مقدمه
پایگاه داده رویدادهای اضطراری، در سال 2022 تعداد 387 مخاطره و بلایای طبیعی را در سراسر جهان ثبت کرده که این سوانح منجر به مرگ 30704 نفر و آسیب 185 میلیون نفر شده است. زیان اقتصادی این بلایا بالغ بر 223/8 میلیارد دلار برآورده شده است (
مرکز تحقیقات اپیدمیولوژی بلایای طبیعی، 2023). کشور ایران به لحاظ طیف ۵۶ نوع مخاطره طبیعی و انسانساخت و شدت خسارت و پوشش مخاطراتی نظیر خشکسالی، زلزله و سیل جزو ۱۰ کشور پرمخاطره دنیاست. بهطوری که تعداد تلفات انسانی این سوانح در دو دهه اخیر در ایران، بهطور میانگین سالیانه حدود ۴۰۰۰ نفر بوده است (
پایاب و همکاران، 1402).
بلایا یک اختلال جدی در عملکرد جامعه است که شامل اثرات گسترده انسانی، مادی، اقتصادی یا زیستمحیطی است که بیش از توانایی جامعه یا جامعه آسیبدیده برای مقابله با استفاده از منابع خود است (
سازمان ملل متحد، 2016). مدیریت بلایا بهعنوان سازماندهی و مدیریت منابع و مسئولیتها برای مقابله با تمام جنبههای بشردوستانه در شرایط اضطراری، بهویژه آمادگی، واکنش و بازیابی به منظور کاهش اثرات بلایاست (
فدراسیون بین المللی صلیب سرخ و جمعیت هلال احمر، 2017). به دنبال شرایط اضطراری و اقدامات مرحله پاسخ برای نجات انسانها، حفاظت از داراییهایشان و برآوردن نیازهای مردم تحت تأثیر سانحه، بازیابی اولیه همزمان با عملیات پاسخ آغاز خواهد شد. اقدامات بازیابی اولیه در ابعاد مختلف پس از اتمام مرحله پاسخ ادامه مییابد و با بازیابی بلندمدت (بازسازی و بازتوانی) همراه میشود (
آژانس مدیریت اضطراری فدرال، 2011). مراحل یادشده دارای همپوشانی فعالیتها و همپوشانی زمانی مطابق
تصویر شماره 1 است.
در راستای مدیریت سوانح و بلایا، قانون مدیریت بحران کشور در سال 1398 تصویب شد. این قانون بر مبنای چارچوب زمانی و فعالیتهای مدیریت بحران، سند راهبرد ملی مدیریت بحران کشور و 3 برنامه ملی شامل برنامه ملی کاهش خطر حوادث و سوانح، برنامه ملی آمادگی و پاسخ و نیز برنامه ملی بازسازی و بازتوانی تدوین شد. برنامه ملی بازسازی و بازتوانی ضوابط، چارچوب، الگوها و روشهای مؤثر بازتوانی و تهیه طرحهای بازسازی قبل و بعد از سوانح را فرامیگیرد (
سند راهبرد ملی مدیریت بحران کشور، 1399).
سند برنامه ملی بازسازی و بازتوانی، بر مبنای 2 محور بازیابی اولیه و بازیابی بلندمدت تمرکز یافته است، بهطوری که در بازیابی اولیه به مدیریت تخریب و آوار، اسکان دوره انتقال، بازیابی اولیه فعالیتهای اقتصادی و بازیابی اولیه زیرساختها پرداخته و در بازیابی بلندمدت به طرحها و برنامههای سکونتگاههای انسانی، بازیابی مسکن، بازسازی اماکن غیرمسکونی، بازسازی زیرساختها، بازتوانی روانیاجتماعی و بازسازی محیط زیستی توجه کرده است (
برنامه ملی بازسازی و بازتوانی، 1400).
از آنجا که به بُعد روانیاجتماعی بلایا در ادبیات مدیریت بحران کمتر توجه شده است (
داکرز و همکاران، 2017)، پژوهش حاضر، بازتوانی روانیاجتماعی بلایا را محور موضوع قرار داده است. بازتوانی روانیاجتماعی فرایند و اقداماتی را که پس از سانحه با هدف توانمندی و ارتقای تابآوری اجتماع یا جامعه تحت تأثیر برای ازسرگیری زندگی انجام میشود (
برنامه ملی بازسازی و بازتوانی، 1400)، دربرمیگیرد. با توجه به آنکه برای کاهش تأثیر مخرب بحرانها بهعنوان یک مسئله آزاردهنده نیاز به تخصص و هماهنگی بین بازیگران و سازمانهای مختلف است. همچنین مسائل آزاردهنده از مرزهای سازمانی، سیاستگذاری و سطوح اداری فراتر میروند، معمولاً پیچیدهاند و شامل بازیگران چندسطحی، چندبخشی و دانش نامطمئن و اهداف مبهم هستند.
سازمانهای دولتی نیز به دلیل عدم تطابق بالقوه بین ساختار مسئله و ساختار سازمانی در تلاش برای رسیدگی به این پیچیدگیها به شدت محدود میشوند (کریستنسن و همکاران، 2016). از سوی دیگر، انبوهی از دادههای بدون ساختار و ساختار ضعیف در مورد مدیریت بلایا وجود دارد (دتیکس و همکاران، 2023). علاوه بر آن، در سند راهبردی مدیریت بحران کشور، اولین هدفگذاری راهبردی مدیریت بحران بهبود نظام حکمرانی و توسعه ظرفیتها با تأکید بر مدیریت یکپارچه و هماهنگ و تقویت ساختار سازمانی، هماهنگی بین بخشی و تبیین وظایف ذینفعان تعیین شده است (
سند راهبرد ملی مدیریت بحران کشور، 1399).
