مقدمه
کشور ایران با تمدنی کهن و غنی، سرشار از آثار ارزشمند اطلاعاتی در قالب محملهای اطلاعاتی کتابخانهای، موزهای و آرشیوی است که هر کدام از این آثار نشاندهنده دورههای مختلف تاریخ ایران زمین هستند که نشان از ذوق و هنر پیشینیان ما دارند و باید در حفظ و نگهداری این آثار گرانبها کوشا بود و آنها را برای آیندگان به ودیعه گذاشت.
کتابخانهها، موزهها و آرشیوها، خانههای فرهنگ و تمدن جامعه انسانی و رازگشای گذشته آنها هستند و در عین حال، تصویری کم و بیش روشن از هویت کنونی ما ارائه میدهند و همچون شناسنامه، نشانگر هویت تاریخی و ملی ما هستند. در این میان، تلاش برای حفاظت و نگهداری مجموعههای موزهای از این لحاظ مهم است. عناصر مجموعههای موزهها، کتابخانهها و آرشیوها آثار نیستند که در صورت ضایع شدن بتوان جایگزینی برای آنها یافت. مجموعههای این مراکز، به این اعتبار نه تنها گنجینه ملی یک کشور، بلکه جزئی از اسناد جهانی فرهنگ و تمدن انسانی به حساب میآیند (
ورنر، 1992).
در سراسر دنیا هر ساله انواع بحرانها مانند خشکسالی، زلزله، سیل و غیره آسیبهای جبرانناپذیر مالی و جانی فراوانی به دنبال داشته است. در این میان، کشور ما در عین گستردگی تنوع اقلیمی و شرایط متفاوت آب و هوایی دارد و زمینه وقوع بسیاری از بلاهای شناختهشده در آن فراهم است و از لحاظ جغرافیایی، سیاسی و فرهنگی همواره در معرض وقوع بحران بوده تا جایی که جزء 10 کشور بلاخیز جهان قرار گرفته است. میراث فرهنگی نیز از این صدمات مصون نمانده و آسیبهای جبرانناپذیری متحمل شده است که نمونه آن آسیب گسترده ارگ بم در زلزله بم بود (
ویسی، 1386).
در این شرایط نگاهی اجمالی به بناهای مراکز فرهنگی در سراسر کشور روشن میکند بیشتر موزهها، کتابخانهها و آرشیوهای کشور، بناهایی با کاربری اولیه غیر مراکز فرهنگی (موزه، کتابخانه، آرشیو و مرکز اسناد) هستند و در بناهایی مستقرند که قبل از قرن 14 ه. ق ساخته شده و خود بناها، ارزش تاریخی و فرهنگی دارند که با تبدیل به مرکز فرهنگی، تغییر کاربری یافتهاند.
از سوی دیگر، کشور ایران بهواسطه موقعیت جغرافیایی، شرایط اقلیمی و وضعیت زمینشناختی، از جمله کشورهای بلاخیز جهان محسوب شده و همه ساله بهواسطه وقوع انواع مختلف بلایا، خسارات و تلفات زیادی به آن وارد میشود. حوادث غیرمترقبه و خانمانسوز طبیعی مانند خشکسالی، زمینلرزه، سیل، گردباد و غیره که زندگی بسیاری از انسانها را به خطر میاندازد، در زمره بلایای طبیعی به شمار میآیند. در این میان میراث فرهنگی نیز از این امر مستثنا نبوده و صدمات جبرانناپذیری را متحمل شده است (
حسینی، 1386). از این رو، اقدامات پیشگیری و حذف یا کاهش اثرات، بهکارگیری و ارتقای امکانات و تجهیزات موجود برای آمادگی و مقابله با حوادث، پیشبینی و تأمین نیازهای اساسی و اضطراری و از قبل سازمانیافته و افزون بر آن، حفظ سلامت، ایمنی و بازگرداندن شرایط به حالت عادی ضرورتی امکانپذیر است که باید در برنامه کار سازمانهای متولی، از جمله وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی که متولی امر حفاظت و نگهداری میراث باستانی ایران است، قرار گیرد.
محیط یک سازمان را میتوان مجموعهای از افراد، گروهها و نیروهای درونی و بیرونی مؤثر بر سازمان تعریف کرد. در دنیای امروز بسیاری از سازمانها بهدلیل کمتوجهی به محیط و نداشتن برنامه شناسایی و مدیریت بر آن، دچار شوک و بحران میشوند. بروز شوک و بحران میتواند فعالیتهای جاری یک سازمان را مختل کند و منافع و اعتبار آتی آن را به خطر بیندازد. از این رو، مدیریت بحران، ابزاری برای حفظ منافع و اعتبار سازمانهاست. هر سازمان کوچک یا بزرگ، دولتی یا خصوصی از ریسک بحران گریزان است؛ بنابراین سازمانهای امروزی، پیش از مواجهه با بحران، باید زمان و منابعی را برای برنامههای مدیریت بحران اختصاص دهند (
گیوهچی و هنرمندراد، 1396).
در این راستا، تردیدی نیست که هر کشوری باید با استفاده از دانش، عقل و خرد و ابتکارات مدیریتی جمعی نخبگان و متخصصان خود در کنار تجارب حاصله در دیگر جوامع به حذف یا کاهش اثرات و مقابله با حوادث بپردازند. مدیریت جامع بحران برای بهرهگیری گسترده از عوامل مؤثر در بهینهسازی اقدامات و کاهش خسارات ناشی از بحران و مقابله هوشمندانه و برنامهمحور با آن پدید آمده است (
حسینی، 1386).
با توجه به غنی بودن آثار و اشیای باستانی ایران بهکارگیری فرایند مدیریت بحران به منظور کاهش اثرات باید سرلوحه موزههای کشور قرار گیرد. بر این اساس، لازمه هرگونه برنامهریزی برای مقابله با بحرانهای طبیعی و غیرطبیعی و به حداقل رساندن خسارت آنها، شناخت ماهیت، چگونگی وقوع، دامنه و عمق رویداد در نواحی مختلف است که همزمان راهکارها و ایدههای جدید میتواند به نوعی از طریق همکاری و همراهی با این حوادث اثرات آنها را کاهش دهد و لطمههای ناشی از وقوع آنها را به حداقل برساند. لزوم آمادگی و پیشگیری به منظور کاهش تأثیر بحران بر مجموعههای موزهای و چگونگی مواجهه با این بحرانها و فجایع در موزهها، کتابخانهها و مراکز اسناد مقولهای است که بر سرنوشت این آثار تأثیر میگذارد (
حکمت، 1389).
بهطور خلاصه باید گفت بحران بهصورت بخش جداییناپذیر و طبیعی حیات سازمانها و جوامع امروز درآمده است. بحرانها دیگر ویژگی غیرعادی، کمیاب و اتفاقی برای جامعه جهانی تلقی نمیشوند، بلکه در تار و پود جوامع مدرن رخنه کردهاند. همه سازمانها هر روز و هر لحظه تحت تأثیر بحرانهای کوچک و بزرگ قرار دارند؛ بنابراین مدیران سازمانها باید پیوسته آماده رویارویی با این بحرانها باشند و برای پیشگیری یا کاستن تأثیر آنها بر سازمانهای خود چارهاندیشی کنند (شعاع هاشمی، 2014).
