مقدمه
مخاطرات طبیعی، بخشی از رفتار محیط است که در هر زمان و مکان احتمال رخداد آن وجود دارد. فراوانی، گستردگی و شدت این نوع مخاطرات در دهه اخیر افزایشیافته است (اسماعیلنژاد و همکاران، 1398). مخاطرات محیطی (اعم از طبیعی و انسانی)، تهدیدکننده و قادر به آسیب رساندن به فضای فیزیکی و اجتماعی بشری هستند. این آسیب نهتنها در حین وقوع رخ میدهد، بلکه در درازمدت نیز محتمل است. مخاطرات محیطی توسط 3 عامل طبیعت، انسان و فناوری حادث میشود. این حوادث وقتی در بستر شهر روی میدهند باتوجهبه ماهیت غیرمترقبه بودن غالب حوادث طبیعی و لزوم اتخاذ سریع و صحیح تصمیمها و اجرای عملیات، مبانی نظری و بنیادی، دانشی را تحت عنوان مدیریت بحران به وجود میآورند (ناصریپور و همکاران، 1399)، اما متأسفانه بشر همراه با شایعترین واقعیتهای موجود زندگی خود یعنی بحرانهای محیطی، همواره با نوعی سهلانگاری برخورد کرده است و بر همین اساس خسارات و آسیبهای فراوانی را نیز متحمل شده است (عسکری، 1397).
طبق آمارهای منتشره، ایران جزء 10 کشور بلاخیز دنیا بوده و ازنظر تنوع بروز حوادث طبیعی جزء اولین کشورها محسوب میشود، چراکه باتوجهبه جغرافیایی کشور از 41 سانحه طبیعی تشخیص دادهشده در دنیا، احتمال وقوع بیش از 31 نوع آن در کشور وجود دارد. سیلابها دارای بیشترین پتانسیل خسارات بلایای طبیعی در جهان هستند، بهطوریکه سیلابها بیش از یکسوم کل خسارت بلایای طبیعی را به خود اختصاص میدهند و بیش از 90 درصد افراد متأثر از سیلاب در آسیا زندگی میکنند (صابریزاده، 1398). شناخت مخاطرات برای کاهش آنها مهم است. مهمتر این است که افراد و جوامع، واقعیت وجود مخاطرات را میپذیرند. مخاطرهشناسی ماهیت پیشبینی و پیشگیری دارد و پیشگیری مقدم بر درمان است (مقیمی، 1394).
آنچه در مدیریت بحران بلایای طبیعی دارای اهمیت است جذب مشارکتهای حداکثری مردمی است. اگر دولت نتواند از ظرفیت مشارکتهای مردمی در مهار بحران سیل استفاده کند مجبور است هزینههای جبرانناپذیری را متحمل شود. انجمنها یا تشکلهای مردمنهاد یکی از گروههای داوطلبانه مردمی هستند که قادرند در این زمینه نقش حائز اهمیتی ایفا کنند. باتوجهبه این موضوع این تحقیق در تلاش است تا درک معنایی و تفسیر تشکلهای مردمنهاد مشارکتکننده در امدادرسانی سیل شهرستان چابهار از عوامل مؤثر بر مشارکت همیارانه شهروندان در بحران سیل در این منطقه را مورد بررسی قرار دهد.
در اکثر تحقیقاتی که درزمینه مشارکتهای اجتماعی و همچنین مشارکتهای همیارانه صورت گرفته است، از روش پیمایشی و پرسشنامههای بسته استفاده شده که ادبیات تحقیقات در این خصوص را گاهی به تکرار مباحث پیشین در حوزه موضوع بدل کرده است. از طرف دیگر تحقیقات محدودی در خصوص مدیریت بحرانهای اجتماعی و نقش مشارکتهای همیارانه در ارائه برنامه جامع مدیریت بحران وجود دارد. درنتیجه میتوان گفت رابطه مدیریت بحرانهای طبیعی ازجمله سیل و نقش مشارکتهای همیارانه در آن، مستلزم مطالعه و واکاوی است و در پژوهشهای پیشین چندان مورد توجه قرار نگرفته است، واکاوی درک معنایی و تفسیر تشکلهای مردمنهاد مشارکتکننده در سیل چابهار در سال 1398 از نقش مشارکتهای همیارانه در مدیریت این بحران میتواند به ارائه مدل جامع در جهت مدیریت بحرانهای طبیعی منجر شود. اهداف تحقیق پیشرو بدین قرارند:
اهداف اصلی
واکاوی تأثیر درک معنایی و تفسیر تشکلهای مردمنهاد از مشارکتهای همیارانه شهروندان بر کیفیت امدادرسانی به سیل چابهار.
اهداف فرعی
1. بررسی راهبردها یا عملتعامل تشکلهای مردمنهاد مشارکتکننده در امدادرسانی سیل شهرستان چابهار در جهت مدیریت کارآمد بحران سیل؛ 2. بررسی شرایط یا عوامل علّی، مداخلهگر و زمینهای مؤثر بر مدیریت کارآمد بحران سیل براساس نقش تشکلهای مردمنهاد؛ 3. بررسی چالشهای پیشروی تشکلهای مردمنهاد (پیامدها) در کمکرسانی در بحران طبیعی سیل چابهار.
پیشینه پژوهش
نوروزی و جوان فروزنده (1400) در تحلیل سویههای مفهوم مشارکت در فرایند طراحی فضاهای عمومی، به این نتیجه رسیدند که علیرغم وجود روش مشخص انگیختگی مشارکتی در طراحی، توجه به این مقوله عمدتاً به سطح پایینی از روشهای دریافت اطلاعات (مانند مصاحبه و ضبط نظرات بهرهبرداران) اکتفا شده و نوعی اغفال در سطوح کلان طراحی، برنامهریزی و تصمیمسازی مشاهده میشود. علمی (1400) در بررسی عوامل اجتماعی مرتبط با مشارکت شهروندان تبریز در روند توسعه پایدار شهر به موانع ساختاری در نظام سیاسی و فرهنگی کشور در خصوص مشارکت اشاره دارد. نتایج حاکی از آن است که پیوند افراد با جامعه و برقراری رابطه با آن و گسستگی آنها از جامعه، همه به محیط اجتماعی و فرهنگی که در آن قرار گرفتهاند، برمیگردد. شریفزاده و صادقی (1388) در بررسی عوامل مؤثر بر مشارکت شهروندان در اداره امور شهر به این موضوع اشاره میکند که اگر مدیریت شهری بتواند از یک طرف فرهنگ مشارکت عمومی را گسترش دهد و از طرف دیگر در ساختار مدیریتی خود، مدیریت مشارکتی را اعمال نماید، بهتر بتواند به نتایج لازم درزمینه اهداف و برنامههای خود برسد. جهانبانی، احمدی و بهزادفر (1400) در بررسی عوامل مؤثر بر جلب اعتماد شهروندان در راستای تقویت مشارکت جمعی در اجرای طرحهای توسعه شهری، تفاوت معناداری بین متغیر ویژگیهای شهروندان برای اعتماد به مشارکت از دید مدیران و برنامهریزان شهری و شهروندان مشاهده کردند. فیروزنیا، نصرت و قادری (1400) در ارزیابی تابآوری روستاهای دهستان باروق و میاندوآب، در زمان مسدود شدن جادههای ارتباطی بر اثر بارش برف، نشان دادند میزان تابآوری سکونتگاههای روستایی دهستان باروق در صورت قطع جادههای ارتباطی توسط برف در سطح مطلوبی قرار دارد و تنها در بعد کالبدی کمتر از میانگین است. همچنین مهمترین عامل مؤثر در افزایش تابآوری روستاییان در مواقع مسدود شدن جادههای ارتباطی در اثر بارش برف، «افزایش مشارکت اجتماعی و توان اقتصادی» است.