از سوی دیگر، ضرورت دارد دانش موجود درباره مدیریت بحران تقویت شود تا ضمن کمک به مدیران برای مدیریت مطلوب بلایا، اطلاعات و دانش کافی برای اصلاح احتمالی قانون در آینده وجود داشته باشد (کریمیفرد و دستواره، 1402)؛ بنابراین با توجه به اینکه در برنامه ملی بازسازی و بازتوانی، به برنامههای مرتبط با بازتوانی روانیاجتماعی در بلایا در بخش 5-5 با عنوان بازتوانی روانیاجتماعی ذیل فصل پنجم، بازیابی بلندمدت توجه شده است. در پژوهش حاضر نیز این بخش از برنامه ملی بررسی و ارزیابی شده است.
تحلیل شبکه اجتماعی، یک رویکرد سیستمی برای ارزیابی شبکههای ارتباطی پیچیده و ایجاد ابزار برای تسهیل همکاریهای آینده بین کنشگران در سراسر مرزهای نهادی و دیسیپلینی و رویکردی نوآورانه برای تحلیل سیستم همکاری است (
کرلیو و همکاران، 2015).
بر این مبنا با توجه به تأکید بهبود نظام حکمرانی و توسعه ظرفیتها در قوانین و اسناد برنامه مدیریت بحران کشور، پژوهش حاضر به تحلیل شبکه همکاری بازتوانی روانیاجتماعی بلایا به منظور ارزیابی توزیع قدرت قانونی کنشگران با استفاده از تحلیل شبکههای اجتماعی پرداخته است و توصیههای سیاستی بهبود سیستم حکمرانی بازتوانی روانیاجتماعی بلایا را مبتنی بر قوانین برنامه بازسازی و بازتوانی ملی مدیریت بحران کشور ارائه میدهد.
علاوه بر بررسی اسناد و قوانین مدیریت بحران کشور، مطالعات پیشین در 3 محور اصلی مطالعات حوزه بازیابی روانیاجتماعی در بلایا، کاربردهای تحلیل شبکههای اجتماعی در مدیریت بلایا و کاربردها در بازیابی روانیاجتماعی بلایا مطالعه شد. در حوزه مطالعات بازیابی روانیاجتماعی بلایا،
دروری و همکاران (2019)، دستورالعملهای اخیر و کنونی دولت بریتانیا در زمینه تابآوری اجتماعی در شرایط اضطراری و بلایا را به صورت انتقادی بررسی کرده و نشان دادهاند دستورکار «تابآوری جامعه» بهطور محدود در عمل محقق شده و با مشارکت گروههای درگیر در شرایط اضطراری توصیههایی برای تسهیل تابآوری روانیاجتماعی جامعه در بلایا طبق رویکرد هویت اجتماعی ارائه داده است.
جاکوبز و همکاران (2019) به ارزیابی سازماندهی حمایت روانیاجتماعی پس از بلایا بر اساس شواهدی از 12 بلا در هلند پرداخته و نشان دادند در 2 دهه اخیر، زمینه سازمانی حمایت روانیاجتماعی پس از فاجعه در هلند تحت تأثیر تغییرات در قوانین، چارچوبهای خطمشی، دستورالعملهای مبتنی بر شواهد و تصویب ساختارهای تخصصی رسمی برای حمایت از خدمات حمایت روانیاجتماعی در سطح ملی و دولتهای محلی قرار گرفته است و خدمات روانیاجتماعی از یک زمینه تکرشتهای به یک زمینه چندرشتهای در طول زمان رشد کرده و همکاری بین حرفهای نامطلوب تهدیدی مکرر برای کیفیت خدمات است و با وجود توسعه پایگاه دانش، حمایت روانیاجتماعی در هلند، فاقد ارزیابی سیستماتیک و انتقادی از عملکرد آن است.
داکرز و همکاران (2017) به بررسی مدیریت بحران روانیاجتماعی پرداخته و اصول حمایت روانیاجتماعی را در یک مدل مدیریت بحران استراتژیک ادغام کرده و توضیح میدهند که چگونه وظایف مدیران بحران استراتژیک میتواند توسط اصول حمایت روانیاجتماعی هدایت شود. این مدل به رهبران عمومی در سطح جامعه و جامعه محلی کمک میکند تا پویاییها و موانع روانیاجتماعی معمولی را با تکامل چرخه زندگی بحران درک کنند. اگرچه بینش مدیریت بحران و اصول حمایت روانیاجتماعی از رشتهها و سنتهای تحقیقاتی مختلف سرچشمه میگیرد، ادغام آنها به کاهش مشکلات قابل پیشبینی در مراحل واکنش و بهبود کمک میکند. بررسی مطالعات شبکههای اجتماعی در بازیابی روانیاجتماعی بلایا نشان میدهد مطالعات بسیار محدودی در زمینه حمایت روانیاجتماعی در بلایا و شبکههای اجتماعی وجود دارد.
بندیکت و همکاران (2023)، منابع و حمایتهای خانوادهها را در طول بازیابی بلندمدت از اَبَرطوفان سندی کوبا، جامائیکا و ایالات متحده آمریکا با استفاده از تحلیل شبکههای اجتماعی بررسی کردند. با وجود این، بررسی مطالعات تحلیل شبکه اجتماعی در مدیریت بلایا نشان میدهد تحلیل شبکههای اجتماعی برای چندین دهه در تحقیقات بلایا استفاده شده است.
