دوام از آزمون فریدمن و تی تک‌مونه‌ای استفاده شده است. در وهله اول، عملکرد گروه‌های دوام در حوزه‌های مختلف با استفاده از آزمون فریدمن رتبه‌بندی شد و در مرحله بعد میانگین گزارش‌شده در نمونه (میانگین نمرات به‌دست‌آمده) با میانگین جامعه مقایسه می‌شود.
 در حیطه تبلیغات رسانه‌ای و بصری (میانگین رتبه‌ای: 4/71)، عملکرد مسئولین در جذب اعضا (میانگین رتبه‌ای: 4/61)، هویت و ابعاد نمادین گروه‌های دوام (میانگین رتبه‌ای: 4/52) عملکردی بهتر از سایر حوزه‌ها داشته و در حیطه‌های ارائه تسهیلات (میانگین رتبه‌ای: 4/38)، لزوم شناخت گروه‌های دوام (میانگین رتبه‌ای: 4/38) و آگاه‌سازی نسبت به مزایای متنوع عضویت در گروه‌های دوام، عملکرد سازمان ضعیف‌تر از حوزه‌های دیگر موردبررسی بوده است (جدول شماره 3).



همان‌طور که در تصویر شماره 1 ملاحظه می‌شود، متغیر مکنون پایدارسازی و ماندگاری اعضای گروه‌های دوام متشکل از 4 مؤلفه ارائه خدمات رفاهی و انگیزشی، آموزش ماندگار و مستمر، برنامه‌ها و اهداف آموزشی و نقدپذیری مسئولین و ارتباط با اعضا، سطوح کیفیت ارتباط اعضای گروه‌های دوام را تحت تأثیر قرار داده است. به عبارتی دیگر، متغیر پایدارسازی و ماندگاری اعضای گروه‌های دوام تأثیر معنی‌داری بر رضایتمندی از عضویت در گروه‌های دوام، تعهد به گروه دوام و همچنین وفاداری به گروه دوام دارد. از سویی دیگر، این متغیر با تأثیرگذاری مستقیم بر رضایتمندی از عضویت در گروه دوام و تعهد به گروه دوام به‌صورت غیرمستقیم نیز سطوح وفاداری به گروه دوام را تحت تأثیر قرار می‌دهد. در‌مجموع سه متغیر پایدارسازی و ماندگاری اعضای گروه‌های دوام، رضایتمندی از عضویت در گروه دوام و تعهد به گروه دوام قادرند 45 درصد از تغییرات وفاداری به گروه‌های دوام را تبیین کنند. پایدارسازی و ماندگاری اعضای گروه‌های دوام و رضایتمندی از عضویت در گروه دوام قادرند 52 درصد از تغییرات تعهد به گروه دوام را پیش‌بینی کنند و در آخر پایدارسازی و ماندگاری اعضای گروه‌های دوام قادر است 40 درصد از واریانس رضایتمندی از عضویت در گروه دوام را تبیین کند.



همان‌طور که خلاصه ضرایب گزارش‌شده (ضرایب مستقیم) مدل نشان می‌دهد، پایدارسازی و ماندگاری اعضای گروه‌های دوام (0/326=β)، رضایتمندی از عضویت در گروه دوام (0/226=β)، تعهد به گروه دوام (0/214=β) تأثیر معنی‌داری بر وفاداری به گروه دوام دارند. همچنین پایدارسازی و ماندگاری اعضای گروه‌های دوام (0/623=β) و رضایتمندی از عضویت در گروه دوام ((0/137=β) تأثیر معنی‌داری بر تعهد به گروه دوام دارند. در بعدی دیگر پایدارسازی و ماندگاری اعضای گروه‌های دوام (0/630=β) تأثیر معنی‌داری بر رضایتمندی از عضویت در گروه دوام دارد. در مسیر غیرمستقیم نیز پایدارسازی و ماندگاری اعضای گروه‌های دوام (0/295=β) و رضایتمندی از عضویت در گروه دوام) (0/029=β) تأثیر معنادار و غیرمستقیم بر وفاداری به گروه دوام دارند. همچنین پایدارسازی و ماندگاری اعضای گروه‌های دوام (0/087=β) تأثیر معنادار و غیرمستقیم بر تعهد به گروه دوام دارد (جدول شماره 4).