نتایج تحقیق لی، فینگ و همکاران (2020) در بررسی رابطه بین انگیزه و قصد مشارکت شهروندان در برنامهریزی شهری، در ووهان چین، حامی تأثیرات مثبت «جامعه مدنی»، «منافع شخصی»، «نفوذ اجتماعی» و تأثیر منفی «محدودیتها» بر قصد مشارکت در برنامهریزی شهری در این شهر است. ویسنی کاشی (2020) در تحقیق خود با عنوان «شکلگیری جامعه کثرتگرا و تأثیر آن بر تغییرات آبوهوایی» به این نتیجه رسید که روشهای مؤثرتری برای فعالسازی و آموزش جامعه در مبارزه با تغییرات آبوهوایی نیاز است. بنیستانوا و همکاران (2014) در پژوهش خود با عنوان «آمادهسازی دادهها برای مدلسازی لجستیک مدیریت بحران سیل»، به لزوم گردآوری اطلاعات حوادث گذشته بهمنظور بهرهگیری در مدیریت کارآمد بحران تأکید داشتند. جاسینوفسکی (2011) در پژوهش خود با عنوان «پشتیبانی تصمیم برای مدیریت بحران سیل، بر لزوم پیشگیری بهینه در مدیریت سیلابها تأکید دارد و تأکید نتایج بر نکته است که پیشگیری در مدیریت کارآمد بحرانها نقش کلیدی دارد.
چارچوب مفهومی
امروز هیچ نظام سیاسی و جامعهای نمیتواند مصون از بحران و پیامدهای کوتاه و بلندمدت آن باشد. بحرانها بخش جدانشدنی زندگی و لازمه توسعه سیاسی هستند. بحرانها بر حسب نوع، شدت و گستره محیطی بحران، میتوانند نظام سیاسی و نخبگان حاکم را در شرایط دشوار و پرمخاطره ای قرار دهند. افزایش ظرفیتهای ساختاری و کارکردی نظام سیاسی جهت پاسخگویی مناسب و عادلانه به نیازها و احتیاجات مردم، عامل مؤثری برای شکل دادن به سازههای مقاوم مردمی مقابله با بحران است.
علتهای وقوع بحران باتوجهبه نقش عملکردی آنها به سه گروه اصلی، زمینهساز و بازدارنده تقسیم میشود. علل اصلی، علتهایی هستند که نقش مؤثری در بروز واقعه دارند که میتوانند آشکار یا پنهان باشند. علتهای زمینهساز، عللی هستند که ضمن اثرگذاری بر علل اصلی از خاصیت تسهیلکنندگی برخوردار هستند که معمولاً بهصورت ظاهری نیز بروز میکنند. علتهای بازدارنده، عللی را شامل میشوند که در جلوگیری از توسعه بحران نقشآفرین هستند.
مدیریت بحران از اصطلاحات حوزه مدیریت است که به مجموعهای از فعالیتها، چارهجوییها و دستورالعملهایی اطلاق میشود که مدیریت یک سازمان، در چالش با بحران انجام میدهد و هدف آن کاهش روند، کنترل و رفع بحران است. مدیریت بحران، دانشی کاربردی است که طی آن با مشاهده نظاممند بحرانها و تجربه و تحلیل آنها، میتوان پیشگیریهای لازم را انجام داد و در صورت بروز بحران، در خصوص کاهش اثرات، امدادرسانی سریع و بهبود و بازسازی اوضاع اقدام کرد. همچنین مدیریت بحران به مجموعهای از مهارتها یا فرایندهای تحقیقی گفته میشود که در هنگام وقوع مخاطرات غیرمتعارف یا وضعیت مشکل به کار گرفته میشود تا تعادل به سیستم بازگردد؛ بنابراین مدیریت بحران به مجموعه طرحها و روشهای پیشرفته و خاصی گفته میشود که برای پیشگیری و مهار بحران مورد استفاده قرار میگیرند (برنجکار، 1389).
در مدیریت بحران سعی بر این است تا با کمک گرفتن از تجربیات گذشته و شناخت دقیق پدیدههای طبیعی و محیطی، نسبت بهپیش بینی و پیشگیری حوادث غیرمترقبه و جلوگیری از غافلگیری اقدام کرد تا بتوان خسارتهای ناشی از آنها را به حداقل ممکن کاهش داد. ازاینرو چرخه مدیریت بحران از دوران قبل از وقوع حادثه شروع و تا به مرحله عادیسازی و بازسازی ادامه مییابد (حبیبزاده و جوادیان، 1389). صاحبنظران چرخه کاملی برای مدیریت بحران تعریف کردهاند. در این چرخه مدیریت بحران دارای ۶ مرحله است که این مراحل به ترتیب عبارتاند از: 1. مرحله تحلیل خطرپذیری (شامل بررسی تاریخچه بحران، تحلیل مخاطرات، تحلیل آسیبپذیری)؛ 2. مرحله پیشگیری و کاهش اثرات مخرب بلایا؛ 3. مرحله آمادگی؛ 4. مرحله پیشبینی و هشدار اولیه؛ 5. مرحله پاسخگویی؛ 6. مرحله بازیابی.
چهار مرحله نخست در مرحله قبل از وقوع، مرحله پنجم در مرحله هنگام وقوع و مرحله ششم در مرحله وقوع قرار دارند (بصیریان جهرمی و همکاران، 1394).