استجونز و فاس (2017)، مطالعات موردی متعددی را در این زمینه ارائه دادهاند. در حالی که حوزههای تحقیق متنوع هستند، بسیاری از تحلیلهای اخیر شبکههای اجتماعی مرتبط با بلایا بر همکاری و ارتباطات سازمانی متمرکزند (
عباسی و کاپوکو، 2016؛
راجپوت و همکاران، 2020؛
ویکاسونو، 2020). مطالعات دیگری نیز بر انتشار اطلاعات تمرکز دارد (
کیم و هستک، 2018؛
جین، 2020).
علاوه بر آن،
بندیکت و همکاران (2023) به بررسی استفاده از دادههای کیفی برای تحلیل شبکههای اجتماعی در تحقیقات بلایا پرداختند و نشان دادند مطالعات این حوزه درباره 2 نوع شبکه بحث میکند که هر کدام یک موضوع اصلی مرتبط در تحقیقات بلایا دارند: 1. رویکردهای کلنگر شبکه به سیستمهای مدیریت اضطراری و 2. رویکردهای شبکه برای حمایت اجتماعی از بازماندگان. این مقاله فرصتهای کاربرد رویکردها را توضیح میدهد که پیرامون انعطافپذیری و توانایی آنها در به حساب آوردن ساختارهای شبکه پیچیده میچرخند.
فرانکو و همکاران (2013) به تحلیل شبکههای اجتماعی برای بررسی قابلیت همکاری و پایداری در واکنش به بلایای اجتماعی پرداختند و نشان دادند چگونه مشارکتهای دانشگاهیجامعهای، برای افزایش اطلاعات در مورد روابط موجود و میانجیشده با جامعه از طریق بازیگران راهی مورد اعتماد ارائه میدهند.
کرلیو و همکاران (2015) به ارزیابی ارتباطات و توسعه همکاری ذینفعان تغییرات اقلیمی در سراسر جزایر اقیانوس آرام با تحلیل شبکه اجتماعی پرداختند.
چن و همکاران (2019) به بررسی سازوکار مشارکت سازمانهای اجتماعی در امداد اضطراری خطرات طبیعی در مدیریت بحران زلزله در چین پرداخته و سیاستهایی در راستای ارتقای همکاری بین سازمانهای اجتماعی و دولت و بهبود کارایی امدادرسانی اضطراری خطرات طبیعی ارائه دادند.
بوجوویک و گیوپونی (2020) به درک انتشار و پذیرش نوآوریها برای مدیریت بلایا در نپال و کنیا از طریق تحلیل شبکههای اجتماعی پرداختند و درباره ارتقای نقش کنشگران شبکه بحث کردند.
جایاسکارا و همکاران (2021) به تحلیل اثربخشی عملکرد کنشگران در برنامهریزی آمادگی برای اپیدمیها در سریلانکا پرداخته و برگسترش دامنه ذینفعان درگیر در برنامهریزی آمادگی برای خطرات بیولوژیکی شامل بخش خصوصی، آژانسهای توسعه بینالمللی و سازمانهای مردمنهاد تأکید کردند.
نصیری و همکاران (2020) به توسعه سیستم مدیریت بحران اپیدمی کرونا با استفاده از رویکرد تحلیل شبکههای اجتماعی و سیستمهای نرم پرداخته و شبکه همکاری کنشگران مدیریت بحران اپیدمی کرونا در شهرداری تهران را تجزیهوتحلیل کردند.
ما و همکاران (2021) به تجزیهوتحلیل عوامل خطر وقفه کسبوکار شرکتهای چینی در طول بلایای سیل بر اساس تحلیل شبکههای اجتماعی پرداختند.
صمدی فروشانی و همکاران (2023)، تحلیل سیستم حکمرانی شبکهای حل مسائل حوزه مدیریت بحران شهر تهران با تأکید بر مشارکت نهادهای دولتی / حاکمیتی، بخش خصوصی، نهادهای مردمی و جوامع محلی با استفاده از تحلیل شبکههای اجتماعی پرداخته است.
بررسیها نشان میدهد در سطح بینالمللی مطالعات بسیار محدودی در خصوص تحلیل شبکه همکاری مرتبط با مرحله بازیابی در بلایا وجود دارد و تاکنون به شبکه همکاری کنشگران بازتوانی روانیاجتماعی بهطور مشخص توجه نشده و همچنین در سطح ملی تاکنون هیچگونه مطالعهای در خصوص تحلیل شبکه همکاری کنشگران فعال در هیچ یک از زیربخشهای مرحله بازیابی در بلایا انجام نشده است.
بر این مبنا پژوهش حاضر، شبکه همکاری کنشگران بازتوانی روانیاجتماعی در بلایا را منطبق با قوانین برنامه بازسازی و بازتوانی مدیریت بحران کشور و با استفاده از تحلیل شبکههای اجتماعی تجزیهوتحلیل کرده و توصیههای سیاستی بهبود سیستم همکاری را در راستای تعادلبخشی در توزیع قدرت قانونی میان نهادهای مسئول و همکار مبتنی بر فرصتهای مشارکت برابر کنشگران کلیدی در مدار تصمیمگیری ارائه میدهد.
