مقدمه
بلایای طبیعی، حوادث مصیبتبار در اتمسفر، زمین و آب هستند و زمینلرزه، فورانهای آتشفشانی، سونامی، سیل و خشکسالی را شامل میشوند. بلایای طبیعی میتوانند شروع ناگهانی یا تدریجی و عواقب جدی سلامتی، اجتماعی و اقتصادی داشته باشند (
اسکندری عینالدین و حاجیلو، 1402). در سالهای اخیر، جهان شاهد افزایش حوادث فاجعهآمیز در سراسر جهان بوده است. ازاینرو، مشکل مهمی که کشورها را به چالش میکشد آسیبپذیری در برابر بلایای طبیعی است. این آسیبپذیری نیازمند مدیریت مؤثر بلایا برای کاهش اثرات، اطمینان از پاسخهای سریع و مناسب و تحقق بازیابی در مدتزمان کوتاه است (
شریب و همکاران، 2012). در زمینه مدیریت دانش، بهویژه در بلایای ناگهانی، مسئولان با محدودیتهایی درمورد چگونگی نظارت و ارزیابی وضعیت فعلی و همگامسازی تلاشهای بازیگران متعدد و منافع ذینفعان مواجه هستند (
کوسوماستوتی و همکاران، 2021). آمادگی در برابر بلایا در تعیین موفقیت مدیریت بلایا حیاتی است (
پاتراژ و همکاران 2012). آمادگی در برابر بلایا شامل توسعه دانش و ظرفیتها توسط افراد، جوامع، دولتها و سازمانهای بشردوستانه است (
پاتون، 2003). مدیریت دانش بهعنوان بخش حیاتی مدیریت بلایا شناخته شده است. چندین نقش مدیریت دانش در مطالعات موجود عبارتند از: افزایش دید عملیات بشردوستانه، افزایش توانایی تصمیمگیری، افزایش سرعت پاسخ، افزایش هماهنگی و کمک به توسعه ظرفیت دستاندرکاران و جوامع بشردوستانه با حمایت از ایجاد و انتقال دانش ضمنی و صریح در میان فعالان و جوامع بشردوستانه (
ویکسلگارتنر و پیگون، 2015). اجرای مدیریت دانش در مرحله آمادگی از پاسخهای بهتر در مرحله پاسخ پشتیبانی میکند، اما علیرغم کمکهای بالقوهاش، بخش بشردوستانه هنوز با مشکلات مرتبط با مدیریت دانش مواجه است. بسیاری از مطالعات بر تقویت قابلیتهای جامعه در واکنش به بلایای طبیعی متمرکز شدهاند (
کوسوماستوتی و همکاران، 2021). از 40 نوع بلایای طبیعی که در جهان رخ میدهد، 13 مورد آن در ایران به وقوع میپیوندد. وجود چنین بلایای طبیعی در کشور باعث شده ایران جزء 10 کشور نخست جهان در زمینه بلاخیزی باشد (
بوزرجمهری و جوانشیری، 1394). بر این اساس، این پژوهش قصد دارد مؤلفههای مؤثر بر نقش مدیریت دانش در مدیریت بلایای طبیعی را شناسایی کند.
چارچوب نظری
بلایا، به هر گونه اختلال جدی در کارکرد یک اجتماع یا یک جامعه ازجمله خسارت و آثار گسترده انسانی، مادی، اقتصادی یا زیستمحیطی اطلاق میشود که فراتر از توان آن اجتماع یا جامعه برای مقابله با آن بهوسیله منابع موجود باشد. بهویژه بلایای طبیعی نتیجه ترکیب عواملی مانند قرار گرفتن در معرض خطر، شرایط آسیبپذیری جامعه و ظرفیت و تدابیر ناکافی آن برای کاهش آثار منفی بالقوه است؛ برای مثال، زمینلرزه، گردباد، خشکسالی و سیل پدیدههای ناشی از بلایای طبیعی هستند (
فرخی، 1395).
اهمیت سوانح و بلایای طبیعی همانند سیل، زلزله، سونامی، طوفان و غیره در میان انواع بحرانها به موازات اثرگذاری آن در شهرها بهعنوان منابع اصلی تجمیع جمعیت، فعالیت و ثروت در شهرها و نیز لزوم کنترل انواع هزینههای مالی و تلفات جانی دامنگیر شهرها در این بلایای طبیعی باز میگردد. بر این مبنا، دانش مدیریت بحران براساس مجموعه تجارب عملی موفق و ناموفق مرتباً در جستوجوی ارتقای مجموعه مدلهای نظری و کاربردی اثرگذار در مدیریت کارآمد بلایای طبیعی بهمنظور استقرار سریعتر و مطلوبتر چرخه عادی زندگی در زمانهای بحرانی بهویژه پس از رخداد بحران است (
حسینی رستمی و همکاران، 1402).