مدیریت بحران شامل 3 فاز قبل، حین و بعد از وقوع بحران است. طبیعی است که بهترین روش برای مقابله با بحران، جلوگیری از رخداد آن است. اگر کانونهای خطر که میتوانند آغازگر بحران باشند، شناسایی و اقدام به حذف یا مهار آنها شود، هرگز بحرانی به وقوع نخواهد پیوست که نیاز به مقابله با آن باشد. پس اقدامات قبل از وقوع همانند ارزیابی ریسک و شبیهسازی پیامد آتشسوزی میتواند بسیار کارساز باشد (حبیبزاده، 1389).
یکی از مهمترین عواملی که به تداوم حیات بشر کمک کرده، همکاری و مشارکت میان انسانهاست. از منظر جامعهشناسی، مشارکت به عنوان فرایند تعاملی چندسویه مطرح میشود، که مداخله و نظارت مردم و قابلیت سیاسیاجتماعی نظام را در دستیابی به توسعه، همراه با عدالت اجتماعی در پی خواهد داشت. مشارکت در فراگرد توانمندسازی افراد جامعه، بر 3 ارزش بنیادی سهیم کردن مردم در قدرت، راه دادن مردم به نظارت بر سرنوشت خویش و بازگشودن فرصتهای پیشرفت به روی مردم تأکید میکند (حبیبی و سعیدی رضوانی، 1385). در این میان مشارکت اجتماعی دلالت بر گسترش روابط بینگروهی در قالب انجمنهای داوطلبانه، باشگاهها، اتحادیهها و گروههایی دارد که معمولاً خصلتی محلی و غیردولتی دارند که در قالب سیاستهای اجتماعی، مشارکت و درگیر ساختن مردم در فرایندهای اجتماعی مختلف را هدف خود میدانند. درواقع مشارکت یعنی اینکه صدای شهروندان در مراکز تصمیمگیری یک حکومت شنیده شود. مشارکتهای همیارانه نوع خاصی از مشارکت اجتماعی است که هدف آن کمک و همکاری با افراد نیازمند است. زمانی که بحرانهایی، ازجمله سیل و زلزله و غیره اتفاق میافتد، شهروندان ازطریق مشارکتهای همیارانه به کمک آسیبدیدگان میشتابند. چه این همیاری ازطریق کمکهای مالی و یا جنسی (کالایی، پوشاک، خوراک و غیره) باشد و چه اینکه بهگونهای داوطلبانه افراد مستقیماً به محل حادثه اعزام شوند.
براساس پاسخ دولتها به مشارکت، جیمز میجلی آن را به چهار نوع زیر تقسیم می کند:
شیوه ضد مشارکتی: طرفداران این عقیده معتقد به سرکوب مشارکت تودهها هستند. حکومت اجازه مداخله و مشارکت همگانی در تدوین سیاستها را که ممکن است با اهداف کلان اجتماعی و اقتصادی آنها تعارض پیدا کند، نمیدهد. (آلموندو ویربا، 2019).
شیوه مشارکت هدایتکننده: درا ین شیوه، دولت از مشارکت اجتماعات محلی باانگیزههای پنهانی، حمایت میکند. غالباً دولتها با بهرهگیری از شیوههای مشارکت هدایتشده، این اهداف را دنبال میکنند: استفاده ابزاری از مشارکت برای اجرای طرحها و برنامههای مدنظر؛کنترل جنبشها و اجتماعات محلی و استفاده از جاذبههای مشارکت برای کسب مشروعیت سیاسی اجتماعی.
شیوه مشارکت فزاینده: شیوه برخورد دولت با مشارکت به شکلی دوگانه است. بهگونهای که با وجود حمایت از آن در موضعگیریهای رسمی، عملاً هیچ اقدام مؤثری در مسیر تحقق پیشنهادهای مشارکتی انجام نمیدهد.
شیوه مشارکت واقعی: در این شیوه، دولت بهطور کامل از مشارکت اجتماعی حمایت می کند و ازطریق ایجاد سازوکارهایی برای ورود مؤثر اجتماعی محلی در تمامی زمینهها، تلاش میکند.
نظریهپردازان اخیر بر این باورند که در همه نظریههای مشارکتی عملاً اذعان به این مهم وجود دارد که امکان مشارکت امری از بالا به پایین و به عبارتی بخشش از نظام و دولت به مردم است؛ بنابراین آنها از نظریه شراکت بهجای نظریه مشارکت دفاع میکنند. براساس نظریه شراکت، دولت و مردم شرکایی هستند که با یکدیگر تقسیم کار میکنند (آلموندو ویربا، 2019).
عامل تعیینکننده توسعه اجتماعی، بهرغم تجربههای متفاوت، کارآمد بودن دولت است. دولت در فرایند توسعه اجتماعی و اقتصادی نقش محوری دارد (ایبمب، 2007). مهمترین اقداماتی که دولتها میتوانند برای تقویت سرمایه اجتماعی جامعه خود انجام دهند، عبارتاند از: تشویق و تقویت تشکیل نهادهای مدنی، تقویت و غنیسازی آموزشهای عمومی، تأمین امنیت شهروندان در جهت حضور داوطلبانه در نهادهای اجتماعی، پرهیز از تصدیگری بخشهای مختلف اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و واگذاری فعالیتهای مربوطه به نهادهای مردمی برای جلب مشارکت آنها در فعالیتها و زمینهسازی ایجاد و تقویت نهادهای اجتماعی و شبکههای اعتماد بین آحاد مختلف مردم. سازمانهای مردمنهاد، یکی از بسترهای تسری توسعه اجتماعی در تمامی تعاریف سرمایه اجتماعی است، چراکه تبلوری از مشارکت به معنای سهیم شدن افراد جامعه در امور است (فوکویاما، 1379) سازمانهای مردمنهاد با ویژگیهایی ازجمله نداشتن وابستگی به ساختار دیوانسالارانه و منابع عمومی دولت، داوطلبانه و دموکراتیک بودن، از سازمانهای دولتی متمایزند (لیپسون و وارن، 2006). آینده جهان در سیطره سازمانهای غیردولتی خواهد بود. برهمین اساس هر کشوری احتمال بقای قدرتمند خود را ازطریق گسترش سازمانهای مردمنهاد رقم خواهد زد (افضلی و همکاران، 1397).