پس باید تدابیری بیندیشیم که به نحو احسن ارزشهای فرهنگی کشورمان را پاسداری کنیم و با برنامهریزی دقیق تخریبها و احتمال آسیب به مجموعههای موزهای را کاهش دهیم (
ویسی، 1386). همانگونه که اشاره شد با توجه به موقعیت ایران در میان 10 کشور بلاخیز جهان و نیز غنا و گستردگی آثار تاریخی در سراسر کشور و اهمیت حفظ و نگهداری این مجموعههای ارزشمند همواره این سؤال مطرح بوده که بهترین مدیریت و مسیر برای حفظ و نگهداری مجموعههای مراکز فرهنگی (کتابخانهها، موزهها و مراکز اسناد) با توجه به شرایط خاص کشور، بهویژه بر اساس تنوع اقلیمی چیست.
پژوهش حاضر به منظور پاسخگویی به این سؤال طرحریزیشده است. بدین منظور وضعیت مدیریت بحران و حفظ و نگهداری آثار و بناهای تاریخی در مراکز فرهنگی (کتابخانهها، موزهها و مراکز اسناد) تابعۀ وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی را بررسی و ارزیابی کرده است تا با توجه به بحرانپذیر بودن، تنوع اقلیمی و غنای مراکز فرهنگی کشور احتمالاً دورنمایی برای مقابله ارائه و آسیب را به حداقل کاهش دهد.
پرسشهای پژوهش
کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد میراث فرهنگی در فلات مرکزی کشور مورد پژوهش بیشتر حاوی چه منابع و محتوای اطلاعاتی (اشیا و اسناد) هستند؟
ساختمانهای کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد میراث فرهنگی در فلات مرکزی کشور مورد پژوهش در چه وضعیتی قرار دارند؟
اصلیترین بحرانهای رودرروی کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد میراث فرهنگی مورد پژوهش در فلات مرکزی کشور کدام هستند؟
وضعیت ایمنی مدیریت بحران در کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد میراث فرهنگی در فلات مرکزی کشور چگونه است؟
وضعیت برنامهریزی آموزشی مدیریت بحران در کتابخانهها، موزهها و مراکز اسناد وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی در فلات مرکزی کشور چگونه است؟
پیشینه پژوهش
بر اساس یافتههای پژوهش، نیکنام به بررسی روشهای علمی و عملی حفاظت و نگهداری کتاب و به یکی از عوامل مؤثر بر مدیریت بحران در کتابخانهها پرداخته است. تنها به یک بُعد از مدیریت بحران توجه شده و در نهایت، تنها راهکارهایی برای حفاظت از کتابها ارائه داده است (
نیکنام، 1355). نجفی در بررسی وضعیت کتابخانه ملی و ارائه راهحل برای دست یافتن به وضع مطلوب، بهطور خلاصه وضعیت ساختمانهای مختلف کتابخانه را شرح میدهد (
نجفی، 1373).
دانشنور، در این پژوهش به بررسی چگونگی حفظ و مراقبت از مواد کتابخانهای در کتابخانههای اختصاصی تهران و تنها به ارائه اطلاعات توصیفی از وضع موجود و همچنین ارائه راهکارهایی برای حفاظت از منابع کتابخانهای پرداخته است. (
دانشنور، 1375). نیکنام در پژوهش «برنامهریزی ملی برای حفاظت و نگهداری از مواد کتابخانهای» ضمن تجزیهوتحلیل توصیفی و روش تحقیق مروری، به لزوم توجه به میراث فرهنگی ملی اشاره کرده و به این نتیجه رسیده که سیستم نگهداری کتاب و سایر مواد در کتابخانههای بررسیشده بسیار پایینتر از حد استانداردهای ایمنی است. این پژوهش علاوه بر کنترل بحران درباره منابع کتابی به منابع نفیس و منحصربهفرد نیز اشاره کرده است، اما از لحاظ زمینه پژوهشی (
نیکنام، 1381).
ناصری مالوانی در پایاننامه کارشناسی ارشد به امکانسنجی حفاظت و نگهداری نسخ خطی در کتابخانههای ملی، مرکزی دانشگاه تهران، مرعشی، مرکزی آستان قدس و ملک با طرح دیجیتال کردن این نسخ پرداخته که در نتایج وضعیت مناسبی بر اساس استانداردها در حفاظت و نگهداری نسخ خطی نشان نمیدهد (ناصری مالوانی، 1385). ویسی به حفاظت از مجموعههای موزهای و تنها به کنترل بحران در بررسی وضعیت موجود موزهها در مقابل زلزله پرداخته است (
ویسی، 1386).
خانکه در پژوهش خود به ارائه و طراحی مدل ارائه خدمات سلامت در زمان بلایای طبیعی به کاربران پرداخته و به لحاظ اینکه نظریههای مدیریت راهبردی، راهکارهای عملی برای مواجهه با بحران و پس از آن ارائه کرده با سایر پژوهشها متفاوت است، (
خانکه، 1386). حکمت به بررسی مدیریت بحران موزهها در دنیا و ارائه راهکار برای مدیریت بحران موزهها پرداخته است (
حکمت، 1389). احمدی و همکاران در پژوهش خود به ارائه مدل مدیریت بحران برای بیمارستانهای شهر تهران پرداخته و تنها بر بُعد نیروی انسانی به کنترل بحران تمرکز کردهاند (
احمدی 1391).
فرهودی در پژوهش خود به بومیسازی مدیریت بحران در کتابخانههای پژوهشگاهی و درنهایت، به الگوی بومی برای کنترل بحران در کتابخانههای آموزشگاهی پرداخته است. همچنین به لحاظ ارائه و تنها الگوی بومی مناسب کتابخانههای آموزشگاهی را ارائه داده و به بحث موزهها و آرشیوها نپرداخته است (
فرهودی، 1393). همتی نوعدوست گیلانی در پژوهش خود به معرفی الگوهای مدیریت بحران که پیش از پژوهش ارائه شده، پرداخته است و در نهایت، الگویی جامع که حاصل ادغام و ترکیب سایر الگوهاست، ارائه کرده است (
همتی نوعدوست گیلانی، 1394).
پارسامعین و همکاران در پژوهش خود به ارائه الگوی مدیریت خطر حوادث و بلایا برای بیمارستانهای ایران پرداخته و در این پژوهش تطبیق مناسبی با پژوهشهای خارجی دارد (
پارسامعین و همکاران، 1398). در پیشینههای پژوهشی داخل کشور حاکی از این است که در زمینه مدیریت بحران در کتابخانهها و موزهها پژوهشهای متعددی انجام شدهاند که از لحاظ ارائه الگو با یکدیگر همسو هستند، اما زمینه پژوهشی آنها متفاوت است. با اینکه الگوی بومی نیز مد نظر قرار گرفته، برای موزهها، مراکز اسناد و کتابخانهها بهصورت استاندارد الگویی ارائه نشده است.