از طرفی، قرن 21 از منظر بسیاری از صاحبنظران، قرن بحرانها نامیده میشود؛ مشکلات زیستمحیطی، حوادث صنعتی، معضلات اجتماعی و آشوبهای سیاسی و ترس ناشی از تروریسم ویژگیهای پایدار حیات جمعی بشر در این قرن را تشکیل دادهاند (
الکساندر، 2012). بحران یک حادثه طبیعی یا ساخته دست بشر است که بهطور طبیعی به مرگ، جراحت و ویرانی منجر میشود، بهنحوی که نمیتوان آن را از طریق اقدامات معمول، منابع و تجهیزات محلی مهار کرد. این گونه رخدادها نیاز به پاسخ فوری، هماهنگ و مؤثر برای برآوردن نیازهای دارویی، تجهیزاتی و روانی افراد آسیبدیده که بهوسیله بخش دولتی یا خصوصی اعمال میشود، دارد (
بروئر، 2011). به سخن دیگر، بحران به موقعیتی اطلاق میشود که بیانگر درجهای از تهدید نسبت به جان مردم، سلامتی آنها و امکانات زندگی ایشان است (
واق، 2000).
مدیریت دانش، مدیریت دانایی یا مدیریت اندوختههای علمی به معنای در دسترس قرار دادن نظاممند اطلاعات و اندوختههای علمی است، بهگونهای که بههنگام نیاز در اختیار افرادی که نیازمند آنها هستند، قرار گیرند تا آنها بتوانند کار روزمره خود را با بازدهی بیشتر و مؤثرتر انجام دهند (
هاشمی و همکاران، 1390). مدیریت دانش شامل مجموعهای از اقدامات خاص برای توسعه محیط یا اکوسیستم است، بهطوری که دانش موجود برای بهرهمندی کسانی مورداستفاده قرار گیرد که از مزایای آن بهرهمند میشوند. بلانت معتقد است مدیریت دانش فرایندی است که سازمانها از طریق آن اطلاعات را به کار میگیرند (
میاحی و همکاران، 1402). سازمانها در حد بسیار بالایی به دارایی دانشی در کارکنان سازمانی، وابسته هستند (
اکرم و همکاران، 2018).
بهاشتراکگذاری دانش بهعنوان مهمترین جزء مدیریت دانش در نظر گرفته میشود و بهعنوان تمایل کارکنان برای بهاشتراکگذاری دانش ارزشمند خود با دیگران و آن اقداماتی که کارکنان اطلاعات مربوطه را در سراسر سازمان منتشر کرده و این اطلاعات را با دیگر اعضا تبادل میکنند، تعریف میشود (
تریولاس و همکاران، 2019).
دانش همیشه برای افراد ارزشمند است و فرهنگهای قوی و متمدن در جوامعی به وجود میآمدند که افراد در این جوامع به علمآموزی و دانش بها میدادند. این اصل همچنان باقی است و حتی توجه به دانش بااهمیتتر از گذشته نیز شده است و برای هر فردی در هر سطح اجتماعی اهمیت دارد و برای کسب آن هر اقدامی میکنند. در حقیقت میتوان گفت کلید اصلی گنجینه ثروتهای یک جامعه به میزان دسترسی به دانش در آن جامعه بستگی دارد (
کانیگ و همکاران، 2020).
اساسیترین چالش مدیریت دانش، تولید دانش نیست، بلکه تصرف دانش و اشاعه آن است. بهراستی دانشی که اشاعه داده نشود، ارزش بسیار محدودی برای سازمان دارد. روش سنتی اشاعه و تولید دانش، گفتوگوهای رودررو بود، اما امروزه که سازمانها و شرکتها به سوی جهانی شدن حرکت کرده و شکل مجازی پیدا میکنند، روشهای سنتی بسیار کند و غیرمؤثر هستند. بنابراین، لزوماً باید از تکنولوژی برای گردش دانش سود جست. یکی از دیگر چالشهای واقعی مدیریت دانش، تدوین تجربیات و عقاید کارکنان بهصورتی قابلاستفاده برای دیگران است (
قنبری و کیازند، 1397).