همان‌طور که در تصویر شماره 2 ملاحظه می‌شود، متغیر مکنون آسیب‌شناسی ریزش اعضا، متشکل از 3 مؤلفه ارائه مسائل مالی و بیمه، کمبود امکانات و خرابی تجهیزات و لغو و نقص در اجرای برنامه‌های آموزشی، سطوح کیفیت ارتباط اعضای گروه‌های دوام را تحت تأثیر قرار داده است. به عبارتی دیگر، متغیر آسیب‌شناسی ریزش اعضا، تأثیر معنی‌داری بر رضایتمندی از عضویت در گروه‌های دوام، تعهد به گروه دوام و همچنین وفاداری به گروه دوام دارد. از سویی دیگر، این متغیر با تأثیرگذاری مستقیم بر رضایتمندی از عضویت در گروه دوام و تعهد به گروه دوام، به‌صورت غیرمستقیم نیز سطوح وفاداری به گروه دوام را تحت تأثیر قرار می‌دهد. در‌مجموع 3 آسیب‌شناسی ریزش اعضا، رضایتمندی از عضویت در گروه دوام و تعهد به گروه دوام قادرند 45 درصد از تغییرات وفاداری به گروه‌های دوام را تبیین کنند. آسیب‌شناسی ریزش اعضا و رضایتمندی از عضویت در گروه دوام قادرند 31 درصد از تغییرات تعهد به گروه دوام را پیش‌بینی کنند و در آخر آسیب‌شناسی ریزش اعضا قادر است 7 درصد از واریانس رضایتمندی از عضویت در گروه دوام را تبیین کند.



همان‌طور که خلاصه ضرایب گزارش‌شده (ضرایب مستقیم) مدل نشان می‌دهد، آسیب‌شناسی ریزش اعضا (0/220=β) ، رضایتمندی از عضویت در گروه دوام (0/312=β) و تعهد به گروه دوام (0/337=β) تأثیر معنی‌داری بر وفاداری به گروه دوام دارند. همچنین آسیب‌شناسی ریزش اعضا (0/176=β) و رضایتمندی از عضویت در گروه دوام (0/485=β) تأثیر معنی‌داری بر تعهد به گروه دوام دارند. در بعدی دیگر آسیب‌شناسی ریزش اعضا (0/256=β) (0/256=β) تأثیر معنی‌داری بر رضایتمندی از عضویت در گروه دوام دارد. در مسیر غیرمستقیم نیز آسیب‌شناسی ریزش اعضا (0/180=β) و رضایتمندی از عضویت در گروه دوام (0/162=β) تأثیر معنادار و غیرمستقیم بر وفاداری به گروه دوام دارند. همچنین آسیب‌شناسی ریزش اعضا (0/124=β) تأثیر معنادار و غیرمستقیم بر تعهد به گروه دوام دارد (جدول شماره 5).