روش
این تحقیق از روشهای کیفی و راهبرد نظریه زمینهای استفاده شده است. روش نمونهگیری هدفمند بوده و نمونه بهمرور انتخاب شد. بهاینترتیب در این تحقیق ضمن تماس با اعضای تشکلهای مردمنهاد مشارکتکننده در امدادرسانی سیل منطقه چابهار در سال 1398، متن مصاحبه اولیه به دست رئیس انجمنها رسید و با ارسال نامهای حاوی مشخصات پژوهش، جهت تنظیم وقت مصاحبه، از اعضای انجمن آنها برای همکاری در این تحقیق دعوت شد. نمونهگیری از آغاز مطالعه بهطور تفصیلی برنامهریزی نشد، ولی بهموازات پیشرفت پژوهش، زمانی پایان پذیرفت که همه دستهبندیها اشباع شدند، یعنی نمونهگیری تا زمانی ادامه یافت که نمونههای بعدی، مطالب تکمیلکنندهای به اجزای تشکیلدهنده نظریه اضافه نمیکردند. در این پژوهش با 25 نفر از اعضای انجمنهای مردمنهاد که در امدادرسانی بحران سیل در منطقه چابهار مشارکت داشتند مصاحبه شد. از مصاحبه بیستم به بعد در هر دو گروه، تکرار در اطلاعات دریافتی مشاهده شد، اما برای اطمینان با 5 نفر دیگر از مدیران و اعضا نیز مصاحبه ادامه پیدا کرد. با کسب رضایت از مصاحبهشوندگان تمام گفتوگوی آنان ضبط و روی کاغذ پیاده شد. بهطورکلی مدت هر مصاحبه حدود 80 تا 120 دقیقه به طول انجامید. دادهها با استفاده از کدگذاری نظری (کدگذاری باز، محوری و گزینشی) تجزیهوتحلیل شدند.
در خصوص اعتبار و پایایی تحقیق کیفی، از 2 فن بهمنظور سنجش اعتبار پژوهش به قرار زیر استفاده شد:
1. کنترل یا اعتباریابی از سوی مشارکتکنندگان تحقیق: در این روش از افراد مشارکتکننده خواسته شد تا یافتههای کلی را بررسی و قضاوت کرده و درمورد درستی آن نظر دهند. همچنین پژوهشگر برای بررسی صحتوسقم اطلاعات بهدستآمده، مجدداً پس از پایان تحقیق به میدان رفت تا مجدداً اطلاعات بهدستآمده را با مشارکتکنندگان در میان گذارد. بعد از ارائه نتایج پژوهش، بیشتر افراد با نتایج پژوهش موافق بودند.
2. استفاده از فن ممیزی: در این زمینه، چند متخصص (3 نفر دکتری جامعهشناسی و 2 نفر دکتری مدیریت) بر مراحل مختلف کدگذاری، مفهومسازی و استخراج مقولات نظارت داشتند. مشخصات شرکتکنندگان در پژوهش در
جدول شماره 1 آمده است.
یافتهها
شرایط علّی یا سببساز
شرایط سببساز معمولاً آن دسته از رویدادها و وقایعاند که بر پدیدهها اثر میگذارند (اکبری و صفری، 1397). در پژوهش حاضر شرایط سببساز عواملی هستند که بر مشارکت همیارانه شهروندان در بحران سیل منطقه چابهار در سال 1398 مؤثر بودند. مقولات و زیرمقولات عمده بهدستآمده از جریان پژوهش در
جدول شماره 2 آمده است.

یکی از شرایط علّی یا سببساز که بر مشارکت همیارانه شهروندان در بحران سیل منطقه چابهار تأثیرگذار بود تشکیل و حمایت از تشکلهای مردمنهاد است که با زیرمقولاتی ازجمله کمکرسانی توسط تشکلهای مردمنهاد، آموزش به نیروها توسط تشکلهای مردمنهاد و جمعآوری اطلاعات ازطریق دهیاریها، بخشداریها و غیره مشخص شده است. مشارکتکننده شماره 1، مهمترین کارکرد تشکلهای مردمنهاد را در بحران سیل «حضور بهموقع در منطقه آسیبدیده سیستان» میداند. مشارکتکننده شماره 3 معتقد است که کارکرد دیگر انجمن و گروههای مردمنهاد را «میتوان در آموزش نیروهای داوطلب در منطقه» قلمداد کرد. مشارکتکنندگان شماره 2، 3، 4، 5، 6 و 12 به مواردی ازجمله جمعآوری اطلاعات روستاها توسط دهیاریهای محلی (اطلاعات معلولین، بزرگسالان و غیره) اشاره دارند.
کیفیت مدیریت بحران نیز یکی دیگر از شرایط سببساز ازنظر مشارکتکنندگان است که با زیرمقولاتی ازجمله ضعف هماهنگی، ناتوانی در جذب پتانسیل انجمنهای مردمنهاد، بیاعتمادی مردم به نیروهای امدادی و مدیریت غافلگیر معرفی شده است. مشارکتکننده شماره 11 به «بیبرنامگی و عدم مدیریت هماهنگ در بحران سیل سیستان» اشاره دارد و مشارکتکننده 12 به «عدم بهکارگیریها نیروهای مردمی و امدادرسان به علت بیاعتمادی دولت به نیروهای مردمنهاد» اشاره داشت.
شفافیت عملکردی که با زیرمقولاتی ازجمله جمعآوری اطلاعات صحیح منطقه؛ تعهد نیروهای امدادی، عدم تبعیض و شفافیت عملکرد است را میتوان بهعنوان یکی دیگر از شرایط سببساز معرفی کرد. شفافیت عملکردی ازنظر مشارکتکننده شماره 9 «در گرو اطلاعات دقیق ازطرف مصیبتزدگان» است و ازنظر مشارکتکننده شماره 3 با «جمعآوری اطلاعات افراد محلی، زنان، کودکان و غیره» مشخص میشود.
فرهنگسازی رسانهای که با زیرمقولاتی ازجمله اعتمادسازی در فضای مجازی، اعتمادسازی در رادیو و تلویزیون داخلی و اعتمادسازی رسانههای خارجی مشخص میشود یکی دیگر از شرایط سببساز است. مشارکتکننده شماره 3 گفت: «حقیقتاً در سیستان همیشه بحث کمکرسانی در ذهن همه هست، چه برسد به اینکه بحران اتفاق افتاده باشد. معمولاً ما وقتی افزایش مشارکت مردمی داریم که رسانهها در پشت داستان باشند.» مشارکتکنندگان 4، 7، 9، 10، 11 و 12 به مواردی ازجمله «نمایش پشتکار و تلاش نیروهای امدادی»، «مصاحبه با مردم منطقه در خصوص حمایت نیروهای امدادی» و «نمایش حضور مسئولین و کمکرسانی دولت» اشاره داشتند و مشارکتکنندگان 1، 3، 5، 9 و 12 به نقش رسانههای معاند در برهم زدن تعادل در کمکرسانی و بیآبرویی کمکرسانان و مسئولین اشاره داشتند و معتقد بودند رسانه داخلی باید برنامههای حمایتی در مقابل این تهدیدات و تخریبها داشته باشد.