دانش یکی از داراییهای سازمانهاست؛ این جمله شاید کمی جدید و ساختارشکنانه به نظر برسد. در دنیایی که با دانش و اطلاعات وسیع احاطه شدهایم اهمیت تولید و حفظ دانش کارآمد و اشتراک آن در سازمان فایدههای بسیاری دارد. سازمانها بدون دانش نمیتوانند از منابع خود بهدرستی استفاده کنند. مدیریت دانش باعث میشود سازمانها به نیاز مشتریان پاسخ مناسب، به تغییرات بازار پاسخ چابکتر و برای طراحی و معرفی محصولات و خدمات جدید منابع بیشتری در اختیار داشته باشند (
رمضانی، 1401).
پیشینه پژوهش
سیری در مطالعات انجامشده پیرامون موضوع پژوهش حاضر نشانگر آن است که مطالعات مزبور بر 4 جنبه اساسی تمرکز دارند که عبارتند از: دلایل پیدایش بحران، اقدامات احتیاطی پیشگیرانه، پیامدهای بحران، اقدامات پس از بحران (
مظلومی، 1379). نوع اقدامات و الگوهای اتخاذشده از سوی مدیران بحران بهمنظور مقابله با وضعیت بحرانی به نوع نگرش آنان به بحران برمیگردد، زیرا براساس نوع نگرش است که رویکرد مدیریت بحران فرق خواهد کرد (
بوث، 2009؛
خوشفرد، 2013). سه نوع رویکرد بحرانگریزی، بحرانستیزی و بحرانپذیری در زمینه مدیریت بحران وجود دارد (
مؤیدفر و تقوایی، 1394).
نوروززاده (1401) در پژوهش خود، آمادگی، واکنش، پساواکنش، ارزیابی، کالبدی، مدیریتی و ترمیم و بازسازی را بهعنوان فعالیتهایی جهت مدیریت بلایای طبیعی عنوان کرد.
سجاسی قیداری و همکاران (1393) در پژوهش خود، سطح دانش مدیریت بحران مدیران محلی را مورد ارزیابی قرار دادند. نتایج نشان از رضایتبخش نبودن دانش و تخصص مربوط به مدیریت بحران در بین مدیران منطقه دارد. پطرودی و همکاران (1396) در پژوهش خود عدم تسلط مدیران ارشد بر اصول و دانش و تخصص مدیریتی، بیثباتی در پستهای مـدیریتی در سازمانهای ذیربط و فقدان سیستم پاداش و تنبیه مطلوب و مناسب برای سیستم را بهعنوان چالشهای اساسی در مدیریت بحران معرفی میکنند.
فنر و کویک (2015) در تحقیق خود، مدیریت بحران را نیازمند رهبرانی کارآمد، متخصص، دوراندیش و معتقد به کار تیمی میدانند.
هنگ و همکاران (2018) در پژوهشی بهمنظور تعریف تابآوری و افزایش توان در برابر بحرانها، به این نتیجه رسیدند که توانمندسازی رهبران و مدیران محلی، افزایش آگاهی و آموزشهای اجتماعی در مدیریت بحران بسیار مؤثر هستند.
کوسوماستوتی و همکاران، (2021) در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که انتقال و ایجاد دانش به سمت جامعه پس از زلزله افزایش یافته است و درنتیجه، جامعه بهتر میتواند به بحرانهای پیش رو پاسخ دهد. بنابراین طراحی بهتر فعالیتهای آمادگی در برابر بلایا در جلب مشارکت و ایجاد انگیزه در ساکنان برای آمادگی بیشتر بسیار مهم است.
پاتراژ و همکاران (2012) در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که مدیریت دانش میتواند از طریق اطمینان از در دسترس بودن و دسترسی به اطلاعات دقیق و قابلاعتماد در خصوص بلایا و از طریق درسآموزی مؤثر، نقش حیاتی ایفا کند. شناسایی عوامل کلیدی دانش بلایا، عاملی برای مدیریت موفقیتآمیز بلایا خواهد بود. عوامل فناوری، عملیاتی/مدیریتی، اقتصادی، اجتماعی، قانونی و محیطی تأثیر مستقیمی بر چرخه مدیریت بلایا دارند، درحالیکه تأثیر عوامل نهادی و سیاسی غیرمستقیم به نظر میرسد و از طریق سایر عوامل شناساییشده است. ازجمله چالشهای کلیدی میتوان به فقدان سیستمهای تشخیص و هشدار، نیاز به آموزش مؤثر، برنامههای آموزشی و افزایش آگاهی، نیاز به بهروزرسانی منظم قوانین مربوط به بلایا، کمبود بودجه برای اقدامات برنامهریزی اقتصادی، برنامهریزی ضعیف، ارتباطات ضعیف و رهبری ضعیف اشاره کرد. بهمنظور بهبود مدیریت بلایا در آینده، چالشهای شناساییشده باید موردتوجه قرار گیرند.