روزنتال و همکاران در پژوهشی با عنوان «دنیایی از بحرانها و مدیریت بحران» به الگویی دست یافتهاند که به سازمانهای درگیر بحران و مدیریت آن دیدگاهی علمی میدهد و در الگوی ارائهشده در این پژوهش، ارتباطات و هماهنگیهای درون و برونسازمانی، از جمله مشکلات پس از بحران شناخته شده است (
روزنتال و همکاران، 2003).
پژوهش مییور و شنتن که فقط رویکرد کیفی دارد، انجام شده که علاوه بر کتابخانه و آرشیو، موزهها را نیز شامل در پژوهش مذکور تنها 20 درصد از مراکز مورد بررسی از برنامههای کنترل بحران بهطور مؤثر استفاده کردهاند (
مییور و شنتن، 2002)، در حالی که روزنتال و همکاران در پژوهشی با عنوان «دنیایی از بحرانها و مدیریت بحران» به الگویی دست یافتهاند که به سازمانهای درگیر بحران و مدیریت آن دیدگاهی علمی میدهد. در این الگو، جایگاهی برای مقوله ارتباطات و هماهنگیهای سازمانی در نظر گرفته شده و به این نتیجه رسیدهاند که الگوهای معمولی ارتباطات و هماهنگیهای سازمانیِ درونسازمان کافی نیست و مستلزم ایجاد راهکارهای مختلف است (
روزنتال و همکاران، 2003).
در الگوی ارائهشده در این پژوهش، ارتباطات و هماهنگیهای درون و برونسازمانی، از جمله مشکلات پس از بحران شناخته شده است که در پژوهش متیوز و همکاران، این آمار به 56 درصد افزایش یافت، البته بحث جامعه پژوهش را نیز باید مد نظر داشت که در سال 2007 این جامعه از گستردگی بسیار بیشتری برخوردار بوده است. همچنین این پژوهش تنها درباره برنامه کنترل بحران نبوده و بیشتر وجوه مدیریت بحران، از جمله بحث بیمه و آموزش را در این مراکز بحث و بررسی کرده است (
متیوز و همکاران، 2009).
پژوهش وارلاموف و پلاسار، علاوه بر اینکه کمّی بوده، تنها بر وجود یا نبود برنامه کنترل بحران در کتابخانهها تمرکز داشته است. با توجه به وجوه اشتراک موزهها، کتابخانهها و مراکز آرشیوی، در این پژوهش تنها، مراکز در یک حوزه بررسی میشوند. از نظر نحوه گردآوری دادهها، ابزار گردآوری اطلاعات در بیشتر پژوهشها پرسشنامه محققساخته است. علاوه بر پرسشنامه از ابزار مصاحبه و مشاهده نیز استفاده شده و در کنار این ابزار از روش کتابخانهایاسنادی برای گردآوری دادههای اولیه استفاده شده است (
وارلاموف و پلاسار،2008).
متیوز و همکاران در پژوهشی با عنوان «مدیریت بحران در آرشیوها، کتابخانهها و موزهها» با روش پیمایشیتوصیفی به بررسی مدیریت بحران در موزهها، آرشیوها و کتابخانههای انگلستان پرداختهاند. نتایج حاصلشده از 637 پرسشنامه نشان میدهد که از این میان 32 درصد از آرشیوها، 33 درصد از کتابخانهها و 31 درصد از موزهها پرسشنامهها را پس فرستادهاند.
در نهایت، نتایج پژوهش نشان میدهد بیش از نیمی از مدیران مراکز مورد پژوهش56 درصد اطلاع داده بودند، مرکز آنها برنامه مدون کنترل بحران دارد و تقریباً دوسوم 65 درصد از برنامههای مدون کنترل بحران آنها طی 12 ماه گذشته بهروز شده بودند. همچنین 83 درصد از مدیران (بیشتر آنها) در مراکز خود تجربه مواجهه با بحران را داشتند که برنامه کنترل بحران در زمان وقوع بحران بسیار مؤثر بوده است. همچنین درباره بحث بیمه تقریباً دوسوم مدیران اذعان کردند مرکز آنها بیمه شده که از این میان سهم موزهها 74 درصد، کتابخانهها 66 درصد و آرشیوها نیز 48 درصد بوده است.
مایر و همکاران در پژوهشی با عنوان «تأثیر عوامل انسانی در مدیریت بحران» به مقوله نیروی انسانی در مدیریت بحران پرداختهاند و در آن به شاخصهایی چون نقش نیروی انسانی مناسب و مهارتهای آنها در حل بحران میپردازند که در واقع، بخشی از روشها و خطمشیهای لازم برای اجرای مدیریت بحران در کتابخانههای مورد پژوهش به شمار میرود (
مایر و همکاران، 2007).
ویگشایدر و همکاران (2011)، در پژوهشی با عنوان «تولید دانش درخصوص خطر سونامی در سطح جامعه، اساسی برای برنامهریزی و اجرای راهبردهای کاهش خطر» به این نتیجه رسیدهاند که افراد جامعه باید درباره این خطر آگاهی کافی داشته باشند، از هشدارها اطلاع پیدا کنند و با دانش و آگاهی لازم مسیرهای تخلیه و محلهای اسکان را در اختیار داشته و تمرینهای لازم در این زمینه را انجام دهند. در برخی موارد، لازم است فعالیتهای مشخصی اولویتبندی شوند، چرا که منابع محدود این اجازه را به مراجع ذیصلاح نمیدهند تا در محلهای مختلف قادر به انجام فعالیتهای یکسان و همزمان باشند در تدوین این طرحها از ایجاد دانش و آگاهی درباره این خطرها پشتیبانی و شناسایی مناطق پرخطر برای تصمیمگیری و اجرای معقول معیارهای کاهش خطر لازم است (
وارلاموف و پلاسار،2008).
حسین مصطفی در پژوهشی با عنوان «برنامههای مدیریت بلایا در آرشیوها و کتابخانههای خاورمیانه در زمان جنگ: مطالعه موردی جنگ در عراق و مصر» با انجام مطالعه موردی و مطالعه منابع و اسناد موجود به این نتیجه رسید که 2 نمونه از کتابخانهها و آرشیوها که تحت تأثیر جنگها یا درگیریهای ویرانگرانه قرار داشتهاند، ارزیابی شده و برای جلوگیری از بروز بلایا در آینده اقداماتی پیشنهاد داده است.
وارگاس فلورز و همکاران (2014)، در پژوهشی با عنوان «طراحی سناریوهای واقعی برای مدلهای کیفی مدیریت بلایا» به ارائه رویکردی پیشنهادی پرداختهاند. بر اساس تحلیل مجموعهای از سناریوها امکانپذیر است. یکی از سناریوها در این رویکرد، 5 گام برای تعریف کردن سناریوهای مرتبط و کامل نیاز است: گام نخست: شناسایی محرکهای قبلی حوادث، گام دوم: تعیین احتمال وقوع حوادث در آینده، گام سوم: محدود کردن مناطق تحت تأثیر، گام چهارم: ارزیابی تأثیر بر جمعیت و گام پنجم: ارزیابی تأثیر بر زیرساختها. استفاده از این الگوها برای تصمیمگیری بهعنوان دادههای مرتبط با مدل بهینهسازی پس از بروز بحران، قطعاً کیفیت تصمیمها را افزایش خواهد داد.