شرایط زمینهای
شرایط زمینهای مجموعه خاصی از شرایطیاند که در یک زمان و مکان خاص جمع میشوند تا مجموعه اوضاعواحوال یا مسائلی را به وجود آورند که اشخاص با عمل/تعاملهای خود به آنها پاسخ میدهند (
جدول شماره 3) (استراوس و کوربین، 1393 به نقل از اکبری و صفری، 1397).

یکی از مهمترین شرایط زمینهای، حمایتهای مردمی منطقه از گروههای امدادی است که با زیرمقولاتی ازجمله مدیریت توزیع کمکهای مردمی، اختصاص وسایل و لوازم موردنیاز و ریشسفیدان و بزرگان منطقه مشخص شده است. مشارکتکننده شماره 1 به این موضوع اشاره داشت «مردم محلی (حتی قاچاقچیان) ماشینهای هایلوکس خود را در اختیار ما برای کمکرسانی قرار دادند.» مشارکتکننده شماره 3 به این موضوع اشاره دارد که «مردم محلی را جهت استقرار و بستهبندی کمکهای مردمی که به منطقه ارسال شده بود در اختیار ما قرار دادند.»
ساختار فرهنگی در جامعه که با زیرمقولاتی، ازجمله خردهفرهنگ تابآوری مردم منطقه، ساختار قومیتی و فرهنگ پوششی، ضعف ارتباطی و محیط بسته فرهنگی مشخص میشود میتواند هم نقش تسهیلکننده و هم نقش بازدارندهای را در بحرانهای طبیعی بازی کند. ازنظر مشارکتکننده شماره 2 «مردم سیستان آنقدر آسیبدیدهاند که فرهنگ تابآوری در آنها بالا رفته است.» مشارکتکننده شماره 10 «به ضعف ارتباطی» اشاره داشت و گفت: «با مردم بهخاطر تفاوت زبانی نمیشد خیلی صمیمی بود و در کمکرسانی این موضوع مشکل ایجاد میکرد.»
اخلاق حرفهای نیروهای امدادی یکی دیگر از شرایط مهم زمینهای ازنظر مشارکتکنندگان در تحقیق است که با زیرمقولاتی ازجمله اخلاق اعتدال و صبر و مسئولیتپذیری مشخص میشود. ازنظر مشارکتکننده شماره 6 «امدادرسان باید صبور باشد و از درگیری و ایجاد تنش با مردم و مسئولین بپرهیزد. مشارکتکنندگان شماره 1، 3، 4، 5، 7 و 9 به مواردی، ازجمله تجربه و اخلاق حرفهای، مسئولیتپذیری نیروهای امدادی، روحیه ایثارگری، همیاری، کمکرسانی، صمیمیت و ازخودگذشتگی اشاره داشتند.
شرایط مداخلهگر
به شرایطی اشاره دارد که تعاملات را تسهیل یا محدود میکند و از سوی دیگر میتواند شرایط سببساز را تخفیف یا تغییر دهد (حیدری و همکاران، 1398). یکی از مهمترین شرایط مداخلهگر ازنظر مشارکتکنندگان در پژوهش کیفیت و چگونگی اطلاعیابی است که با زیرمقولاتی، ازجمله اطلاع از مکانهای مناسب امداد، اطلاع از چگونگی فرایند امداد و اطلاع از چگونگی توزیع اقلام مشخص میشود. مشارکتکننده شماره 4 گفت: «تشکلهای مردمنهاد در منطقه آسیبدیده که اصولاً از مردم منطقه تشکیل شدهاند، مهمترین کارکردی که دارند این است که میتوانند در اطلاعرسانی در خصوص عمق فاجعه، کمکهای موردنیاز و مسائل مربوط به امدادگران هلالاحمر کمک کنند». از نظر مشارکتکننده شماره 6 «اطلاعات در خصوص حجم فاجعه» و ازنظر مشارکتکننده شماره 12 «مکانهای خطرناک / افراد درگیر حادثه» میتوانند بسیار مفید باشند. ازنظر مشارکتکنندگان شماره 3، 8، 9 و 10 به مواردی ازجمله اطلاع از چگونگی توزیع اقلام کمکی، نیازهای بهداشتی، پزشکی، نیاز کالایی، نیاز خدمات، مکانهای مناسب کانکس، احداث دستشویی و حمام اشاره داشتند. دیگر موارد مطروحه در
جدول شماره 4 گزارش شده است.
راهبردها (عمل ـ تعامل ها)
راهبردها یا عمل ـ تعاملها، کنشهای بامنظور عمدیاند که برای حل یک مسئله صورت میگیرند و با صورت گرفتن آنها پدیده شکل میگیرد. راهبردها به آنچه فرد در درون خود میگوید و میکند نیز اطلاق میشود (حیدری و همکاران، 1398). مهمترین راهبردها یا عمل ـ تعاملها در ارتباط با مشارکت همیارانه شهروندان در بحران سیل منطقه چابهار در سال 1398 در
جدول شماره 5 مشخص شده است.

ازنظر مشارکتکنندگان در تحقیق «پایین بودن سطح اطلاعات مردم در خصوص امدادرسانی» یکی از مشکلات مهم در امدادرسانی است. مشارکتکننده شماره 4 به «لزوم آموزش در جهت بالا بردن مهارتهای کمکرسانی» اشاره داشت و مشارکتکننده شماره 2 از «عدم آگاهی در تعامل با تشکلهای مردمنهاد» سخن گفت.
یکی دیگر از راهبردهای مهم موردنظر مشارکتکنندگان «مدیریت عملگرای جهادیانقلابی» بود که با زیرمقولاتی ازجمله حمایت از انجمنها، تسهیل همکاری و مدیریت عملگرا مشخص میشود. ازنظر مشارکتکننده شماره 3 «مدیریت بهگونهای باید باشد که برگرفته از تجارب پیشین و با دوری از شعار و خودنمایی باشد» مشارکتکننده شماره 11 «مدیریت جهادیانقلابی را که برگرفته از تعامل و اعتماد متقابل مردم و نیروها است» بر مدیریت بحران مؤثر میداند .
بسترسازی مشارکتی بهعنوان یکی دیگر از راهبردهای مهم که با زیرمقولاتی ازجمله ارتباطات بینفردی امدادگران و تنشزدایی معرفی میشود میتواند در روند امداد نقش مهمی داشته باشد. امدادگران ازنظر مشارکتکننده شماره 2 باید «افرادی باقدرت انعطاف بالا» و ازنظر مشارکتکننده 5 افرادی با «صبر و حوصله زیاد» باشند. مشارکتکنندگان 5، 8، 9، 10 و 11 بر مواردی ازجمله «فرمانپذیری خوب، همدلی و همکاری، ارتباط و وضعیت روحیروانی مطلوب و مدیریت تیمی فرمانده امدادی» اشاره کردند.