روش
پژوهش حاضر در چارچوب پارادایم انتقادی در پی کشف چگونگی روابط و شبکه همکاری بین کنشگران و آسیبشناسی میزان تمرکز و توازن قدرت بین دستگاهی است. برای دستیابی به این مهم از رویکرد روش تحقیق آمیخته و استراتژی تحلیل شبکههای اجتماعی بهره گرفته شده است. تحلیل شبکههای اجتماعی رویکردی برای مطالعه ساختارهای اجتماعی با استفاده از تئوری گراف است و مهمترین مفاهیم آن عبارتاند از: شبکه، گره و یال. شبکه مجموعهای از حداقل 3 گره و تعدادی یال است که نشاندهنده وجود یا عدم وجود ارتباط میان گرههاست.گرهها میتوانند افراد، گروهها، واحدها یا سازمانها باشند. مهمترین شاخص تحلیل شبکه، شاخص مرکزیت است.
بهطورکلی مرکزیت مفهوم گستردهای دارد که برای شناسایی و تعیین کنشگران کلیدی یا ارتباطات در یک شبکه استفاده میشود. مرکزیت انواع مختلفی دارد که مهمترین آنها عبارتاند از: مرکزیت درجه و مرکزیت بینابینی. ارزش مرکزیت درجه هر نقطه تنها با شمارش تعداد همسایگانش به دست میآید. هرچه میزان درجه یک نقطه بیشتر باشد، دسترسی آن به منابع بیشتر و مرکزیتر محسوب میشود. مرکزیت بینابینی بر اساس موقعیت کنشگران در شبکه و قرار گرفتن در کوتاهترین مسیر میان جفت کنشگران محاسبه میشود. از دیگر شاخصهای تحلیل شبکه میتوان به شاخص تراکم و انسجام برای بررسی تراکم ارتباطات شبکه در بخشهای مختلف شبکه و شاخص فاصله ژئودزیک برای سنجش سرعت همکاری و گردش منابع و اطلاعات در شبکه اشاره کرد (هنمن و ریدل، 2014).
با توجه به آنکه برنامههای ملی مدیریت بحران مبنایی برای قدرت قانونی کنشگران محسوب میشود. در این مطالعه، دادههای تحلیل شبکه اجتماعی و شبکه همکاری کنشگران بازتوانی روانیاجتماعی در بلایا با استفاده از قوانین برنامه ملی بازسازی و بازتوانی تجزیهوتحلیل شد. منطبق با استخراج قوانین برنامه، کنشگران مسئول و همکار، شناسایی و بر مبنای تعداد دفعات همکاری بین سازمانها و نهادها، ماتریس شبکه همکاری وارد محاسبات شده است. تحلیل شبکه همکاری کنشگران مسئول و همکار با استفاده از نرمافزار Ucinet بر مبنای شاخصهای مرکزیت درجه، مرکزیت بینابینی، انسجام، تراکم و فاصله ژئودزیک تحلیل و با استفاده از نرمافزار NetDraw ترسیم شد.
یافتهها
با توجه به تمرکز پژوهش حاضر بر تحلیل ساختار همکاری بازتوانی روانیاجتماعی، نسبت به شناسایی قوانین برنامه سند برنامه ملی بازسازی و بازتوانی در 2 مرحله پیش از وقوع سانحه و پس از وقوع سانحه اقدام شد. اقدامات پیش از وقوع سانحه شامل 5 محور موضوعی و 27 موضوع مطروحه شامل راهاندازی سامانه ارزیابی خطر، تقویت ساختارهای موجود، ایجاد ساختارهای جدید، تدوین دستورالعملها و تأمین منابع انسانی ارائهدهندگان خدمات بازیابی و بازتوانی روانیاجتماعی است.
جدول شماره 1، محورهای موضوعی اقدامات روانیاجتماعی پیش از وقوع سانحه را ارائه کرده است. اقدامات پس از وقوع سانحه شامل 6 محور موضوعی اصلی و 35 محور موضوعی فرعی و 201 موضوع مطروحه است.
محورهای موضوعی شامل جمعآوری اطلاعات ارزیابی خسارت و نیاز، جمعآوری اطلاعات ارزیابی بهزیستی خانوادهها در جامعه تحت تأثیر، اقدامات بهزیستی روانیاجتماعی افراد در جامعه تحت تأثیر، اقدامات خدمات بهزیستی معیشتی و ارتقای توانایی فردی در جامعه تحت تأثیر، اقدامات بهزیستی خانواده در جامعه تحت تأثیر و اقدامات بازسازی فضای اجتماعی است (
تصویر شماره 2).
جدول شماره 2، محورهای موضوعی اقدامات بازتوانی روانیاجتماعی پس از وقوع سانحه را ارائه کرده است. همانطور که در
تصویر شماره 2 و
3 مشاهده میشود، میتوان گفت نگرش برنامهریزان بر اقدامات بازتوانی روانیاجتماعی پس از وقوع سانحه تمرکز دارد.
در ادامه با هدف بررسی چگونگی توزیع قدرت میان نهادها و سازمانهای درگیر در برنامه و اقدامات بازتوانی روانیاجتماعی، 27 کنشگر مسئول و همکار برنامه شناسایی و شبکه تکالیف قانونی، جایگاه و قدرت این کنشگران و نیز روابط میان آنها مشخص شد. بر این اساس، منطبق با قوانین برنامه شناسایی شده، سازمانها و نهادهای مسئول و همکار به عنوان سطرها و ستونهای ماتریس شبکه همکاری در نظر گرفته شدند.
با توجه به هر حکم برنامه، سازمانها یا نهادهایی که مکلف به همکاری با یکدیگر شدهاند، استخراج شد. تعداد دفعات همکاری بین سازمانها و نهادها به عنوان ارزش سلولهای ماتریس شبکه همکاری وارد محاسبات شدند. با استفاده از نرمافزار Ucinet میزان مرکزیت درجه ورودی و خروجی و مرکزیت بینابینی محاسبه شده و سپس شبکههای مربوطه به کمک نرمافزار NetDraw ترسیم شدند.