بررسی تحقیقات انجامشده لزوم توجه به مدیریت بحران برای برخورد با چالشهایی که احتمال به وجود آمدن در موزهها، مراکز اسناد و کتابخانهها را دارند، تأیید میکند. پژوهش حاضر از این جهت با بیشتر پژوهشهای انجامشده همسو است، اما از لحاظ اینکه به ارائه الگوی بومی مناسب با موزهها، کتابخانهها و آرشیوهای کشور ایران میپردازد با سایر پژوهشها متفاوت است. همچنین در ایران پژوهشی در حوزه الگوی مدیریت بحران در کتابخانهها، موزهها و مراکز اسناد انجام نشده است؛ بنابراین پژوهش حاضر میتواند زمینههای لازم برای بازنگری در مدیریت بحران در این مراکز را ایجاد کند.
روش
این پژوهش به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ رویکرد پژوهش از نوع آمیخته است. در این راستا، در این پژوهش جامعه آماری شامل تمام موزهها، کتابخانهها، مراکز اسناد میراث فرهنگی (که دارای ساختمان تاریخی و آثار تاریخی) در فلات مرکز ایران (استانهای البرز، تهران، سمنان، قزوین و قم) و فعال تابعه وزارت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در کشور است که بر اساس استانداردهای جهانی مفهوم موزه، کتابخانه و مرکز اسناد را رعایت کرده و تابع وزارت متبوع هستند، ارزیابی و مطالعه شدهاند.
برای بررسی و شناسایی وضعیت موجود از لحاظ ساختمان، بحرانهای رودرروی کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد میراث فرهنگی، شیوههای برنامهریزی مدیریت بحران، وضعیت ایمنی، وضعیت برنامهریزی و وضعیت مالی موجود: با روش تحقیق پیمایشی، ابزار پرسشنامه نیمه ساختاریافته و مصاحبه با پرسشنامه، با تجزیهوتحلیل توصیفی. بر اساس استاندارد (
ISO 31000, 2009) در مرحله بعد از روش پژوهش تحلیل پیمایشیتوصیفی استفاده شده است. یافتههای حاصل برای ارزیابی وضعیت موجود با ابزار تجزیهوتحلیل توصیفی در نرمافزار SPSS تجزیهوتحلیل و با استفاده از روشهای توصیفی و استنباطی اطلاعات بهدستآمده در قالب جدول ارائه شدند.
روایی و پایایی پرسشنامه
با توجه به اینکه پرسشنامههای مدیریت بحران، قابلیت استفاده در مراکز فرهنگی و اقلیمی ایران را نداشت، در فرایند مصاحبه، شاخصهای ضروری در پرسشنامه اضافه و موارد بیاستفاده حذف شده و نتیجه حاصلشده برای رسیدن به هدف نهایی، پرسشنامه حاضر است. برای اطمینان از مرتبط بودن پرسشهای پرسشنامه با متغیرهای مطرح شده در فرضیهها و پرسشهای پژوهشی، علاوه بر بازنگری پرسشنامه توسط استادان علم اطلاعات و دانششناسی و موزهداری، بین چند تن از متخصصان مدیریت بحران نیز توزیع شده و پرسشهای مبهم و نامربوط تشخیص داده و حذف شدهاند.
از این رو، روایی ابزار پژوهش حاصل شده است. برای تعیین پایایی، پرسشنامه بین 15 نفر از مدیران مراکز فرهنگی مورد نظر (به صورت تصادفی) برای انجام پیشآزمون توزیع شده، سپس با استفاده از محاسبه ضریب آلفای کرونباخ، قابلیت اعتماد آن مورد سنجش قرار گرفته است. نتایج اندازهگیری آلفای کرونباخ ابعاد زیرمجموعه 3 نوع بحران، جداگانه محاسبه شده است.
با توجه به نتایج ارائهشده در پژوهش، ضریب آلفای کرونباخ تمام ابعاد هر 3 نوع مدیریت بحران مساوی یا بالای 75 درصد است؛ بنابراین پایایی پرسشنامه تأیید شده است.
یافتهها
سؤال اول پژوهش: مراکز فرهنگی مورد پژوهش بیشتر حاوی چه نوع اطلاعاتی (آثار موزهای، کتاب و اسناد) هستند؟
همانطور که در
جدول شماره 1 مشاهده میشود، یافتهها حاکی از این است که بیشترین آثار موجود در مراکز عبارتاند از: معماری 73/75 درصد، آثار فلزی 57/5 درصد، سفال 50 درصد، شیشه 37/5 درصد، نسخه خطی 33/75، کتیبه 30 درصد، نقاشی 27/5 و کتاب چاپی 26/5 درصد.
سؤال دوم پژوهش: ساختمانهای مراکز فرهنگی مورد پژوهش در چه وضعیتی قرار دارند؟
همانطور که در
جدول شماره 2 مشاهده میشود، 92/5 درصد مراکز فرهنگی تنها 1 ساختمان دارند و تنها 7/5 درصد 2 یا بیش از 2 ساختمان دارند. 53/75 درصد از مراکز فرهنگی مورد پژوهش بیش از 200 سال و 40 درصد از نمونه پژوهش بیش از 80 سال قدمت دارند. 71/25 درصد پاسخدهندهها اظهار داشتهاند ساختمان موزه جزء آثار تاریخی بوده یا ثبت ملی شده است، در حالی که 23/75 درصد بر ثبت نشدن این موضوع اشاره داشتهاند. یافتههای مربوط به وضعیت بیمه ساختمان مراکز فرهنگی مورد پژوهش نشان میدهد 91/25 درصد پاسخدهندگان مدعی شدند ساختمان مراکز فرهنگی بیمه نشده است و تنها 5 درصد بر بیمه ساختمان مراکز فرهنگی اذعان داشتند. 75/58 درصد پاسخدهندگان مدعی شدند ساختمان مراکز فرهنگی راههای خروج اضطراری ندارد و 41/25 درصد بر وجود راههای خروج اضطراری برای ساختمان موزه اذعان داشتند.
سؤال سوم پژوهش: مهمترین و اصلیترین بحرانهای موجود در مراکز فرهنگی کدام هستند؟
همانطور که در
جدول شماره 3 مشاهده میشود، 100 درصد پاسخدهندگان بر این باورند که مرکز محل کارشان هم در معرض بحرانهای طبیعی و هم بلایای بشرساخت و صنعتی است. 98/75 از مراکز اعلام داشتهاند با بحرانهای طبیعی و غیرطبیعی روبهرو شدهاند.
همانطور که در
جدول شماره 4 مشاهده میشود از میان سوانح احتمالی ذکرشده توسط پاسخدهندگان، بیشتر سوانح عبارتاند از: خشکسالی (فرونشست، فرو چاله و گرد و غبار) زلزله با 100 درصد احتمال، آتشسوزی با 95 درصد، سرقت با 92/5 درصد، وندالیسم با 55 درصد، آفات با 48/5 درصد و آلودگی هوا با 47/5 درصد.