پیامدها
مقولات و زیرمقولات بهدستآمده در خصوص پیامدهای حضور نیروهای امدادی در حوادث در
جدول شماره 6 نشان داده شده است.

یکی از مهمترین پیامدهای سیل سال 1398 چابهار را میتوان ناهماهنگی در مدیریت بحران دانست که با زیرمقولاتی ازجمله عدم همکاری، مشکلات قانونی و عدم آمادگی و برنامهریزی مشخص میشود.
از جمله دیگر پیامدهای مورداشاره «سیاستهای غیرکاربردی» است که با زیرمقولاتی ازجمله «مدیریت مبتنی بر ریسک» و «سیاستزدگی مدیریت» مشخص میشود. ازنظر مشارکتکننده شماره 5 «سیاستزدگی در مدیریت بحران متأسفانه وجود دارد. برخی جناحبندیهای سیاسی باعث میشود توان نیروهای امدادی فرسایشی شود.»
البته عملیات امداد و نجات پیامدهای مثبتی نیز به همراه داشته است که مهمترین آنها پیامدهای شخصیتیروانی است که با زیرمقولاتی، ازجمله انتظارات مردمی و روحیه امدادی مشخص میشود. فرایند کمکرسانی از نظر مشارکتکننده شماره 4 باعث «تقویت روحیه ایثارگری و ازخودگذشتگی» و ازنظر مشارکتکننده شماره 9 باعث «بالا بردن روحیه همدلی و صمیمیت» شده است و ازنظر مشارکتکننده شماره 11 باعث «روحیه نشاط و روحیه سلامت» شده است.
مقوله مرکزی
مقوله هسته یا مرکزی را میتوان بهعنوان مضمون اصلی در پژوهش معرفی کرد. در تحقیق پیشرو بر مبنای فرایند تحقیق و دادههای حاصله و همچنین مقولات اکتشافی در مرحله موسوم به کدگذاری گزینشی، «انتظارات برآوردهنشده آسیبدیدگان سیل» بهعنوان مقوله هسته که توان تحلیل فرایند درک و تفسیر مشارکت همیارانه شهروندان در بحران سیل منطقه چابهار در سال 1398 را در بستر موردمطالعه دارد در نظر گرفته شده است.
بحث
وقوع حوادث و بلایای طبیعی ازجمله بحران سیل همواره سلامتی و دارایی افراد جامعه را تهدید میکند و خسارات جبرانناپذیری را بر زندگی افراد وارد میکند. وقوع سیل در سال 1398 در استان سیستان و بلوچستان خسارات قابلملاحظهای را به دنبال داشت و در امدادرسانی تشکلهای مردمی ناچیزی وجود داشتند که به کمک امدادرسانی پرداختند. به همین علت پژوهش پیشرو در تلاش است تا عوامل مؤثر در مشارکت همیارانه شهروندان در بحران سیل منطقه چابهار در سال 1398 را ازنظر تشکلهای مردمنهاد مشارکتکننده در امدادرسانی بحران سیل در این منطقه براساس نظریه زمینهای مورد بررسی قرار دهد. در پژوهش پیشرو تلاش شده است عوامل سببساز، مداخلهگر و زمینهای مؤثر بر مدیریت کارآمد بحران سیل باتوجهبه نقش و جایگاه تشکلهای مردمنهاد مورد بررسی قرار گیرد. همچنین بررسی راهبردها یا عمل ـ تعامل تشکلهای مردمنهاد مشارکتکننده در امدادرسانی سیل شهرستان چابهار در خصوص پدیده مشارکتهای همیارانه در بحرانهای طبیعی سیل و بررسی چالشهای پیشروی تشکلهای مردمنهاد مشارکتکننده در امدادرسانی سیل شهرستان مورد بررسی قرار گرفته است.
یکی از مهمترین مباحثی که در پژوهش موردتوجه قرار گرفته است شناسایی شرایط علّی یا سببساز مؤثر بر مشارکتهای مردمی و مدیریت بحران سیل در منطقه چابهار است. در پژوهش حاضر شرایط سببساز عواملی هستند که بر مشارکت همیارانه شهروندان در بحران سیل منطقه چابهار در سال 1398 مؤثر است. ازنظر مشارکتکنندگان در پژوهش یکی از مهمترین عوامل سببساز «تشکیل و حمایت از تشکلهای مردمنهاد» است که با زیرمقولاتی از جمله کمکرسانی توسط تشکلهای مردمنهاد، آموزش به نیروها توسط تشکلهای مردمنهاد و جمعآوری اطلاعات ازطریق دهیاریها، بخشداریها و غیره مشخص میشود. ازآنجاکه تشکلهای مردمنهاد قادرند ازطریق جذب کمکهای مالی و نیروهای مردمی و اعزام این نیروها به منطقه در شرایط بحران یاریرسان باشند، اگر این تشکلها آموزشدیده باشند میتوانند در منطقه سیلزده نقش هماهنگکننده بین نیروهای مردمی و نیروهای سازمانی (هلالاحمر و غیره) را بازی کنند و از سوی دیگر با جمعآوری اطلاعات ازطریق دهیاریها، بخشداریها و غیره در مدیریت بحران سیل میتوانند نقش مهمی را برعهده گیرند.

کیفیت مدیریت بحران که با زیرمقولاتی ازجمله ضعف هماهنگی، ناتوانی در جذب پتانسیل تشکلهای مردمنهاد، بیاعتمادی مردم به نیروهای امدادی و مدیریت غافلگیر مشخص میشود یکی دیگر از شرایط سببساز است. مشارکتکنندگان معتقدند مدیریت بحران در کشور ما متأسفانه نوعی مدیریت است که میتوان بر آن نام «مدیریت غافلگیر» را قرار داد. این شیوه از مدیریت بدون در نظر گرفتن تجارب پیشین و استفاده از افراد باتجربه، همیشه توسط بحرانهای مختلف غافلگیر میشود.
شفافیت عملکردی که با زیرمقولاتی، ازجمله جمعآوری اطلاعات صحیح منطقه، تعهد نیروهای امدادی، عدم تبعیض و شفافیت عملکردی مشخص میشود یکی دیگر از شرایط سببساز در پژوهش است. ازنظر مشارکتکنندگان شفافیت عملکردی به عدالت و تعهد نیروهای امدادی وابسته است. نیروهای متعهد و انقلابی که با شفافیت در توزیع کمکهای مردمی در منطقه مشخص میشوند و توزیع عادلانه را سرلوحه کارشان قرار میدهند قادرند با جمعآوری صحیح و بهموقع اطلاعات افراد محلی، زنان، معلولان، سالخوردگان، کودکان، افراد نیازمند و بحرانزده ازطریق آموزشهایی که قبلاً دیدهاند نقش مهمی در امدادرسانی بازی کنند.