بنابراین این پژوهش با هدف شناسایی شاخصهای مؤثر بر نقش مدیریت دانش در مدیریت بلایای طبیعی انجام گرفت تا با استفاده از شاخصهای مؤثر، زمینه برای مدیریت بحران تقویت شود. همچنین با توجه به بررسی پیشینه پژوهش و وجود خلأ علمی در شاخصهای مؤثر بر نقش مدیریت دانش در مدیریت بلایای طبیعی، این پژوهش بهنوعی به حل این مشکل کمک میکند.
روش
پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی است؛ چراکه از نتایج آن میتوان بهطور علمی در راستای رفع نیازهای ایجادشده استفاده کرد. در رابطه با نوع پژوهش حاضر از لحاظ نحوه اجرا، این پژوهش توصیفی ـ پیمایشی است. در رویکرد کیفی، ابتدا با کمک مبانی نظری، شاخصهای مدیریت دانش مؤثر بر مدیریت بلایای طبیعی شناسایی شدند. سپس با روش دلفی این شاخصها در اختیار خبرگان قرار گرفت و پس از اصلاحات لازم و با کمک رویکرد کمی، عوامل استخراجشده اولویتبندی شدند. جامعه آماری شامل اعضای ستاد بحران استان مازندران و خبرگان و صاحبنظران حوزه مدیریت بحران شهری به تعداد 50 نفر بود. در این پژوهش با توجه به محدود بودن تعداد جامعه آماری و دسترسی به تمام اعضای جامعه، تعداد نمونه برابر با حجم جامعه است.
همچنین در این پژوهش بهمنظور دستیابی به نتایج موردنظر و انجام پژوهش از مطالعات کتابخانهای، جهت تدوین مبانی، تعاریف و مفاهیم نظری از منابعی مانند کتابخانه دانشگاه، پایگاه مقالات علمی، پایگاه اطلاعاتی و همچنین جستوجو در اینترنت و تحقیقات میدانی استفاده شد.
بهمنظور جمعآوری اطلاعات موردنظر و سنجش متغیرهای پژوهش، از پرسشنامه محققساخته که براساس مرور ادبیات و مبانی نظری و مصاحبه با خبرگان در قالب پنل دلفی تنظیم شد و پرسشنامه مقایسه زوجی استفاده شد. با توجه به تکنیک دلفی، روایی و پایایی ابزار با استفاده از روایی محتوا و آزمون مجدد تأیید شد.
با توجه به روش پژوهش حاضر، فراوانی و شاخص مرکزی مانند میانگین با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 22 مورد تحلیل واقع شد.
یافتهها
نتایج بهدستآمده از آمار توصیفی نشان داد 42 نفر (52/3 درصد) از افراد حاضر در پژوهش مرد و 8 نفر (52/3 درصد) زن بودند. میانگین سنی آنها 45 سال بود. 10 نفر (20 درصد) سابقه کار کمتر از 10 سال، 25 نفر (50 درصد) سابقه کار 10 تا 20 سال و 15 نفر (30 درصد) سابقه کار بیشتر از 20 سال داشتند. 45 نفر (90درصد) دارای مدرک تحصیلی فوقلیسانس و 5 نفر (10 درصد) دارای مدرک دکتری بودند.
جهت شناسایی و تبیین شاخصهای مؤثر بر نقش مدیریت دانش در مدیریت بلایای طبیعی، نظریات و مدلهای مختلفی گردآوری و مورد بحث و نتیجهگیری قرار گرفت. در اولین مرحله از تکنیک دلفی، شاخصهای شناساییشده، در اختیار گروه خبرگان قرار گرفت و از آنها خواسته شد تا موافقت یا مخالفت خود را با هریک از این شاخصها مشخص کنند و در صورت امکان مواردی را نیز اضافه نمایند. نتایج حاصل از این مرحله از تکنیک دلفی در
جدول شماره 1 گزارش شده است.

در طرح دلفی، پس از مشخص شدن اهم عوامل موردنیاز از دیدگاه خبرگان، به بررسی شاخصهای مطرحشده برای هر یک از عوامل مؤثر پرداخته شده و با توجه به نظرات و دیدگاههای خبرگان پاسخگو برای هر یک از شاخصها، مؤلفههای موردنیاز آن نیز طرح و تبیین میشود. در
جدول شماره 2، نتایج نظرات خبرگان پاسخگو پس از جمعبندی و پردازشهای آماری بهصورت خلاصه گزارش شده است.

نتایج
جدول شماره 2 نشان میدهد تمامی شاخصهای طرحشده، از دیدگاه اعضای پنل، امتیازی بالاتر از 3 کسب نکردهاند؛ بدینترتیب در دور دوم مجدداً نظرات خبرگان موردبررسی قرار گرفت.