سؤال چهارم پژوهش: وضعیت حفاظت پیشگیرانه در مراکز فرهنگی مورد پژوهش چگونه است؟
همانطور که در
جدول شماره 5 مشاهده میشود 66/25 درصد درباره روزآمد کردن فهرست کارکنان برای تماس هنگام اضطرار، پاسخ بلی و 33/75 درصد پاسخ خیر دادهاند. همچنین درباره تدوین توصیههای روزآمد در ارتباط با نجات مواد آسیبدیده 88/75 درصد پاسخ مثبت دادهاند و درباره سؤال وجود سیستم امنیتی مناسب برای مراکز فرهنگی 97/5 درصد گزینه بلی دادهاند و اذعان داشتهاند آن را دوربین مداربسته ذکر کردند. 66/75 درصد پاسخدهندگان مدعی شدند جعبههای مخصوص مواقع اضطراری با سهولت قابل دستیابی در اختیار ندارند و همانطور که در جدول مشاهده میشود 53/75 درصد پاسخگویان سیستم دزدگیر و 25/46 درصد هم سیستم آتشیاب و هم سیستم دزدگیر را ذکر کردند. همانطور که از نتایج مشاهده میشود 76/25 درصد پاسخدهندگان مدعی شدند بهطور مرتب سیستمهای اعلام خطر را آزمایش میکنند.
همانطور که در
جدول شماره 6 مشاهده میشود در پاسخ به این پرسش که کدام یک از تمهیدات پیشگیرانه ذیل را هنگام بروز سانحه مفید و مناسب میدانید، 35 درصد پاسخدهندگان نسخهبرداری از مجموعهها و ذخیره در جای دیگر و نصب سیستم اعلام خطر را ذکر کرده و 30 درصد هم به نسخهبرداری از مجموعهها و ذخیره در جای دیگر و چرخش منظم محافظان و نگهبانان در ساختمان و نصب سیستم اعلام خطر اشاره داشتند.
همانطور که در
جدول شماره 7 مشاهده میشود در پاسخ به این پرسش که برنامه حفاظت و نگهداری مراکز فرهنگی شما شامل کدام یک از انواع فعالیتهای زیر است، 25/36 درصد گزینه حفاظت پیشگیرانه و 20 درصد هم مدیریت نگهداری را ذکر کردند.
همانطور که در
جدول شماره 8 مشاهده میشود، 55 درصد اظهار داشتند بهطور ویژه نه، اما بودجههای دیگر موجود است. 38/75 درصد گزینه پیشبینی نکردن بودجه برای برنامه حفاظت پیشگیرانه و 6/25 درصد هم پیشبینی بودجه لازم برای این امر را اذعان کردند. درباره آموزش مورد نیاز در زمینه حفاظت و نگهداری پیشگیرانه 66/25 درصد از پاسخدهندگان اذعان کردند آموزش مورد نیاز در زمینه حفاظت پیشگیرانه هنگام نیاز فوری در موزهها، کتابخانهها و مراکز اسناد آنها تدارک دیده شده، 15 درصد آموزش مورد نیاز را جزء برنامه مرکز دانستند.
همانطور که در جدول مشاهده میشود این پرسش که آیا کشیدن سیگار در ساختمان تمام مراکز ممنوع است و درباره محل نمایش آثار در کنار پنجره 68/75 درصد گزینه بلی و 31/25 درصد خیر را ذکر کردند. این یافته نشاندهنده توجه به محل نمایش آثار در مراکز فرهنگی مورد پژوهش است. یکی از مواردی که از وقوع حادثه و ایجاد خسارت به آثار جلوگیری میکند، قرار دادن آثار دور از پنجرههاست.
سؤال پنجم پژوهش: تا چه میزان موزهها، کتابخانهها و مراکز اسناد مورد پژوهش از برنامههای کنترل بحران استفاده میکنند؟
همانطور که در
جدول شماره 9 مشاهده میشود 71/25 درصد اشاره کردند مراکز آنها برنامه مدون کنترل بحران ندارند و 23/75 درصد نیز اذعان کردند در حال تدوین برنامه کنترل بحران هستند و همانطور که مشاهده میشود درخصوص مسئولیت مدیریت بحران در موزهها، کتابخانهها و مراکز اسناد 91/25 درصد به گزینه مدیر مرکز و 5 درصد به مدیر مرکز و کمیتهای از کارکنان مرکز اشاره کردند.
چنانکه در
جدول شماره 10 مشاهده میشود در پاسخ به پرسش دلایل اصلی نداشتن برنامه مقابله با بحران کدام هستند، بیشتر 82/5 درصد پاسخدهندگان مدعی شدند دلیل اصلی نداشتن برنامه مقابله با بحران در مراکز فرهنگی آنها نبود منابع مالی، نبود الگو برای نوشتن برنامه و فقدان برنامه برای اجرای آن است و 30 درصد پاسخدهندگان نیز نبود نیروی انسانی مناسب، نبود منابع مالی، نداشتن الگو برای نوشتن برنامه و نبود برنامه برای اجرای آن را از دلایل نداشتن برنامه مقابله با بحران دانستهاند.
اطلاعات تفصیلی درباره سایر دلایل نبود برنامه مقابله با بحران در
جدول شماره 11 نشان داده شده است.
سؤال ششم پژوهش: تا چه میزان مدیران و کارمندان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی فلات مرکزی ایران از برنامههای آموزشی در حوزه مدیریت بحران استفاده کردهاند؟
همانطور که نتایج
جدول شماره 11 نشان میدهد پاسخدهندگان اذعان کردند در بخش آموزشهای دریافتشده به کمک مدیر به ترتیب ایمنی با 60 درصد، آشنایی با اصول و برنامههای حفاظت پیشگیرانه با 63/75 درصد و تعیین تجهیزات ایمنی برای مجموعه مراکز با 63/75 درصد بیشترین آموزشهای دریافتی توسط مدیران بوده است. درخصوص آموزشهای دریافتی توسط مدیر و کارمندان به ترتیب اولویت مورد ساماندهی و نجات مواد و آثار آسیبدیده با 66/25 درصد و آشنایی با اصول و برنامههای حفاظت پیشگیرانه با 63/75 درصد بوده است. پاسخدهندگان درباره آموزشهای مورد نیاز مدیران به ترتیب به مورد مشاوره با 91/25 درصد، مورد توسعه برنامه آموزش کارکنان با 90 درصد و مبحث بیمه با 86/25 درصد اشاره کردند. در بخش آموزش مورد نیاز کارمندان به ترتیب ایمنی با 63/75 درصد، آشنایی با اصول و استاندارهای مدیریت بحران با 55 درصد و مبحث بهداشت و ایمنی 50 درصد بوده است. در بخش آموزش مورد نیاز مدیر و کارمندان به ترتیب انجام تمرینات و مانور مواقع بحران با 76/25 و ارزیابی خطر با 46/25 درصد بیشترین آموزشهای مورد نیاز مدیران و کارمندان بوده است.