جدول شماره 3، کنشگران مسئول و همکار برنامه و اقدامات بازتوانی روانیاجتماعی و
تصویر شماره 4، شبکه همکاری کنشگران را ارائه کرده است. در ادامه به تحلیل ساختار حکمرانی بر مبنای شاخصهای تحلیل شبکه اجتماعی پرداخته میشود.
بحث
مرکزیت درجه: با توجه به آنکه ارزش مرکزیت درجه هر کنشگر در شبکه با شمارش تعداد همسایگانش به دست میآید، در ساختار شبکه همکاری بازتوانی روانیاجتماعی بحران هرچه میزان درجه یک کنشگر بیشتر باشد، دسترسی آن به منابع بیشتر و مرکزیتر محسوب میشود و از قدرت قانونی بالاتری برخوردار است.
جدول شماره 4، مرکزیت درجه کنشگران شبکه را ارائه کرده است.
تصویر شماره 5، این شبکه را با توجه اندازه مرکزیت درجه هر یک از کنشگران شبکه نشان میدهد.
هر چه اندازه گره کنشگران بیشتر باشد، نشاندهنده مرکزیت بیشتر کنشگر است.
نتایج تحلیل شاخص مرکزیت درجه شبکه کنشگران بازتوانی روانیاجتماعی سوانح و بلایا نشان میدهد سازمان بهزیستی کشور (ORG 02) و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی (ORG 03) با اختلاف بسیار زیاد بالاترین مرکزیت درجه را در شبکه دارند. در اولویتهای بعدی جمعیت هلالاحمر جمهوری اسلامی ایران (ORG 04)، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی (ORG 05) و سازمان مدیریت بحران کشور (ORG 01) بالاترین مرکزیت درجه را دارند.
علاوه بر آن، کنشگران کلیدی بسیاری همچون سازمانهای مردمنهاد (ORG 23)، قوه قضائیه (ORG 02)، وزارت صنعت، معدن و تجارت (ORG 02)، فرماندهی کل انتظامی جمهوری اسلامی ایران (ORG 02) و مرکز آمار ایران (ORG 15) مرکزیت درجه بسیار ضعیفی در شبکه همکاری دارند. در اولویت بعدی نیز کنشگران کلیدی نظیر شهرداری (ORG 24)، وزارت کشور (ORG 20)، وزارت آموزش و پرورش (ORG 12)، مرکز خدمات اجتماعی (ORG 08) و مراکز دانشگاهی (ORG 13) مرکزیت درجه ضعیف دارند.
مرکزیت بینابینی: مرکزیت بینابینی بر اساس موقعیت کنشگران در شبکه و قرار گرفتن در کوتاهترین مسیر میان جفت کنشگران محاسبه میشود و کنشگری بیشترین مرکزیت بینابینی را دارد که بینابین بسیاری از جفت کنشگران دیگر قرار گرفته باشد و راههای ارتباطی کنشگران دیگر از آن بگذرد.
تصویر شماره 6، ساختار شبکه را بر حسب مرکزیت بینابینی نشان میدهد، بهطوری که اندازه گرهها نشاندهنده میزان مرکزیت بینابینی هر یک از کنشگران است. همانطور که مشاهده میشود منطبق با تحلیل مرکزیت بینابینی سازمان بهزیستی کشور (ORG 02) بیشترین قدرت بینابینی را دارد، در اولویت بعدی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی (ORG 05)، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی (ORG03)، سازمان مدیریت بحران کشور (ORG 01) و جمعیت هلالاحمر جمهوری اسلامی ایران (ORG 04) قدرت بینابینی دارند.
تراکم و انسجام: با استفاده از سنجه تراکم، چگونگی و همچنین انسجام روابط کلی میان کنشگران شبکه بررسی میشود؛ به این معنا که هر چه میانگین تراکم شبکه بیشتر باشد، کنشگران پیوندهای بیشتری در شبکه داشته و ارتباطات نزدیکتری با یکدیگر دارند؛ بنابراین پیوند میانگروهی در یک شبکه، تراکم و شدت را افزایش میدهد.
تصویر شماره 7، نمایش دایرهای شبکه همکاری کنشگران را نشان میدهد. با توجه به شاخص تراکم میتوان گفت شبکه همکاری میان کنشگران انسجام کافی ندارد و شبکه تا حدودی گسسته است.
فاصله ژئودزیک: جهت سنجش سرعت همکاری و گردش منابع و اطلاعات در شبکه از میانگین کوتاهترین فاصله بین یک جفت کنشگر استفاده میشود. هر چه میانگین فاصله ژئودزیک کاهش یابد، سرعت گردش اطلاعات بین نهادها بیشتر شده و سبب میشود که زمان کمتری جهت هماهنگ ساختن نهادها برای مدیریت یک منبع مشخص صرف شود و دستاندرکاران با سرعت بیشتری به یکدیگر دسترسی خواهند داشت و در نهایت، این امر در اعتمادسازی و فعالیتهای جمعی نهادها اهمیت ویژهای دارد. هر چه فاصله ژئودزیک بیشتر باشد، سبب میشود منابع و اطلاعات در شبکه با سرعت متوسطی انتشار یابد. بنابراین به دلیل اتحاد متوسط میان نهادها، هماهنگ ساختن دستاندرکاران نهادی در مدیریت مشارکتی تحقق برنامهها با صرف زمان همراه خواهد شد.