نتایج
جدول شماره 3 نشان میدهد تمامی شاخصهای طرحشده، از دیدگاه اعضای پنل، امتیازی بالاتر از 3 کسب کردهاند؛ بنابراین تمامی شاخصهای طرحشده تأیید شده و در این مرحله از تکنیک دلفی به کار میروند.

نتایج
جدول شماره 1 و پنلهای دلفی در
جداول شماره 2 و
3 نشان میدهند نقش دانش در 3 بخش: 1. فرایند مدیریت بحران، 2. نقش تجهیزات تخصصی عملیات امداد و نجات، و 3. عوامل تأثیرگذار بر مدیریت بحران احصا و تأیید شده است. مدیریت دانش در این 3 بخش میتواند در مدیریت بلایای طبیعی راهگشا باشد.
در ادامه، به تحلیل کمی متغیرهای پژوهش پرداخته شد. پس از تأیید شاخصها در دور دوم دلفی، با تشکیل کارگروهی از خبرگان (سه تن از مدیران ارشد مدیریت بحران) خواستهشده برای وزندهی سؤالات پرسشنامه با توجه به میانگینهای بهدستآمده برای هر یک از سؤالات ضریبی بین 1 تا 5 اختصاص دهند بهطوری که موارد مهمتر با عنوان جدی ضریبی بین 4-5 و نسبی بین 1-3 تعیین کنند. همچنین ضریب اهمیت عوامل نیز از رتبهای که خبرگان به سؤالات داده بودند استخراج شد. ضریب اهمیت در وزن سؤال ضرب و درنهایت، جمع همه موارد حساب میشود. نتایج محاسبات ابعاد چهارگانه در
جدول شماره 4 نشان داده شده است.

با توجه به محاسبه ضریب اهمیت هریک از عوامل تشکیلدهنده، مجموع امتیازات هر یک از این عوامل بهطور جداگانه محاسبه شد و درنتیجه مشخص شد که در ارزیابی عوامل نمره فرایند مدیریت بحران (327)، نمره نقش تجهیزات تخصصی عملیات امداد و نجات 386 و نمره عوامل تأثیرگذار بر مدیریت بحران 468 است. نتایج حاکی از آن است که در ارزیابی شاخصها، عوامل تأثیرگذار بر مدیریت بحران بر دو عامل دیگر غلبه دارد و همچنین نتایج بخش کیفی همسو با نتایج کمی است.بنابراین میتوان گفت در تدوین راهبردها، مطلوب آن است که برای کاهش آسیبهای موجود در مدیریت بحران در زمان مقابله با مخاطرات طبیعی با بهرهگیری از عوامل تأثیرگذار بر مدیریت بحران، استفاده لازم را ببرد. همچنین لازم است مدیریت بحران در صورت امکان راهبردهایی برای کاهش اثرات منفی ناشی از عدم مقابله با مدیریت بحران تهیه و تدوین کند.
بحث
هدف از این پژوهش، شناسایی و تبیین عوامل کلیدی مؤثر بر نقش مدیریت دانش در مدیریت مؤثر بلایای طبیعی بود. در ابتدا، محققان یک بررسی کامل از ادبیات مربوطه و تحقیقات موجود برای به دست آوردن درک جامع از موضوع انجام دادند. علاوه بر این، محققان از طریق مصاحبههای باز و بسته و همچنین با بررسی مجموعههای مربوطه، با متخصصان و خبرگان امر دراین حوزه درگیر شدند تا شاخصهای اولیه پژوهش را جمعآوری کنند. محققان طی 3 دور دلفی نظرسنجی با استفاده از مقیاس لیکرت، شاخصهای پیشنهادی را اندازهگیری کردند و هر شاخصی را که میانگین نمره کمتر از 3 دریافت میکرد، حذف میکردند، که نشاندهنده توافق ضعیف بین خبرگان است. هر شاخص جدید پیشنهادشده توسط کارشناسان نیز برای ارزیابی توسط دیگران به مجموعه اضافه شد. تکنیک دلفی تا دور دوم و تأیید عوامل ادامه یافت. نتایج در رویکرد کیفی بیانگر این بود که عوامل مدیریت دانش در 3 بخش فرایند مدیریت بحران، تجهیزات تخصصی عملیات امداد ـ نجات و عوامل تأثیرگذار بر مدیریت بحران میتوانند بر مدیریت بلایای طبیعی تأثیرگذار باشند. بررسی نتایج در رویکرد کمی بیانگر این بود که مدیریت دانش در عوامل تأثیرگذار بر مدیریت بحران، بیشترین وزن را در اثرگذاری بر مدیریت بلایای طبیعی دارد.