بحث 
نتایج این تحقیق نشان داد مشارکت افراد داوطلب در گروه دوام و عضویت فعال در گروه‌های دوام محصول جنبه‌های روان‌شناختی، بین‌فردی و سازمانی است. افراد زمانی که احساس قوی هویت درون‌گروهی در گروه دوام را درک می‌کنند، ممکن است متعهدتر شوند و رضایت بیشتری را نیز تجربه کنند. این انسجام می‌تواند ناشی از اهداف مشترک، ارزش‌ها و احساس تعلق به گروه باشد. داوطلبان از این منظر ممکن است با ادراک اینکه فعالیت‌های داوطلبانه آن‌ها به ارتقای هویت گروه دوام می‌انجامد سطوح تعهد، رضایتمندی و وفاداری بیشتری را تجربه کنند. در این مسیر، اگر تنش‌ها یا تعاملات منفی با سایر گروه‌ها یا سازمان‌های داوطلب (برون گروه‌ها) وجود داشته باشد (تعارض منافع موجود با سازمان‌هایی که به‌صورت موازی با گروه دوام در حال فعالیت هستند)، ممکن است بر تعهد و رضایت داوطلبان تأثیر بگذارد. 
مطابق با انگاره‌های تئوری هویت اجتماعی، روابط بین‌گروهی مثبت یعنی روابط سازنده با سایر نهادها و سازمان‌هایی که به‌صورت موازی با گروه دوام در حال فعالیت هستند، می‌تواند به یک تجربه داوطلبانه رضایتمندی همراه با تعهد و وفاداری بینجامد. از سویی دیگر، رهبری مؤثر که هویت درون‌گروهی قوام‌یافته را تقویت می‌کند، تعارضات درون‌سازمانی داوطلبان را به حداقل می‌رساند و می‌تواند بر تعهد و رضایت داوطلبان تأثیر مثبت بگذارد. گروه دوام از این منظر می‌توانند تعهد داوطلبان را با تقویت حس هویت درون‌گروهی تقویت کنند. حس درون‌گروهی نیرومند را می‌توان ازطریق فعالیت‌هایی همچون تیم‌سازی، ارزش‌های مشترک و تأکید بر اهداف جمعی سازمان به دست آورد. نتایج این تحقیق نشان داد اعضای گروه دوام ارتباط چندان مطلوبی با مدیریت سازمان ندارند، بسیاری از اعضا نسبت به تعارض منافع با سازمان‌های موازی شکایت داشته و نبودن راهکارهای اجرایی در حوزه برندسازی از سطوح هویت‌یابی درون‌گروهی نیرومند در بین اعضای گروه دوام کاسته است. ترویج روابط و ارتباطات بین‌گروهی مثبت می‌تواند به یک تجربه داوطلبانه مثبت‌تر و رضایت‌بخش‌تر کمک کند. بدین معنا، گروه‌های دوام مناطق مختلف شهر تهران می‌توانند با تأکید بر اهداف مشترک، ایجاد حس مشترک و ایجاد هویت گروهی مثبت و فراگیر بر تعهد و وفاداری اعضای خود تأثیر مثبت بگذارند.
وجود اعتماد و مشارکت داوطلبانه در گروه دوام بر شکل‌گیری تعاملات و تداوم آن امری ضروری است. لومان در تبیین انگیزه شهروندان در مشارکت در فعالیت‌های اجتماعی به‌صورت داوطلبانه ضمن تأکید بر مفهوم اعتماد استدلال می‌‌‌کندکه کارکرد اعتماد در نظام اجتماعی، این است که عدم تعین اجتماعی را کاهش دهد و به این ترتیب باعث افزایش قابلیت پیش‌بینی رفتارها شود. اعتماد، در‌واقع یک نوع مکانیسم اجتماعی است که در آن انتظارات، اعمال و رفتارها تنظیم و هدایت می‌شود (به نقل از میکیویچ، 2021). پاورز و وبستر (2023) معتقدند همکاری و مشارکت در کلیه سطوح جامعه از تبعات اعتماد به یکدیگر است و خود، تقویت‌کننده اعتماد به دیگران است. بدین معنا، مشارکت شهروندان در فعالیت‌های اجتماعی و داوطلبانه همچون عضویت در گروه‌های دوام شهری نیازمند وجود سطح مطلوبی از اعتماد در جامعه است. یکی از مهم‌ترین عواملی که زمینه‌ساز مشارکت داوطلبانه افراد در گروه‌های دوام است، داشتن انگیزه است. جایی که انگیزه‌های قوی وجود دارند حتی روش‌های فاقد کارایی هم به‌طور مؤثری مشارکت در فعالیت‌های مختلف داوطلبانه و اجتماعی را تضمین می‌کنند. در‌نتیجه یکی از مهم‌ترین انگیزه‌های درونی افراد برای تهییج مشارکت در گروه‌های دوام را می‌بایست وجود سطح مناسبی از اعتماد اجتماعی و به‌خصوص اعتماد نهادی دانست.