تصویر شماره 8، شبکه همکاری را بر اساس فاصله ژئودزیک نشان میدهد. همانطور که مشاهده میشود نزدیکی فاصله ژئودزیک بین سازمان بهزیستی کشور (ORG 02) نیز با برخی کنشگران نظیر مراکز مشاوره بخش خصوصی (ORG 27)، کلینیکهای مددکاری اجتماعی بخش خصوصی (ORG 26)، پزشکی قانونی (ORG 14)، مرکز آمار ایران (ORG 15) و قوه قضائیه (ORG 25) نشان از تبادل و گردش سریع اطلاعات همکاری کنشگران شبکه دارد. همچنین کنشگرانی نظیر شهرداری (ORG 24)، کمیته امداد امام خمینی (ORG 09)، مرکز خدمات اجتماعی (ORG 08)، سازمانهای مردمنهاد (ORG 23)، وزارت صنعت، معدن و تجارت (ORG 19)، فرماندهی کل انتظامی جمهوری اسلامی ایران (ORG 17)، وزارت جهاد کشاورزی (ORG 22) و سازمان تأمین اجتماعی (ORG 16) به دلیل فاصله ژئودزیکشان در شبکه و قدرت قانونی پایین در همکاریها ممکن است ایجاد تأخیر کنند.
بحث
پژوهش حاضر به تحلیل شبکه همکاری کنشگران بازتوانی روانیاجتماعی در سوانح و بلایا به منظور ارزیابی توزیع قدرت قانونی کنشگران مدیریت بحران بر مبنای سند برنامه ملی بازسازی و بازتوانی مدیریت بحران کشور با استفاده از تحلیل شبکههای اجتماعی پرداخته است. برای این منظور ابتدا پس از مرور قوانین و اسناد بالادستی مدیریت بحران کشور، محورهای موضوعی سند برنامه ملی بازسازی و بازتوانی در بخش بازتوانی روانیاجتماعی بررسی شد.
در بررسی برنامهها و اقدامات بازتوانی روانیاجتماعی، در سند برنامه ملی در 2 گروه اقدامات پیش از وقوع سانحه و اقدامات پس از وقوع سانحه پیشبینی شده است. اقدامات پیش از وقوع سانحه شامل 5 محور موضوعی و 27 موضوع مطروحه شامل راهاندازی سامانه ارزیابی خطر، تقویت ساختارهای موجود، ایجاد ساختارهای جدید، تدوین دستورالعملها و تأمین منابع انسانی ارائهدهندگان خدمات بازیابی و بازتوانی روانیاجتماعی است. اقدامات پس از وقوع سانحه شامل 6 محور موضوعی اصلی و 35 محور موضوعی فرعی و 201 موضوع مطروحه است.
محورهای موضوعی شامل جمعآوری اطلاعات ارزیابی خسارت و نیاز، جمعآوری اطلاعات ارزیابی بهزیستی خانوادهها در جامعه تحت تأثیر، اقدامات بهزیستی روانیاجتماعی افراد در جامعه تحت تأثیر، اقدامات خدمات بهزیستی معیشتی و ارتقای توانایی فردی در جامعه تحت تأثیر، اقدامات بهزیستی خانواده در جامعه تحت تأثیر و اقدامات بازسازی فضای اجتماعی است.
همانطور که مشاهده میشود، نگرش برنامهریزان بر اقدامات بازتوانی پس از وقوع سانحه تمرکز یافته است، در صورتی که مطابق اسناد بینالمللی انتظار میرود درصد قابل توجهی از فعالیتهای مورد نیاز پس از وقوع سانحه، در محورهای موضوعی پیش از وقوع سانحه پیشبینی شود.
در ادامه، منطبق با قوانین برنامه بازتوانی روانیاجتماعی شناساییشده، سازمانها و نهادهای مسئول و همکار بهعنوان سطرها و ستونهای ماتریس شبکه همکاری در نظر گرفته شدند. با توجه به هر حکم برنامه، سازمانها یا نهادهایی که مکلف به همکاری با یکدیگر شدهاند، ماتریس شبکه همکاری کنشگران تشکیل و بر مبنای شاخصهای مرکزیت درجه، مرکزیت بینابینی، تراکم و انسجام و فاصله ژئودزیک تجزیهوتحلیل شد. منطبق با یافتههای پژوهش توصیههای سیاستی بهبود شبکه همکاری کنشگران بازتوانی روانیاجتماعی در راستای تعادلبخشی در توزیع قدرت قانونی میان نهادهای مسئول و همکار برنامه مبتنی بر فرصتهای مشارکت برابر کنشگران در مدار تصمیمگیری به شرح زیر است:
- گسترش شبکه همکاری بین نهادی در راستای ظرفیتسازی کنشگران بازتوانی روانیاجتماعی بلایا: با توجه به نادیده گرفته شدن برخی از کنشگران کلیدی نظیر صدا و سیما، مطبوعات و رسانهها، بانکها و صندوقهای سرمایهگذاری، شرکتهای دانشبنیان و صنایع خلاق، نهادهای عمومی حاکمیتی و سایر کنشگران کلیدی، پیشنهاد میشود ضمن شناسایی سایر کنشگران، ارتباط قانونی در شبکه همکاری در راستای ظرفیتسازی بازیابی بلایا ارتقا یابد.