نتایج پژوهش حاضر همسو با نتایج پژوهشهای
نوروززاده (1401)،
سجاسی قیداری و همکاران (1393)،
پطرودی و همکاران (1396)،
فنر و کویک (2015)،
هنگ و همکاران (2018)،
کوسوماستوتی و همکاران، (2021) و
پاتراژ و همکاران (2012) است. دانش و آگاهی بهعنوان فعالیتهایی جهت مدیریت بلایای طبیعی در نظر گرفته میشود. دانش ناکافی مدیران، چالشهای اساسی در مدیریت بحران ایجاد میکند. مدیریت دانش میتواند از طریق اطمینان از در دسترس بودن و دسترسی به اطلاعات دقیق و قابلاعتماد درخصوص بلایا و از طریق درسآموزی مؤثر، نقش حیاتی ایفا کند. شناسایی عوامل کلیدی دانش بلایا، عاملی برای مدیریت موفقیتآمیز بلایا خواهد بود.
نتیجهگیری
امروزه مدیران نیاز به کنار گذاشتن وظایف غیرمولد را که با مسئولیتهای اصلی آنها همسو نیست، درک کردهاند. آنها باید تمرکز خود را بر کنترل کاهش دهند و در عوض، نقش خود را بهعنوان مذاکرهکننده، حامی، تحلیلگر، حلکننده مشکل و کمککننده افزایش دهند. این تغییر رویکرد برای سازمانها بسیار مهم است، زیرا به یک استراتژی ضروری و اجتنابناپذیر تبدیل میشود. اهمیت و ضرورت این مطالعه را میتوان به اهمیت فعالیتهای مدیریت بحران، نیاز به رویکردهای دقیق و بازنگریشده مدیریت بحران و توانایی حل مؤثر مشکلات مربوط به مدیریت بحران بهمنظور دستیابی به اهداف و نتایج مطلوب نسبت داد. در عصر حاضر مدیریت بحران بهویژه در ایران بهدلیل موقعیت جغرافیایی و شرایط جوی حاکم از اهمیت ویژهای برخوردار است. متأسفانه عدم توجه جدی و هدفمند به مدیریت بحران مانع پیشرفت آن شده است. علیرغم تحقیقات موجود در زمینه مدیریت بحران، تغییر سریع محیط و ضرورت بازنگری و تطبیق فرایندها، اجرای مستمر و سیستماتیک مدیریت بحران در کشور را ضروری میسازد. این امر مدیران را قادر میسازد تا تصمیمات آگاهانه بگیرند و دانش را به شیوهای علمی کسب کنند. بااین حال، تحقیقات محدودی درمورد این موضوع انجام شده است. همچنین بهدلیل ساختار سازمانی، دانش مدیریت بحران بیشتر شفاهی است. این نشان میدهد مدیریت بحران هنوز در مراحل اولیه خود است. با توجه به این اطلاعات، پژوهش حاضر در مقوله مدیریت حائز اهمیت است، زیرا میتواند بینشهای ارزشمندی ارائه دهد و راه را برای مطالعات آینده هموار کند. یافتههای این پژوهش میتواند به تدوین استراتژیهایی برای آینده نیز کمک کند. پژوهش حاضر حول محور پرسش پژوهشی شناسایی شاخصهای مؤثر بر نقش مدیریت دانش در مدیریت بلایای طبیعی است. این سؤال از طریق تجزیهوتحلیل دادههای جمعآوریشده از گروهی از خبرگان پاسخ داده شد.
بهمنظور تغییر رویکرد منفعلانه به رویکرد پیشگیرانهتر و به حداقل رساندن خسارات، راهحلهای زیر بهعنوان مهمترین راهحلها پیشنهاد میشوند:
- استفاده از تخصص، تجارب و مهارت متخصصان مجموعه مدیریت بحران برای شناسایی دقیق عوامل مؤثر.
- تدوین سیستم جامع و راهبردی مدیریت مخاطرات طبیعی در شرایط بحران.
- تحلیل و پیشبینی آیندهنگری و چشمانداز مدیریت بحران.
- ایجاد برنامه عملیاتی مشخص با زمانبندی برای اجرای راهبردهای مدیریت بحران در برابر مخاطرات طبیعی.
- گنجاندن روشها و فناوریهای نوآورانه در فرایندهای مدیریت بحران برای افزایش اثربخشی و بهرهوری در کاهش ریسک.
- پیادهسازی تکنولوژی و ماشینآلات پیشرفته در فرایندهای پرخطر جهت کاهش هزینههای سازمانی.