 اعتماد نهادی نقش مهمی در تشویق مشارکت داوطلبانه در برنامه‌های مدیریت بحران ایفا می‌کند. هنگامی که شهروندان به نهادهای مسئول مدیریت بحران اعتماد می‌کنند، احتمال بیشتری دارد که فعالانه در تلاش‌های حیطه آمادگی، واکنش و ریکاوری شرکت کنند. سازمان‌هایی که آشکارا اطلاعات مربوط به برنامه‌ها، اقدامات و نتایج مدیریت بحران خود را به اشتراک می‌گذارند، احتمالاً اعتماد عمومی را جلب می‌کنند. اگر سازمان‌های دخیل در مدیریت بحران شهری، در مدیریت بحران‌های قبلی شایستگی خود را نشان داده باشند، احتمال بیشتری وجود دارد که شهروندان به توانایی‌های خود ایمان داشته و با رغبت در تلاش‌های آتی سازمان در مسیر تحقق اهداف گروه دوام مشارکت کنند. اعتماد به گروه دوام، افراد و اجتماعات محلی را قادر می‌‌کند تا در خودایمن‌سازی خانوار نقشی فعال داشته باشند. 
نظریه سرمایه اجتماعی نیز بینش‌های ارزشمندی را در‌مورد پویایی روابط و شبکه‌های اجتماعی ارائه می‌دهد و بر نقش ارتباطات اجتماعی در تقویت تاب‌آوری و مشارکت مدنی در طرح‌های گروه دوام تأکید می‌کند (خدیر، 2020). در‌زمینه مدیریت بحران، این تئوری قادر است تمایل افراد به مشارکت داوطلبانه در برنامه‌هایی که برای آمادگی جامعه، واکنش و ریکاوری طراحی شده‌اند را تبیین کند. نظریه سرمایه اجتماعی بیان می‌کند که قدرت شبکه‌های اجتماعی و روابط درون یک جامعه به بهزیستی کلی آن جامعه کمک می‌کند. در مدیریت بحران‌های طبیعی، افرادی که روابط اجتماعی قوی دارند، تمایل بیشتری به مشارکت داوطلبانه نیز خواهند داشت. این شبکه‌ها به‌عنوان کانال‌هایی برای انتشار اطلاعات، حمایت متقابل و تلاش‌های مشترک در مواقع اضطراری عمل می‌کنند. اعتماد عنصر اصلی تئوری سرمایه اجتماعی است. از دیدگاه تئوری سرمایه اجتماعی، اجتماعات با سرمایه اجتماعی بالا در مواجهه با چالش‌ها تاب‌آوری بیشتری از خود نشان می‌دهند. این تاب‌آوری محصول اقدامات مشترک، بسیج بهینه منابع محلی و حمایت جمعی است. 
مشارکت داوطلبانه در برنامه‌های مدیریت بحران در قالب گروه دوام به تاب‌آوری اجتماعی کمک می‌کند. درنتیجه داوطلبین و شهروندان از قدرت تعاملات سازنده بیشتری برخوردار هستند و منابع و مهارت‌های متنوع را برای مقابله با پیامدهای فوری و بلندمدت بحران بسیج خواهند کرد. در بعدی دیگر، سرمایه اجتماعی توسعه هنجارهایی را تشویق می‌کند که تعامل و همکاری را ترویج خواهد داد. این هنجارها رفتار را در یک اجتماع محلی به سمت مدیریت درست بحران هدایت می‌کنند. افرادی که تحت تأثیر هنجارهای رفتار متقابل قرار می‌گیرند، تمایل بیشتری به مشارکت داوطلبانه در مدیریت بحران دارند. سرمایه اجتماعی قوی نه‌‍‌تنها تاب‌آوری اجتماعی را افزایش می‌دهد، بلکه احساس مسئولیت مشترک را تقویت می‌کند که افراد را تشویق می‌کند تا فعالانه در بهزیستی جامعه خود در مواقع بحران مشارکت کنند.