رسانههای جمعی ازطریق «فرهنگسازی رسانهای» که با زیرمقولاتی ازجمله اعتمادسازی در فضای مجازی، اعتمادسازی در رادیو و تلویزیون داخلی و اعتمادسازی رسانههای خارجی مشخص میشوند، یکی دیگر از عوامل سببساز در برانگیختن مشارکتهای مردمی و مدیریت بحران هستند.
شرایط زمینهای یکی دیگر از مباحثی است که تحقیق در راستای شناسایی و کشف متغیرهای مؤثر در آن گام برداشته است. یکی از مهمترین آنها حمایتهای مردمی منطقه از گروههای امدادی است که با زیرمقولاتی، ازجمله مدیریت توزیع کمکهای مردمی، اختصاص وسایل و لوازم موردنیاز و ریشسفیدان و بزرگان منطقه مشخص میشود. نیروهای مردمنهاد در بحران سیل چابهار، وظیفه بستهبندی محصولات ارسالی در منطقه و مدیریت آن، مدیریت توزیع کالا و خدمات، منظمکردن توزیع اقلام خوراکی و پوشاک بر عهده گرفتند و ازطریق ریشسفیدان و بزرگان منطقه بهعنوان پل ارتباطی بین نیروها و مردم محلی توانستند اقدامات مفیدی را درزمینه امدادرسانی به انجام برسانند.
ساختار فرهنگی یکی دیگر از شرایط زمینهای است که با زیرمقولاتی، ازجمله خردهفرهنگ تابآوری مردم منطقه، ساختار قومیتی و فرهنگ پوششی، ضعف ارتباطی و محیط بسته فرهنگی مشخص میشود. ازنظر مشارکتکنندگان در پژوهش مردم سیستان در طول زندگی خود چنان سختیها و مشقتهایی را دنبال میکنند که خردهفرهنگی به نام خردهفرهنگ تابآوری که مشتمل بر تابآوری و تحمل بلایا و مشتقات است را در خود ایجاد کردهاند.
شرایط مداخلهگر که به شرایطی اشاره دارند که تعاملات را تسهیل یا محدود میکند و از سوی دیگر میتواند شرایط سببساز را تخفیف یا تغییر دهد یکی دیگر از مباحثی است که در پژوهش موردتوجه قرار گرفته است. کیفیت و چگونگی اطلاعیابی که با زیرمقولاتی، ازجمله اطلاع از مکانهای مناسب امداد، اطلاع از چگونگی فرایند امداد و اطلاع از چگونگی توزیع اقلام مشخص میشود یکی از مهمترین عوامل مداخلهگر است. همچنین کیفیت توزیع کالا و خدمات امدادی که با زیرمقولاتی، ازجمله کیفیت توزیع کالا و خدمات امدادی مشخص شده است چگونگی توزیع کالا و خدمات، توزیع اقلام امدادی، توزیع عادلانه کانکس یا چادرها، توزیع خدمات رفاهی ازقبیل سرمایشی و گرمایشی و بهداشتی، چگونگی امدادرسانی، وضعیت امدادی و عادلانه بودن امدادرسانی در منطقه را بهعنوان یک عامل مداخلهگر دیگر معرفی میکند.
از بین عوامل مختلف مداخلهگر ازنظر مشارکتکنندگان اعتماد نهادی را میتوان مهمترین شرایط مداخلهگر بهحساب آورد که با زیرمقولاتی، از جمله بیاعتمادی و ناهماهنگی برنامهها، تصور ناعدالتی و قوممداری و بیاعتمادی ناشی از نقش شبکههای معاند مشخص میشود.
مشارکتکنندگان در برابر مشکلات موجود در مشارکتهای مردمی راهبردهایی را معرفی میکنند. راهبردها یا عمل ـ تعاملها، کنشهای با منظور عمدیاند که برای حل یک مسئله صورت میگیرند و با صورت گرفتن آنها پدیده شکل میگیرد. راهبردها به آنچه فرد در درون خود میگوید و میکند نیز اطلاق میشود (حیدری و همکاران، 1398). یکی از مهمترین راهبردها یا عمل ـ تعاملها در ارتباط با مشارکت همیارانه شهروندان در بحران سیل منطقه چابهار در سال 1398، آموزش و اطلاعرسانی امدادی است که با زیرمقولاتی ازجمله آموزش مردمی، آموزش امدادگران و آموزش در سوانح معرفی میشود. مدیریت عملگرای جهادیانقلابی یکی دیگر از راهبردهایی است که مشارکتکنندگان به آن اشاره میکنند و با زیرمقولاتی، ازجمله حمایت از انجمنها، تسهیل همکاری و مدیریت عملگرا قادر است در مدیریت بحرانهای اجتماعی با بهکارگیری پتانسیل نهفته در انجمنها و تشکلهای مردمنهاد و مشارکتهای همیارانه مردمی نقش مهمی را برعهده داشته باشد.
بسترسازی مشارکتی بهعنوان یکی دیگر از راهبردها که با زیرمقولاتی، ازجمله ارتباطات بینفردی امدادگران و تنشزدایی معرفی میشود قادر است تا با جذب نیروهای مردمی با قدرت انعطاف بالا، صبر و حوصله زیاد، فرمانپذیری خوب، همدلی و همکاری، ارتباط و وضعیت روحیروانی مطلوب و مدیریت تیمی فرمانده امدادی در جهت تنشزدایی گام بردارد. یکی از مهمترین پیامدهای سیل سال 1398 چابهار را میتوان ناهماهنگی در مدیریت بحران دانست که با زیرمقولاتی، ازجمله عدم همکاری، مشکلات قانونی و عدم آمادگی و برنامهریزی مشخص میشود.
نتیجهگیری
نتایج مطالعه ما نشان میدهد مشارکتهای همیارانه در بحرانهای طبیعی، ازجمله سیل تحتتأثیر عوامل مختلفی قرار دارد که یکی از مهمترین آنها اعتماد شهروندان به نهادها و سازمانهاست.
محدودیتهای تحقیق
یکی از محدودیتهای تحقیق جلب اعتماد مشارکتکنندگان در تحقیق بوده است. در این خصوص توضیحاتی به ایشان ارائه شد که نتایج این تحقیق کاربردی میتواند مورد استفاده مدیران ارشد مدیریت بحران قرار گرفته و تأثیر قابلتوجهی در برنامههای مدیریت بحران در بهکارگیری انجمنهای مردمنهاد داشته باشد.
محدودیت دیگر در دسترسی به مشارکتکنندگانی بود که مستقیماً در تیم امداد و نجات سیل چابهار حضور فعالانهای داشتند. ازآنجاکه پژوهشگر موفق شد به یکی دو نفر از افرادی که مستقیماً خود در این سیل مشارکت داشتند، ارتباط برقرار کند،توانست با دیگر مسئولین انجمن نیز بهصورت تلفنی و گاه حضوری ارتباط برقرار کند.