- ایجاد پایگاه دانش مناسب و کارآمد برای بهرهگیری از تخصص متخصصان سازمان.
- ارزیابی علاقه، ظرفیت و توانایی بخش خصوصی قبل از اجرای اقدامات عملیاتی.
- بهرهگیری از دانش و تجربه سازمانهای مشابه برای بهبود کارایی و مقرونبهصرفه بودن.
- بررسی و مطالعه مسائل و چالشهای ناشی از مخاطرات طبیعی و جستوجوی فعال راهحل برای رفع سریع آنها.
- تدوین مستمر شاخصها و معیارهای مرتبط و مؤثر برای ارزیابی میزان موفقیت تلاشهای مدیریت بحران.
هر پژوهشی محدودیتی دارد و این پژوهش هم با محدودیتهایی مواجه بود؛ به این صورت که درخصوص هماهنگی با مدیران ارشد مشکلاتی وجود داشت و باتوجهبه تکنیک دلفی و رفت و برگشتهای پرسشنامه، این پژوهش بسیار زمانبر بود.
به محققان پیشنهاد میشود روشهای انتقال و اشاعه دانش به جامعه و روشهای آگاهسازی جامعه در زمان بحران را بررسی کنند.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این پژوهش بدون استفاده از دادههای انسانی، حیوانی یا سازمانی و با رعایت تمامی اصول اخلاق پژوهش انجام شده است.
حامی مالی
این پژوهش هیچگونه کمک مالی از سازمانیهای دولتی، خصوصی و غیرانتفاعی دریافت نکرده است.
مشارکت نویسندگان
تمام نویسندگان در آمادهسازی این مقاله مشارکت داشتند.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
نویسندگان از همه کسانی که در نگارش این تحقیق یاری کردند، تشکر میکنند.
References
Akram, T., Lei, S., Haider, M., Hussain, S. T., & Puig, L. (2017). The effect of organizational justice on knowledge sharing: Empirical evidence from the Chinese telecommunications sector. Journal of Innovation & Knowledge, 2(3), 134-145. [DOI:10.1016/j.jik.2016.09.002]
Alexander, D. (2012). Principles of Emergency and manegments. Oxford: Oxford University Press. [Link]
Booth, S. (2009). Crisis management strategy: Competition and change in modern enterprises. London: Routledge. [DOI:10.4324/9781315645674]
Bozarjomehri, Kh., & Javanshiri, M. (2015). [Recognition of indigenous knowledge and its application in rural crisis management with emphasis on drought, flood and earthquake (Case study: Jalga Zozen section of Khaf city) (Persian)]. Paper presented at: The Second International Conference on Rural Development, Torbat Heydarieh, Iran, 18 February; 2015. [Link]
Breuer, D. (2011). Spatial planning: Key instrument for development and effective governance with special reference to countries in transition. Geneva: Economic Commission For Europe. [Link]
Eskandari Einodin, H., & Hajiloo, A. (2024). [Spatial analysis of the role of army forces in reducing the effects of natural disasters (earthquake) (case study: Khoi city) (Persian)]. Journal of Environmental Science Studies, 9(3), 8767-8752. [Link]
Farokhi, R. (2018). [risk management system and declaration of natural disasters; A comparative study of the basic and administrative regulations of the United States of America and Iran (Persian)]. The Journal of Public Law Research, 1(1), 148-17.5. [Link]
Fener, T., & Cevik, T. (2015). Leadership in crisis management: Separation of leadership and executive concepts. Procedia Economics and Finance, 3(26), 695 - 701. [DOI:10.1016/S2212-5671(15)00817-5]
Ghanbari, M., & Kiazand, M. (2022). [The role and influence of organizational leaders in the institutionalization of knowledge management in current organizations (Persian)]. Paper presented at: Second International Conference on Management, Ethics and Business, Shiraz, Iran, 20 De cember 2022. [Link]
Hashemi Petrudi, S. H., Jafarnejad, A., Sadeghi Moghadam, M. R., & Safari, H. (2017). [Governance challenges of disaster management network: A case study of Tehran City (Persian)]. Journal of Public Administration, 9(3), 379-402. [DOI:10.22059/JIPA.2018.247866.2151]
Hashemi, S. S., Mohammadi, M. Y., & Mohammadi, M. E. (2011). [Knowledge management, requirements and challenges (Persian)]. Towsee-Quarterly Development of The Human Resources And Logistics, 6(19), 101-130. [Link]
Heng, C., Nina, L., Yi, Q., Lei, Z., Rachel, C., & Volodymyr, M. (2018). A synthesis of disaster resilience measurement methods and indices. International Journal of Disaster Risk Reduction, 6(31), 844-855. [DOI:10.1016/j.ijdrr.2018.07.015]