نتیجه‌گیری
مشارکت افراد داوطلب محصول جنبه‌های روان‌شناختی، بین فردی و سازمانی است. اهداف مشترک، ارزش‌ها و احساس تعلق به گروه به ارتقای انسجام گروه کمک می‌کند. داوطلبان با ادراک اینکه فعالیت‌های داوطلبانه آن‌ها به ارتقاء هویت گروه دوام می‌انجامد، تعهد، رضایت‌مندی و وفاداری بیشتری را تجربه می‌کنند. رهبری مؤثر هویت درون‌گروهی را تقویت و تعارضات درون‌سازمانی داوطلبان را به حداقل رسانده و بر تعهد و رضایت داوطلبان تأثیر مثبت می‌گذارد.

ملاحظات اخلاقی

پیروی از اصول اخلاق پژوهش

این مقاله نمونه‌های انسانی و حیوانی نداشته است. براین‌اساس نیاز به کد اخلاق نبود و تمام قوانین اخلاق در پژوهش رعایت شده است.

حامی مالی
این مقاله برگرفته از طرح پژوهشی است که توسط «سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران» و «مرکز مطالعات و برنامه‌ریزی شهر تهران» تأمین اعتبار و توسط «پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهی» اجرا شده است.

مشارکت نویسندگان
تمام نویسندگان در آماده‌سازی این مقاله مشارکت داشتند.

تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.

تشکر و قدردانی
نگارندگان مقاله از مرکز مطالعات و برنامه‌ریزی شهر تهران، سازمان پیشگیری و مدیریت بحران تهران و پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهی که در اجرای این مطالعه همراهی کردند، تشکر و قدردانی می‌کنند.