همانطور که در
جدول شماره 12 مشاهده میشود در میان فعالیتهای ذکرشده بیشترین فعالیتها عبارتاند از: مستندنگاری و تهیه لیستی از مواد داخل مرکز 98/75 درصد، بررسی منظم تجهیزات الکتریکی 90 درصد، بررسی منظم تجهیزات اطفای حریق 75 درصد، بررسی منظم تجهیزات امنیتی 75 درصد، ارزیابی مکان و محل نمایش مجموعه 81/25 درصد، نصب و راهاندازی سیستم اتوماتیک اطفای حریق 75 درصد و نصب و راهاندازی سیستم اتوماتیک تشخیص آتش 73/75 درصد.
سؤال هفتم پژوهش: مشکلات و موانع موجود مدیریت بحران در موزهها، کتابخانهها و مرکز اسناد وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی چیست؟
در پاسخ به سؤال فوق نظرات مدیران را در قالب سؤال جویا شدیم. پاسخدهندگان نظرشان را در قالب 5 گزینه کاملاً موافقم، موافقم، نه موافقم و نه مخالفم، مخالفم و کاملاً مخالفم بیان داشتند. همانطور که در
جدول شماره 13 مشاهده میشود، نظر پاسخدهندگان درباره هر یک از گویههای مدیریت بحران مؤثر در حوزه مدیریت بحران به این ترتیب است که 63/75 درصد مدیران و مسئولان موزهها، کتابخانهها و مرکز اسناد مورد پژوهش با این نظر که «مدیریت ارشد مدیریت بحران را یک اولویت در نظر نمیگیرد» موافق بودند و 67/5 درصد مدیران و مسئولان با این نظر که «فشارهای سایر خدمات زمان کمی برای اجرای مدیریت بحران میگذارد» مخالف بودند. در جدول فوق، بالاترین میانگین رتبه 7/22 به «متغیر بودجه کافی برای اختصاص دادن به آن (مدیریت بحران) وجود ندارد» اختصاص داشت. اطلاعات تفصیلی درباره سایر عوامل مدیریت خطر در
جدول شماره 13 آمده است.
برای یافتن جواب سؤال هفتم این پژوهش پرسش دیگری با این مضمون ایراد شد که در حال حاضر، با توجه به مدیریت مؤثر بحران در مراکز فرهنگی شما عوامل زیر چقدر مهم هستند؟
همانطور که مشاهده میشود
جدول شماره 14، حاوی نظر پاسخدهندگان درباره هر یک از گویههای عوامل مؤثر بر مدیریت بحران مؤثر در موزهها، کتابخانهها و مرکز اسناد است. پاسخدهندگان نظر خود را در قالب 5 گزینه خیلی مهم، نسبتاً مهم، نه خیلی مهم و نه کماهمیت، کماهمیت و مهم نیست بیان داشتند.
اطلاعات
جدول شماره 15 نشان میدهد بیشتر عوامل ذکرشده در این جدول از دیدگاه مدیران و مسئولان مراکز فرهنگی عوامل مهم و نسبتاً مهم هستند و همچنین وضعیت رتبهبندی متغیرها (عوامل مؤثر بر مدیریت بحران در موزهها، کتابخانهها و مرکز اسناد) را نشان میدهد.
سؤال دیگری که در این بخش مطرح شد این بود که در حال حاضر، اجرای مدیریت بحران در موزهها، کتابخانهها و مرکز اسناد شما چقدر رضایتبخش است.
جدول شماره 15، نظر پاسخدهندگان درباره هر یک از گویههای میزان رضایت از اجرای مدیریت بحران مؤثر در مراکز است.
همانطور که مشاهده میشود بیشتر مدیران و مسئولان با توجه به عوامل موجود از اجرای مدیریت خطر در مراکز خود ناراضی یا تا اندازهای راضی بودند. نتایج تفسیر این پرسش پژوهش حاکی از آن است که مشکلات و موانع فراوانی درباره اجرای مدیریت خطر وجود دارد. بیشتر مسئولان از شرایط نامطلوب مدیریت خطر ناراضی بودند.
نبود آموزشهای لازم و مستمر در زمینه مدیریت بحران برای مدیران و کارکنان مراکز فرهنگی، نبود پوشش بیمه ساختمان و مجموعه مراکز فرهنگی، نبود برنامه مدون کنترل بحران، نبود ارتباط مؤثر و مستمر با افراد و سازمانهای متخصص و خدمات تخصصی آنها در حوزه مدیریت بحران، پیشبینی نکردن بودجه لازم برای مبحث مدیریت بحران و نبود دانش و مهارت کافی در این حوزه، از جمله مشکلات و موانعی بود که پس از تجزیهوتحلیل این سؤال به دست آمد.
همچنین در
جدول شماره 15، مقایسه میانگین رتبهها نشان میدهد بالاترین میانگین رتبه (11/77) به عامل تهدیدهای تروریستی بستگی دارد. بدین معنا که پاسخدهندگان بیشترین رضایت را از اجرای مدیریت در حوزه عامل تهدیدهای تروریستی مؤثر بر مدیریت بحران در موزهها، کتابخانهها و مرکز اسناد دارند.
بحث
هدف پژوهش حاضر، ارزیابی و بررسی وضعیت مدیریت بحران در موزهها، کتابخانهها و مرکز اسناد وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی فلات در کشور است. جامعه مورد پژوهش 80 نفر از مسئولان و مدیران موزهها، کتابخانهها و مرکز اسناد فعال وابسته به وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی است. بهدلیل کوچک بودن جامعه نمونهگیری صورت نگرفته است و پرسشنامهها بین تمام جامعه پخش شد و نفر از کل جامعه پژوهش معادل 100 درصد به پرسشنامهها پاسخ دادند.
گذشته تاریخی، حماسه آبا و اجدادی، سرزمین نیاکان، زبان مادری، باورها و سنتهای طایفهای، مفاخر ملی، عصبیتهای قومی، هنر و ادبیات موروثی هویت فرهنگی جامعه را تشکیل میدهد. بناها، محلها، مکانها، مناطق، موزهها، آثار هنری، مصنوعات و نظایر آن بهعنوان میراث فرهنگی یکی از مؤثرترین عوامل هویتبخش جامعه هستند که حفظ آنها موجب پایداری و بقای فرهنگ است. حفظ، تقویت و شناساندن هویت فرهنگی، موجب خودآگاهی و بازگشت به خویشتن شده و عامل مؤثری در مقابله با ازخودبیگانگی است که یکی از معضلات اساسی جوامع روبهرشد و توسعه است.
آثاری که در موزهها، کتابخانهها و مرکز اسناد نگهداری میشود، نشان از هویت و فرهنگ اقوام مختلف در آن مرز و بوم دارند. اگر برای همگان جالب است تا بدانند مردمی که زیست آنها به سالیان سال و حتی به سدهها قبلتر از ما برمیگردد، چه نقشی از خود به جا گذاشتهاند و آثار مورد استفاده آنها در زندگی چه بوده است (
النقی پور و بهرامی، 2015). در این راستا، نتایج نشان میدهد بیشترین اشیای موجود در مراکز فرهنگی عبارتاند از: آثار شاخص معماری، فلزی، سفال، شیشه، نسخه خطی، کتیبه، نقاشی و کتاب چاپی.