- تقویت جایگاه قدرت قانونی کنشگران کلیدی شبکه همکاری بازتوانی روانیاجتماعی بلایا: با توجه به ضعف جایگاه قدرت بسیاری از کنشگران کلیدی همچون سازمانهای مردمنهاد، شهرداری، مراکز دانشگاهی و پژوهشی، وزارت آموزش و پرورش، سازمان تأمین اجتماعی و مراکز خدمات اجتماعی، وزارت صنعت، معدن و تجارت پیشنهاد میشود ضمن تعیین نقشها در قوانین برنامهای با توجه به وظایف و رسالتهای نهادهای درگیر به ایجاد و تقویت شبکه همکاری بین نهادی با کنشگران کلیدی پرداخته شود.
- تقویت نقش ارتباط قانونی نهادهای مالی و اقتصادی در راستای تأمین مالی طرحهای اشتغال اضطراری: گسترش ارتباط قانونی سازمان برنامه و بودجه، بانک مرکزی، بانکها، مؤسسات مالی و اعتباری، سازمان مدیریت بحران کشور، وزارت صنعت، معدن و تجارت، وزارت کشور، بخش خصوصی، اتاقهای بازرگانی و اصناف و غیره در ساختار شبکه همکاری و الزام به شفافسازی تأمین مالی طرحهای اشتغال اضطراری پیشنهاد میشود.
- طرح سیاستهای تشویقی بهرهگیری از ظرفیت مشاورین کارآفرینی در ایجاد اشتغال اضطراری: طرح سیاستهای پایه اقتصادی با رویکردهای حمایتیتشویقی در راستای حمایت از ایجاد کسبوکارهای خلاق و نوآورانه و سرمایهگذاری در فرصتهای کارآفرینی در راستای ایجاد اشتغال اضطراری پیشنهاد میشود.
- تقویت نقش ارتباط قانونی نهادهای مالی و اقتصادی در راستای تأمین مالی طرحهای اسکان اضطراری: گسترش ارتباط قانونی سازمان برنامه و بودجه، بانک مرکزی، بانکها، مؤسسات مالی و اعتباری، سازمان مدیریت بحران کشور، وزارت مسکن و شهرسازی، وزارت کشور، شهرداری، وزارت نیرو و سایر کنشگران کلیدی در ساختار شبکه همکاری و الزام به شفافسازی تأمین مالی طرحهای اسکان اضطراری پیشنهاد میشود.
- تقویت شبکه همکاری در راستای ایجاد زیرساختها و بانکهای اطلاعاتی مورد نیاز اقشار آسیبپذیر پیش از وقوع سانحه: با توجه به نیاز به بانکهای اطلاعاتی بازیابی پس از سانحه پیشنهاد میشود، اقدامات مورد نظر برای پیش از وقوع سانحه برنامهریزی شود. یکپارچهسازی سیستمهای اطلاعاتی به منظور تسریع در دسترسی به اطلاعات و الزام به اشتراک بانکهای اطلاعاتی نیز پیشنهاد میشود.
- گسترش شبکه همکاری با رسانههای جمعی در راستای اطلاعرسانی و آگاهسازی عمومی شهروندان از برنامههای بازتوانی روانیاجتماعی در سوانح و بلایا: به منظور بهرهمندی از ظرفیتهای مردمی و شهروندی و نیز ارتقای آگاهی عمومی گسترش شبکه همکاری با رسانههای جمعی و اطلاعرسانی از طریق شبکههای اجتماعی پیشنهاد میشود.
- تقویت سازوکارهای قانونی مشارکت سازمانهای مردمنهاد و بخش خصوصی در مسیر تحقق برنامه بازتوانی روانیاجتماعی: به منظور ظرفیتسازی و بهرهمندی از سازمانهای مردمنهاد و بخش خصوصی پیشنهاد میشود ضمن شناسایی گروههای هدف در بازتوانی روانیاجتماعی و تعیین نقش هر یک در فرایند بازیابی و بازتوانی در انواع مخاطرات، سازوکار قانونی مشارکت سازمانهای مردم نهاد و بخش خصوصی پیشنهاد میشود.
- تقویت شبکه همکاری با دانشگاهها و مراکز علمی و پژوهشی و مشاورین بازیابی روانیاجتماعی در سوانح و بلایا: به منظور برنامهریزی کارآمد پیش از سانحه و اقدامات مؤثر پس از سانحه و ارزیابی خدمات بازتوانی روانیاجتماعی زمینه انجام مطالعات تطبیقی و بررسی تجارب سایر کشورها در بازیابی مخاطرات و برنامهریزی علمی، ایجاد و تقویت سازوکار اجرایی با مراکز علمی و پژوهشی پیشنهاد میشود.
همچنین نتایج تحلیل محتوای محورهای موضوعی برنامه بازتوانی روانیاجتماعی، بیانگر مسائل و چالشهای ذیل است که توجه سیاستگذاران و برنامهریزان برنامههای بازتوانی روانیاجتماعی در بلایا را میطلبد.
آشفتگی واژگانی در ارتباط با مفهوم بازیابی (بازیابی، بازتوانی، بازسازی، بازیابی اولیه و بازیابی بلندمدت) و تأثیر آن بر کل برنامه؛ مطابق ترجمه واژه بازیابی به بازسازی و بازتوانی در قانون مدیریت بحران کشور و متعاقب آن در برنامه ملی بازسازی و بازتوانی، شاهد آشفتگی واژگانی بین این مفاهیم هستیم.