 
References
Belina, A. (2018). Crisis of volunteerism?: The analysis of the causes of volunteers resigning from volunteering. Zeszyty Naukowe Towarzystwa Doktorantów Uniwersytetu Jagiellońskiego. Nauki Społeczne, 20(1), 1-13. [Link]
Bhattacharjee, M. (2019). NGOs and environment protection in assam. Journal of Humanities and Social Science, 18(6), 68-76. [DOI:10.9790/0837-1866876]
Carlton, S., Nissen, S., & Wong, J. H. (2022). A crisis volunteer ‘sleeper cell’: An emergent, extending and expanding disaster response organisation. Journal of Contingencies and Crisis Management, 30(4), 391-400. [DOI:10.1111/1468-5973.12381]
Guribye, E., & Mydland, T. S. (2018). Escape to the island: International volunteer engagement on Lesvos during the refugee crisis. Journal of Civil Society, 14(4), 346-363. [DOI:10.1080/17448689.2018.1518774]
Habibpour Gatabi, K., & Jafari, B. (2020). [Situation of Non-Governmental Organizations in Tehran's Crisis Management (Persian)]. Journal of Iranian Social Studies, 13(2), 29-54. [DOI:10.22034/jss.2019.43299]  
Kalateh Sadati, A., & Falakodin, Z. (2021). [Policy-Making and promotion of humanitarian action in crises; study of student groups being active in the COVID 19 Pandemic (Persian)]. Two Quarterly Journal of Contemporary Sociological Research, 10(18), 147-174. [Link]
Kavitha, K. (2017). The role of NGOs in promoting empowerment for sustainable community development. International Journal of Academic Research, 4(9), 75-78. [Link]
Kende, A., Lantos, N. A., Belinszky, A., Csaba, S., & Lukács, Z. A. (2017). The politicized motivations of volunteers in the refugee crisis: Intergroup helping as the means to achieve social change. Journal of Social and Political Psychology, 5(1), 260-281. [DOI:10.5964/jspp.v5i1.642]
Khedir, H. H. (2020). Social capital, civic engagement and democratization in Kurdistan. Berlin: Springer. [DOI:10.1007/978-3-030-42144-1]
Lachowicz, K., & Donaghey, J. (2022). Mutual aid versus volunteerism: Autonomous PPE production in the Covid-19 pandemic crisis. Capital & Class, 46(3), 427-447. [DOI:10.1177/03098168211057686]
Lizzio-Wilson, M., Mirnajafi, Z., & Louis, W. R. (2022). Who we are and who we choose to help (or not): An introduction to social identity theory. In M.A. Yerkes, & M. Bal (Eds.), Solidarity and Social Justice in Contemporary Societies. Cham: Palgrave Macmillan. [DOI:10.1007/978-3-030-93795-9_2]
Miao, Q., Schwarz, S., & Schwarz, G. (2021). Responding to COVID-19: Community volunteerism and coproduction in China. World Development, 137, 105128. [DOI:10.1016/j.worlddev.2020.105128]
Mikiewicz, P. (2021). Social capital and education-An attempt to synthesize conceptualization arising from various theoretical origins. Cogent Education, 8(1), 1907956. [DOI:10.1080/2331186X.2021.1907956] 
Morris, D., & Webb, E. (2022). Social identity theories. In J. Harvey, & D. Ambrose (Eds.), Social psychology in forensic practice. London: Routledge. [DOI:10.4324/9781315560243-3]
Motahari, Z. S., & Rafeian, M. (2017). [An explanation a model for enhancing disaster risk management by using community-based approach (CBDRM), case study: A local community in Tehran (Persian)]. Armanshahr Architecture & Urban Development, 9(17), 389-401. [Link]
Nissen, S., Carlton, S., Wong, J. H., & Johnson, S. (2021). ‘Spontaneous’ volunteers? Factors enabling the Student Volunteer Army mobilisation following the Canterbury earthquakes, 2010-2011. International Journal of Disaster Risk Reduction, 53, 102008. [DOI:10.1016/j.ijdrr.2020.102008]
Powers, S., & Webster, N. (2023). A conceptual model of intergroup contact, social capital, and youth civic engagement for diverse democracy. Local Development & Society, 4(2), 271-288. [DOI:10.1080/26883597.2021.1953943]
Rahimzadeh Sisibeig, S., Sheykhol-Islami, A., & Zaker Haghighi, K. (2022). [Developing a model of participation of non-governmental organizations in the urban management system (case study: Tehran Metropolis) (Persian)]. Geographical Researches, 37(2), 241-251. [Link]
Razeghi, N., & Lotfi Khachaki, B. (2018). [A sociological analysis on the survival challenges and sustainability of NGOs active in social problems: with an emphasis on their relationship with the state (Persian)]. Sociology of Social Institutions, 5(11), 97-128. [DOI:10.22080/ssi.2018.1910]
Sadr Momtaz, N., Tabebi, S. J., & Mahmode, M. (2007). A comparative study in disaster planning in selected countries. Tehran University Medical Journal, 65(Suppl 1), 14-19. [Link]
Sardaenia, K., & Yosefi, B. (2016). [Assessing the relationship between trust and membership in voluntary associations and political culture of university students: Case Study, Shiraz University (Persian)]. Bi-Quarterly Political Knowledge, 12(1), 5-26. [DOI: 10.30497/pk.2016.1880]
Spear, R., Erdi, G., Parker, M. A., & Anastasiadis, M. (2020). Innovations in citizen response to crises: Volunteerism & social mobilization during COVID-19. Interface. A Journal for and about Social Movements, 12(1), 383-391. [Link]
Strandh, V. (2019). Crisis volunteerism is the new black?-Exploring the diversity of voluntary engagement in crisis management. Risk, Hazards & Crisis in Public Policy, 10(3), 311-331. [DOI:10.1002/rhc3.12164]
Talebpour, A., & Mojaheddini, M. (2019). [The role of integrated urban management in improving crisis management and improving the quality of public services to citizens (case study: Tehran province) (Persian)]. Quarterly Journal of Socio - Cultural Development Studies,  7(4), 67-92. [Link]
Taybnia, M., & Rabbani Esfahani, H. (2018). [Examining factors influencing women's participation in voluntary philanthropic activities (Persian)]. Islamic social studies, 24(117), 135-158. [Link]
van Knippenberg, D. (2023). Developing the social identity theory of leadership: Leader agency in leader group prototypicality. Social and Personality Psychology Compass, 17(4), e12739. [DOI:10.1111/spc3.12739]
Yang, Z. (2021). Understanding spontaneous volunteering in crisis: Towards a needs-based approach of explanation. The Social Science Journal, 1-11. [Link]
نوع مطالعه: پژوهشي | موضوع مقاله: تخصصي
دریافت: 1403/3/1 | پذیرش: 1403/6/27 | انتشار الکترونیک: 1403/7/10

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه علمی دانش پیشگیری و مدیریت بحران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

Designed & Developed by : Yektaweb