وضعیت ساختمان موزهها، کتابخانهها و مرکز اسناد در این پژوهش از چند بُعد بررسی شد که نتایج پژوهش به قرار زیر است: از نظر تعداد ساختمانهای موزهها، کتابخانهها و مرکز اسناد در نتایج مشاهده میشود 92/5 درصد مراکز تنها 1 ساختمان دارند و تنها 3/75 درصد 2 ساختمان دارند. این نتایج نشاندهنده مستقل بودن موزهها، کتابخانهها و مرکز اسناد از نظر ساختمان است و از نظر عمر ساختمان اصلی مرکز، نتایج حاکی از این است که 53/75 درصد موزهها، کتابخانهها و مرکز اسناد مورد پژوهش بیش از 200 سال و 46/25 درصد نمونه پژوهش بیش از 80 سال قدمت دارند.
موزهها، کتابخانهها و مرکز اسناد بررسیشده با توجه به اینکه قدمت تاریخی بالایی دارند، مواد اطلاعاتی قدیمی و باارزشی دارند، اما زمان افتتاح و تبدیل شدن ساختمان به موزه درباره ساختمانهای پژوهش یافتهها نشان دادند بیشتر پاسخدهندگان 67/5 درصد مدعی شدند موزهای که در آن فعالیت دارند، بیش از 20 سال از افتتاح آن گذشته که نشان میدهد بیش از 50 درصد موزههای مورد پژوهش قدمت چندین ساله دارند.
یافتهها نشان میدهند 71/25 درصد ساختمان موزه جزء آثار تاریخی بوده یا ثبت ملی شده است، در حالی که 23/75 درصد بر ثبت نشدن این موضوع اشاره داشتهاند که بیش از 20 درصد موزههای مورد پژوهش ثبت ملی نشدهاند. در این حال نتایج حاکی از آن است که 91/25 بیمه ساختمان ندارند و همچنین 97/5 درصد بر نبود بیمه آثار مجموعه خود اذعان داشتند و همچنین 58/75 درصد از ساختمان موزه راههای خروج اضطراری ندارد و 41/25 درصد آنها راههای خروج اضطراری دارند.
نتایج تجزیهوتحلیل نشان میدهد 100 درصد موزههای مورد پژوهش در منطقهای واقع شدهاند که مورد تهدید انواع بحرانها هستند. از این میان 95 درصد آنها هم در معرض بحرانهای طبیعی و هم غیرطبیعی و فجایع صنعتی هستند. از نظر نوع سوانح احتمالی نیز بیشتر سوانح عبارتاند از: خشکسالی (فرونشست، فروچاله و گرد و غبار)، زلزله با 100 درصد احتمال، آتشسوزی 95 درصد، سرقت 92/5 درصد، وندالیسم 55 درصد، آفات 48/5 درصد و آلودگی هوا 47/5 درصد.
از کل جامعه پژوهش 66/7 درصد به فهرست کارکنانی که هنگام اضطرار یا بروز سانحه باید با آنها تماس گرفته شود، اختصاص داشت. درباره تدوین توصیههای روزآمد در ارتباط با نجات مواد آسیبدیده 88/75 درصد این کار را انجام داده بودند. از نظر وجود سیستم امنیتی مناسب برای موزهها، کتابخانهها و مرکز اسناد، بیشتر مراکز مورد پژوهش؛ یعنی 97/5 درصد به وجود سیستم امنیتی مناسب اذعان داشتند و نوع سیستم امنیتی را دوربین مداربسته ذکر کردند.
از نظر در اختیار داشتن جعبههای مخصوص مواقع اضطراری با قابلیت دستیابی آسان نتایج نشان داد 67/5 درصد آنها جعبههای مخصوص مواقع اضطراری با سهولت قابل دستیابی در اختیار ندارند و 22/25 درصد این ابزار را در اختیار دارند. همچنین درباره استفاده از سیستمهای اعلام خطر 53/75 درصد از سیستم دزدگیر و 46/25 درصد هم از سیستم آتشیاب و هم از سیستم دزدگیر استفاده کردند. 76/25 درصد جامعه مدعی شدند که بهطور مرتب سیستمهای اعلام خطر را آزمایش میکنند.
درباره تمهیدات پیشگیرانه هنگام بروز سانحه 35 درصد هم نسخهبرداری از مجموعهها و ذخیره در جای دیگر هم نصب سیستم اعلام خطر را ذکر کردند و 30 درصد هم به نسخهبرداری از مجموعهها و ذخیره در جای دیگر، هم چرخش منظم محافظان و نگهبانان در ساختمان و هم نصب سیستم اعلام خطر اشاره داشتند. درباره برنامههای حفاظت و نگهداری مرکز، 36/25 درصد بحث حفاظت پیشگیرانه و 20 درصد نیز بحث مدیریت نگهداری را اعمال میکنند. به منظور پیشبینی هزینه در بودجه سالیانه برای حفاظت پیشگیرانه 5 درصد اظهار داشتند بهطور ویژه بودجهای برای این کار در نظر گرفته نشده است، اما در صورت لزوم میتوانند از بودجههای دیگر استفاده کنند. 38/75 درصد نیز به پیشبینی نکردن بودجه برای برنامه حفاظت پیشگیرانه و 6/25 درصد هم به پیشبینی بودجه لازم برای این امر اذعان کردند.
تدارک آموزش مورد نیاز در زمینه حفاظت و نگهداری پیشگیرانه نتایج پاسخ به این مقوله نشان داد 66/25 درصد جامعه پژوهش آموزش مورد نیاز در زمینه حفاظت پیشگیرانه در هنگام نیاز فوری در موزه، کتابخانه و مرکز اسناد آنها تدارک دیده شده و 15 درصد آموزش جزء برنامه مرکز محسوب میشود. 13/75 درصد نیز به تدارک ندیدن آموزش لازم در این زمینه اشاره کردند.
در حوزه برنامههای کنترل بحران نتایج حاصل نشان از آن دارد که 91/25 درصد مدیر موزهها، کتابخانهها و مرکز اسناد مسئول اصلی مدیریت بحران هستند. 71/25 درصد اشاره کردند مرکز آنها برنامه مدون کنترل بحران ندارند و 23/75 درصد نیز اذعان کردند در حال تدوین برنامه کنترل بحران هستند و درباره مشمولیت برنامههای کنترل بحران 77/5 درصد پاسخ ندادهاند. بیشتر 82/5 درصد موزهها، کتابخانهها و مرکز اسناد مدعی شدند که دلیل اصلی نداشتن برنامه مقابله با بحران در مرکز آنها نبود منابع مالی، نبود الگو برای نوشتن برنامه و نداشتن برنامه برای اجرای آن بوده است.