Hosseini Rostami, S. S., Zakerhaghighi, K., & zabihi, H. (2023). [Towards an institutionalist conceptual model on the management of disasters and natural disasters with emphasis on urban floods (Persian)]. Urban Planning Knowledge, 7(1), 87-113. [DOI:10.22124/UPK.2023.23529.1828]
Javanshiri,M., & Buzrajmehri,K.(2015). [Knowledge of local knowledge and its application in rural crisis management with emphasis on drought, flood and earthquake (Case study: Jalgah Zozen section of Khaf city) ( Persian)]. Paper presented at: Second International Conference on Rural Development, Mashhad, Iran, 18 February. [Link]
Khoshfard, S. (2013). Strategy in crisis management. Tehran: Tehran University. [Link]
Ko¨nig, A., Graf-Vlachy, L., Bundy, J., & Little, L. M. (2020). A blessing and a curse: How CEOs’ trait empathy affects their management of organisational crises. Academy of Management Review, 45(1), 130-153. [DOI:10.5465/amr.2017.0387]
Kusumastuti, R. D., Nurmala, A., & Wibowo, S. (2021). Knowledge management and natural disaster preparedness: A systematic literature review and a case study of East Lombok, Indonesia. International Journal of Disaster Risk Reduction, 58, 102223. [DOI:10.1016/j.ijdrr.2021.102223]
Mazlumi, N. (1997). [Crisis management: A Strategic approach (Persian)]. Management Studies in Development and Evolution, 7(25.26), 65-82. [Link]
Miahi, F., Moarefzade, A., & Hosseinpoor, M. (2023). [Knowledge management establishment model in Farhangian University of Khuzestan province (Persian)]. Quarterly Journal of Educational Leadership & Administration, 3(17), 179-202. [Link]
Moayedfar, S., & Taghvaei, M. (2015). [An assessment of relationship between tourism crisis management spatial organization and security in tourism (Case study: tourism spaces of Yazd) (Persian)]. Journal of Tourism Planning and Development, 4(13), 120-146. [Link]
Norouzzadeh, A. (2023). [Designing and validating a local model for managing natural disasters in villages (case study: Ardabil province); A mixed approach (Persian)]. Disaster Prevention and Management Knowledge, 12 (4), 4. [Link]
Pathirage, C., Seneviratne, K., Amaratunga, D., & Haigh, R. (2012). Managing disaster knowledge: Identification of knowledge factors and challenges. International Journal of Disaster Resilience in the Built Environment, 3(3), 237-252. [DOI:10.1108/17595901211263620]
Paton, D. (2003). Disaster preparedness: A social‐cognitive perspective. Disaster Prevention and Management, 12(3), 210-216. [DOI:10.1108/09653560310480686]
Ramezani, E. (2004). [Knowledge management process (Persian)]. Tadbir, 147. [Link]
Sojasigheydari, H., Sadeghloo, T., & Rayisi, E. (2014). [Measuring crisis management knowledge level between rural local administrator with emphasis on earthquake (Case study: Gosht County in Saravan province) (Persian)]. Journal of Rural Research, 5(3), 541-564. [DOI: 10.22059/JRUR.2014.53180]
Sherrieb, K., Louis, C. A., Pfefferbaum, R. L., Pfefferbaum, B., Diab, E., & Norris, F. H. (2012). Assessing community resilience on the US coast using school principals as key informants. International Journal of Disaster Risk Reduction, 2, 6-15. [DOI:10.1016/j.ijdrr.2012.06.001]
Sojasi, H., Sadeghloo, T., & Rayisi, E. (2014). [Measuring crisis management knowledge level between rural local administrator with emphasis on earthquake (Case study: Gosht County in Saravan province) (Persian)]. Journal of Rural Research, 5(3), 541-564.[DOI:10.22059/JRUR.2014.53180]
Trivellas, P., Akrivouli, Z., Tsifora, E. & Tsoutsa, P. (2019). The impact of knowledge sharing culture on job satisfaction in accounting firms. the mediating effect of general competencies. Procedia Economics and Finance, 19, 238-247. [DOI:10.1016/S2212-5671(15)00025-8]
Waugh, W. (2015). Living with hazards/dealing with disaster: An introduction to emergency management. New York: Routledge.[DOI:10.4324/9781315702810]
Weichselgartner, J., & Pigeon, P. (2015). The role of knowledge in disaster risk reduction. International Journal of Disaster Risk Science, 6, 107-116. [DOI:10.1007/s13753-015-0052-7]