اکثریت مشارکتکنندگان مایل نبودند تا مشخصات آنها در گزارش بهصورت دقیق ثبت شود و به همین علت پژوهشگر به آنها این اطمینان را داد که اطلاعات کلی ایشان در گزارش ارائه شود، چراکه هدف پژوهش بر اسامی مشارکتکنندگان متمرکز نیست، بلکه بنا به اصول تحقیقات علمیپژوهشی و کاربردی، تحلیل نتایج و الگوهای ارائهشده علمی اهمیت دارند. این محدودیتها تأثیر قابلملاحظهای بر پژوهش نگذاشته است.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
تمامی اصول اخلاق در پژوهش در این مقاله رعایت شده است.
حامی مالی
این مقاله حامی مالی نداشته است.
مشارکت نویسندگان
تمامی نویسندگان به یک اندازه در نگارش مقاله مشارکت داشتهاند.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان این مقاله تعارض منافع ندارد.
References
Afzali, R., Irankhah, A., & Momeni, H. (2018). [Investigating the role of ngo in preventing social injuries. Case study: Tehran (Persian)]. Geography and Human Relationships, 1(1), 569-592. [Link]
Akbari, H., & Safari, S. (2019). [Studying the social contexts of HIV Infection Using Grounded Theory Strategy (Persian)]. Ferdowsi University of Mashhad Journal of Social Sciences, 15(2), 105-132. [DOI:10.22067/jss.v15i2.59908]
Almond, G. A., & Verba, S. (2015). The civic culture: Political attitudes and democracy in five nations. Princeton University Press. [Link]
Asgari, A. (2018). [Developing an appropriate strategy for crisis management in District 12 of Tehran Municipality (Persian) [MA thesis]. Eslamshahr: Islamic Azad University Islamshahr Branch.
Basirian, H., Abodolhosseini, M., & Bordbar, M. (2016). [Assessment of goals and motives of social media and crisis management students: The role of smart phones in social activism (Persian)]. Rasaneh, 27(1), 57-83. [Link]
Berenjkar, M. (2019). [Effective factors in using information technology in municipal crisis management (Persian)]. Paper presented at: 6th National Conference on Applied Research in Computer Engineering and Information Technology, Tehran, Iran, 13 February, 2019. [Link]
Blistanova, M., Katalinic, B., Kiss, I., & Wessely, E. (2014). Data preparation for logistic modeling of flood crisis management. Procedia Engineering, 69, 1529-1533. [DOI:10.1016/j.proeng.2014.03.151]
Eamaeilnezad, M., Karimi, S., & Khabazi, S. (2019). [Synergism and Spatial Zoning of Natural Hazards (Case Study: South Khorasan Province) (Persian)]. Physical Geography Quarterly, 44(12), 99-118.[Link]
Elmi, M. (2021). [Social factors related to the participation of Tabriz citizens in the process of sustainable development of the city (Persian)]. Journal of Human Geography, 13(3), 67-86. [Link]
Firoznia, Gh., Nosrat, N., & Ghaderi, R. (2021). [Evaluation of resilience of villages in Barough rural District, Miandoab, in Case of Blocked Roads Due to Snowfall (Persian)]. Journal of Physical Development Planning, 6(2), 73-89. [Link]
Francis, F. (2000). The end of the order [A. Tavasoli, Persian trans.]. Tehran: Iranian Community Publications. [Link]
Habibi, M., & Saeidi Rezvani, H. (2007). [Participatory planning: Concept distinction and evaluation of Iranian experiences (Persian)]. Soffeh, 15(43), 50-70. [Link]
Habibzadeh Maleky, A., & Javadian, R. (2011). [Media strategy in crisis management (Persian)]. Development of Logistics and Human Resource Management, 5(18), 103-123. [Link]
Heydari, M. , Ghasemi, V. , Renani, M., & Iman, M. (2020). [A paradigmatic model of tax culture among taxpayers in the City of Isfahan (Qualitative Research in Economic Sociology) (Persian)]. Two Quarterly Journal of Contemporary Sociological Research, 8(15), 1-35. [DOI:10.22084/csr.2020.19588.1672]
Ibembe, J. D. B. (2007). NGOs, millennium development goals and universal primary education in Uganda: A theoretical explanation. Human Services Today, 4(1), 1-23. [Link]
Jahanbani, M. A., Ahmadi, M., & Behzadfar, M. (2021). [Identifying and prioritizing the factors affecting the strengthening of collective participation in the implementation of urban development projects (Case study: Tehran metropolis) (Persian)]. Quarterly of New Attitudes in Human Geography, 13(3), 1-18. [Link]
Jasionowski, A. (2011). Decision support for ship flooding crisis management. Ocean Engineering, 38(14-15), 1568-1581. [DOI:10.1016/j.oceaneng.2011.06.002]
Li, W., Feng, T., Timmermans, H. J., Li, Z., Zhang, M., & Li, B. (2020). Analysis of citizens’ motivation and participation intention in urban planning. Cities, 106, 102921. [DOI:10.1016/j.cities.2020.102921]
Lipson, B., & Warren, H. (2006). ‘Taking stock’ - A snapshot of INGO engagement in civil society capacity building. Paper presented at: INTRAC Civil Society and Capacity Building Conference, Oxford, England, December 2006. [Link]
Moghimi, E. (2015). [Risk knowledge (for a better quality of life) (Persian)]. Tehran: University of Tehran. [Link]
Nasripoor, A., Arbabi, A., Sohrabi, M., & Joodaki, H. (2021). Investigating the effective factors of urban crisis management against natural disasters (case study of Baqershahr city) (Persian)]. Geographical Journal of Territory, 18(70), 21-40. [Link]
Norozi, S. and Javan Forouzandeh, A. (2021). [Analyzing the aspects of participation concept in the process of public space design (Persian)]. Motaleate Shahri, 10(38), 49-62. [Link]
Saberizadeh, M., & Daghighi, A. R. (2019). [Investigating the effects of natural disasters (floods) on the value added of the road transport sector (Persian)]. Journal of Transportation Research, 16(1), 337-346. [Link]
Sharif Zadeh, F., & sadeghi, J. (2009). [Determining influential factors on improving citizen Participation in urban affair administration (Persian)]. Management Studies in Development and Evolution, 19(59), 47-70. [Link]
Wiśniewski, B. M. (2020). The formation of a pluralistic society and its impact on climate change - implementation of the lifelong learning concept. Oceanologia, 62(4), 588-592. [DOI:10.1016/j.oceano.2020.03.009]