در بخش آموزشهای دریافتشده توسط مدیر بهترتیب ایمنی با 65 درصد، آشنایی با اصول و برنامههای حفاظت پیشگیرانه با 63/75 درصد و تعیین تجهیزات ایمنی برای مجموعه موزه با 63/75 درصد بیشترین آموزشهای دریافتی توسط مدیران بوده است. درباره آموزشهای دریافتی توسط مدیر و کارمندان به ترتیب اولویت ساماندهی و نجات مواد و آثار آسیبدیده با 66/25 درصد و آشنایی با اصول و برنامههای حفاظت پیشگیرانه با 63/75 درصد بوده است. پاسخدهندگان درباره آموزشهای مورد نیاز مدیران به ترتیب به مشاوره با 91/25 درصد، توسعه برنامه آموزش کارکنان با 90 درصد و مبحث بیمه با 86/25 درصد اشاره کردند. در بخش آموزش مورد نیاز کارمندان بهترتیب ایمنی با 63/75 درصد، آشنایی با اصول و استاندارهای مدیریت بحران با 55 درصد و مبحث بهداشت و ایمنی با درصد بوده است. در بخش آموزش مورد نیاز مدیر و کارمندان به ترتیب انجام تمرینات و مانور مواقع بحران با 76/25 و ارزیابی خطر با 46/25 درصد بیشترین آموزشهای مورد نیاز مدیران و کارمندان بوده است.
درباره مشکلات و موانع موجود مدیریت بحران در موزهها، کتابخانهها و مرکز اسناد وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی به این ترتیب است که 63/75 درصد مدیران و مسئولان موزهها، کتابخانهها و مرکز اسناد مورد پژوهش با این نظر که «مدیریت ارشد مدیریت بحران را یک اولویت در نظر نمیگیرد موافق بودند»، 67/5 درصد مدیران و مسئولان با این نظر که «فشارهای سایر خدمات زمان کمی برای اجرای مدیریت بحران میگذارد» مخالف بودند. درباره «دانش و مهارت کافی برای اجرای مدیریت بحران در موزه وجود دارد»، 40 درصد رأی ممتنع و 33/75 درصد مخالف بودند. درباره «بودجه کافی برای اختصاص دادن به مدیریت بحران»، 96/25 درصد موافق این بودند که بودجه کافی وجود ندارد. درباره گویه «طراحی یا نگهداری از ساختمانها اجرای مدیریت بحران را مشکل کرده است»، 20 درصد موافق و 38/75 درصد نه موافق و نه مخالف و 38/75 درصد مخالف بودند. درباره مبحث کافی بودن آموزش ارائهشده برای مدیریت بحران 63/75 درصد آنها مخالف این نظر بودند. درباره بحث «رضایتبخش بودن نظم موجود در موزه» نیز 20 درصد موافق، 53/75 درصد نه موافق و نه مخالف و 2/5 درصد نیز مخالف این گزینه بودند. درباره گویه «کارمندان ما به اندازه کافی نیست» 42/5 درصد نه موافق و نه مخالف و 40 درصد نیز مخالف این گزینه بودند.
نتایج حاصل گویههای عوامل مؤثر بر مدیریت بحران مؤثر در موزه، کتابخانه و مرکز است، بیانگر این است که بیشتر عوامل مطرحشده درباره بحث مدیریت بحران در این موزهها از اهمیت بالایی برخوردارند. این عوامل عبارتاند از: آمادهسازی برنامه کنترل بحران (سوانح) 100 درصد خیلی مهم و مهم، بررسی برنامه کنترل بحران 86/25 درصد خیلی مهم، ارتباط با برنامهریزان شرایط اضطراری شهری 63/75 درصد خیلی مهم، شرایط ساختمانهای مراکز 73/75 درصد نسبتاً مهم، در دسترس بودن وسایل و تجهیزات 61/25 درصد نسبتاً مهم، مسائل ایمنی و بهداشت 73/75 درصد نسبتاً مهم، بیمه 71/25 درصد خیلی مهم، مسائل امنیتی 98/75 خیلی مهم و بحث آموزش 65 درصد خیلی مهم را ذکر کردند.
همچنین بیشتر مدیران و مسئولان با توجه به عوامل ذکرشده در سؤال از اجرای مدیریت بحران در موزه، کتابخانه و مرکز اسناد خود ناراضی بودند.
نتیجهگیری
همانطور که از نتایج تفسیر پژوهش برمیآید، نتایج حاکی از آن است که مشکلات و موانع فراوانی درباره اجرای مدیریت بحران وجود دارد. بیشتر مسئولان از شرایط نامطلوب مدیریت بحران ناراضی بودند. نبود آموزشهای لازم و مستمر درباره مدیریت بحران برای مدیران و کارکنان موزهها، نداشتن پوشش بیمه ساختمان و مجموعه موزهها، نبود برنامه کنترل بحران، نداشتن ارتباط مؤثر و مستمر با افراد و سازمانهای متخصص و خدمات تخصصی آنها در حوزه مدیریت بحران، پیشبینی نکردن بودجه لازم در این باره و نداشتن دانش و مهارت کافی در این حوزه از جمله مشکلات و موانعی بود که پس از تجزیهوتحلیل این سؤال به دست آمد.
یکی از مشکلات اساسی علاوه بر منابع مالی، انسانی، اداری و ساختاری نبود الگویی مناسب، بهویژه بر اساس اقلیم محل موزه، کتابخانه و مرکز اسناد تحت مدیریت خویش در کشور است. الگوی مدیریت بحران نقشه راه و مشخصکردن مسیر راه برای برنامهریزی مناسب در 3 حوزه پیشگیری، در وضعیت بحران و بعد از بحران بسیار مهم است. در این پژوهش با نگاهی ویژه در این باره به بررسی وضعیت تمام موارد مورد نیاز در موزهها، کتابخانهها و مرکز اسناد فلات مرکزی ایران و ارائه الگوی مناسب بر اساس اقلیم منطقه در 3 حوزه پیشگیری در وضعیت بحران و بعد از بحران پرداخته شد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
بدینوسیله نویسندگان مقاله اعلام میکنند که دررابطهبا انتشار مقاله ارائهشده، بهطور کامل از اخلاق نشر ازجمله سرقت ادبی، سوءرفتار، جعل دادهها یا ارسال و انتشار دوگانه پرهیز کردهاند و منافعی تجاری در این راستا وجود ندارد و نویسندگان در قبال ارائه اثر خود وجهی دریافت نکردهاند. همچنین کلیه حقوق استفاده از محتوا، جداول، تصاویر و غیره به ناشر محول شده است.
حامی مالی
این مقاله برگرفته از پایاننامه دکتری نگارنده با عنوان «طراحی الگوی بومی مدیریت بحران در کتابخانهها، موزهها و مراکز اسناد میراث فرهنگی فلات مرکزی ایران» است که در دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان، دانشکده علوم انسانی، گروه علم اطلاعات و دانششناسی انجام شده است.
مشارکت نویسندگان
نویسندگان به یک اندازه در نگارش مقاله مشارکت داشتهاند.
تعارض منافع
نویسندگان اعلام میکنند در انجام این پژوهش هیچگونه تعارض منافعی برای ایشان وجود نداشته است و منافع شخصی مادی و غیرمادی ایشان در روند پژوهش و نتایج آن تأثیرگذار نبوده است.