فقدان توجه به بازتوانی روانیاجتماعی در بخش بازیابی اولیه برنامه ملی بازسازی و بازتوانی؛ انتظار میرفت در برنامه ملی بازسازی و بازتوانی، ذیل محور بازیابی اولیه، بازتوانی روانیاجتماعی پیشبینی شود که بررسی نویسندگان این مقاله حاکی از نادیده انگاری بازتوانی روانیاجتماعی اولیه در برنامه ملی است. بنابراین عدم بررسی کنشگران و محورهای موضوعی بازتوانی روانیاجتماعی اولیه در این مقاله ناشی از عدم وجود این بخش از سند ملی است که پیشنهاد میشود در فرایند بازبینی این سند، اصلاح شود. به نظر میرسد اصلاح این موضوع با توجه به اصول مداخله سریع و بهموقع جسمانی، روانشناختی و اجتماعی در بحران و مفهوم کمکهای اولیه روانیاجتماعی در بلایا حائز اهمیت است. برخی از نقشهای پیشبینیشده برای دستگاههای اجرایی با مأموریتها، وظایف و امکانات آنها:
- طبقهبندی گروههای جمعیتی بر حسب آسیبپذیری و نه بر حسب تفاوت در نیازهای فردی (حقوق انسانی): پیشنهاد میشود رویکردهای مبتنی بر حقوق فردی افراد جایگزین رویکردهای مبتنی بر ارائه خدمات به دلیل آسیبپذیری جامعه هدف شود.
- تعریف ناقص واژگانی از گروههای جمعیتی و استفاده از واژههای نادرست کمتوان / ناتوان به جای افراد دچار معلولیت: پیشنهاد میشود مطابق قانون جامع حمایت از افراد دچار معلولیت مصوب سال 1397، از عبارت «فرد دچار معلولیت» به جای کمتوان و ناتوان در تمام اسناد مدیریت بحران استفاده شود.
- فقدان توجه به محور بازتوانی جسمی: انتظار میرفت به محور بازتوانی جسمی در بخشی جداگانه یا ادغامشده با بخش بازتوانی روانیاجتماعی توجه شود. بررسیهای انجامشده بیانگر نادیدهانگاری این محور مهم فرایند بازیابی در برنامه ملی بازسازی و بازتوانی است.
فقدان توجه به بازتوانی اقتصادیمعیشتی در ابعاد بازیابی بلندمدت در برنامه ملی بازسازی و بازتوانی: انتظار میرفت به محور بازتوانی اقتصادیمعیشتی در بخشی جداگانه یا ادغامشده با بخش بازتوانی روانیاجتماعی توجه شود. بررسیهای انجامشده بیانگر نادیدهانگاری این محور مهم فرایند بازیابی در برنامه ملی بازسازی و بازتوانی است.
فقدان تعیین کنشگران مستندسازی فرایند بازتوانی روانیاجتماعی: مستندسازی خدمات دفاتر خدمترسانی محلی، بهزیستی روانیاجتماعی افراد در جامعه تحت تأثیر، بهزیستی معیشتی و ارتقای توانایی فردی در جامعه تحت تأثیر، بهزیستی خانوادهها در جامعه تحت تأثیر و بازسازی فضای اجتماعی به عنوان محورهای موضوعی فرایند مستندسازی در این برنامه در نظر گرفته شدهاند، اما کنشگران مسئول هر بخش تعیین نشده که موجب تحقق این بخش برنامه در فرایند انجام کار خواهد شد.
نتیجهگیری
در این پژوهش تلاش شد علاوهبر ارائه کاربردی از تحلیل شبکه اجتماعی در تحلیل شبکه همکاری به گسترش دانش برنامهریزی و تقویت سازوکارهای مشارکتی پرداخته و ابزاری برای ارزیابی توزیع قدرت قانونی برنامهها ارائه شود. با توجه به محدودیتها و بینش بهدستآمده، در پژوهشهای آتی پیشنهاد میشود ضمن تحلیل قدرت و نفوذ کنشگران کلیدی برنامههای مدیریت بحران با طرحریزی مداخله سیستمی نرم به ایجاد و تقویت شبکه همکاری بیننهادی پرداخته شود.
علاوهبر آن، شبکه همکاری کنشگران مدیریت بحران مبتنی بر اسناد 3 گانه کاهش خطر، آمادگی و پاسخ، بازسازی و بازتوانی تحلیل شود تا تصویر بزرگتری از توزیع قدرت کنشگران برنامههای مدیریت بحران کشور ایجاد شود.
همچنین باتوجهبه پژوهشهای محدودی که در زمینه ارزیابی حمایتهای روانیاجتماعی پس از وقوع سانحه وجود دارد، پیشنهاد میشود در قالب مطالعات مبتنی بر شواهد، به ارزیابی خدمات بازتوانی روانیاجتماعی پرداخته و زمینه یادگیری در فرایند عمل محقق شود. در پایان با توجه به تأکید بازنگری برنامه ملی بازسازی و بازتوانی پس از اتمام یک دوره 5 ساله (برنامه ملی بازسازی و بازتوانی، 1400) پیشنهاد میشود نتایج این پژوهش و سایر پژوهشهای آتی مرتبط مد نظر کمیته فنی بازسازی و بازتوانی برنامه مذکور و شورای عالی مدیریت بحران کشور قرار گیرد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
اصول اخلاقی در این پژوهش رعایت شده است.
حامی مالی
این پژوهش حامی مالی نداشته است و برگرفته از کار پژوهشی انجامشده در سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران (TDMMO) است.
مشارکت نویسندگان
مفهومسازی، تحقیق و بررسی، روششناسی، تحلیل دادهها، نوشتن نسخه اولیه: مرضیه صمدی فروشانی؛ تحلیل و بررسی و ویرایش نهایی: زینب نصیری ماهینی.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
از حمایت سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران قدردانی میشود.