مقدمه
با افزایش وقوع سوانح طبیعی در جهان و نیاز به برنامهریزی، طراحی و بازسازی سکونتگاههای انسانی پس از سانحه، بسیاری از نویسندگان و معماران، پرسشهای جدی درمورد نقش، انگیزه و کارایی معماران در بازسازی پس از سوانح مطرح کردهاند. آنها معتقدند فرایند متداول و منظم معماری نمیتواند با چالشهای پیچیده صحنه پس از سانحه، هماوردی کند. فرایندی که بهصورت متداول شامل ملاقات با مشتری، شکلگیری طراحی شماتیک (براساس مدلهای رایج فرایند طراحی معماری)، اخذ تأییدات موردنیاز از سوی کارفرما و نهادهای قانونی، مرحله اجرا، فرایند انتشار و چاپ اثر در مجلات و درنهایت امید بستن به کسب جوایز است (
چارلزورث، 2014: 2). کار در بستر پس از سانحه معمولاً شامل مقابله کردن با هزاران چالشی میشود که به نظر حلنشدنی میآیند. چالشها شامل مواردی از این قبیل میشوند: ندانستن اینکه مشتری، کارفرما و یا بهرهبردار (اجتماع محلی سانحهدیده) چه کسانی هستند؟ خیّر کیست؟ مقام مسئول بازسازی یا تأییدکننده طرحها چه کسی است؟ اطمینان نداشتن از اینکه چه نوع پروژهای در ابتدای امر حقیقتاً مورد نیاز بوده است (مسکن موقت، تأمین آب و بهداشت، زیرساختهای عمومی موردنیاز اجتماع محلی) و اینکه چگونه تصمیم گرفته شود که مناسبترین فرایندها جهت طراحی و تأمین بازسازی معیشت بازماندگان چه هستند (همان).
از سوی دیگر، روال رایج پاسخگویی به سانحه نیز از منظر طراحی معماری، روالی ناکارآمد است. این رویه که عمدتاً شامل پروژههای طراحی سرپناه و تأمین مسکن بازماندگان سوانح است، فرایند متداولی است که در آن خیرین و پیمانکاران، با یک راهحل شتابزده به صحنه سانحهدیده ورود پیدا میکنند، میخواهند بهسرعت آن را بسازند و خارج شوند و به انتظار سانحه بعدی در مکانی دیگر بنشینند (
چارلرزورث، 2006: 4). در ایران نیز، تجارب پیشین طراحی و برنامهریزی مسکن پس از سوانح، حاکی از نگرش کالبدگرای افراد دخیل در امر بازسازی است. غالباً تصمیماتی که متولیان و مجریان بازسازی دررابطهبا طراحی و برنامهریزی مسکن پس از سانحه اتخاذ کردهاند، اندیشههای آنی و ضربتی بوده و تحت فشارهای سیاسی، رسانهای و اجتماعی بدون آیندهنگری، گرفته شده است (
فلاحی،1386: 33). برگزاری مسابقات طراحی، نمایشگاهها، همایشها و جلسات سخنرانی متعدد با هدف طراحی کالبدی مسکن پس از سوانح اخیر، نشان از عدم توجه متخصصان و مسئولان به فرایند طراحی برگرفته از ویژگیهای بومی، محلی و هویتی هر منطقه و نقش اجتماعی بازماندگان آن دارد.
مرور پیشینه نظری میان 2 حوزه «دانش معماری و فرایند طراحی» و «دانش بازسازی پس از سانحه» بیانگر وجود منابع نظری محدود و اندک در فصل مشترک 2 حوزه است. خلأ نظری موجود در این زمینه بهگونهای است که در شرایط فعلی کشور و سوانح شهرهای مختلف ایران، نمیتوان رویکرد مقتضی بهمنظور طراحی و برنامهریزی مسکن پس از سانحه را یافت و عملیاتی کرد. از سوی دیگر معیارهای موجود در این حوزه نیز چندان روشنکننده راه معماران و برنامهریزان نیست. بنابراین متخصصان چگونه باید فرایند طراحی و برنامهریزی معماری در حوزه سوانح را تدوین کنند؟
برایناساس، ضروری است تا فرایند طراحی معماری مسکن برای شرایط پس از سانحه، بازتعریف شود. باتوجهبه اهمیت این مسئله و بهمنظور تقویت بنیانهای نظری مشترک میان 2 حوزه فرایند طراحی معماری و بازسازی پس از سانحه، پژوهش حاضر درصدد است تا ضمن مطالعه و شناخت عمیق منابع نظری مکتوب در حوزه « فرایند طراحی معماری مسکن پس از سانحه» به استخراج رویههای عملیاتی و تدوین مدل مفهومی پیشنهادی در موضوع پژوهش بپردازد. ورود به قلمروی مفهومی مشترک میان طراحی معماری و بازسازی پس از سوانح که پیش از این در مطالعات و پژوهشهای هر 2 رشته کمتر به آن پرداخته شده بود، از ویژگیهای نوآورانه پژوهش حاضر محسوب میشود. همچنین فراهم کردن چارچوب نظری برای پژوهشهای جدید آینده از مهمترین اهداف این پژوهش به شمار میرود.
پیشینه نظری «فرایند طراحی معماری» و «بازسازی مسکن پس از سانحه»
مطالعه در باب فرایند طراحی معماری در جهان از اواخر دهه 1950 و اوایل دهه 1960 به شکل نظاممند مطرح و پیگیری شد (
نوری، 1400). طی دهه 1960 تا 1970، مدلهای طراحی معماری متعددی شکل گرفت که از آن جمله میتوان به مدل کریستوفر الکساندر، هربرت سوینبرن، مدل بروس آرچر، مدل کریستوفر جونز و مدل ریموند استودر اشاره کرد. بیشتر مدلهای تدوینشده طی این سالها که با عنوان «نسل اول فرایند طراحی» شناخته شدند، کامل نبودند و نمیتوانستند نیازهای واقعی و دنیای پیچیده را حل کنند (
شریف، 1388). بنابراین نسل دوم روشهای طراحی، تحت تأثیر تحولات برنامهریزی شهری و منطقهای و تمایل به مشارکت بیشتر در فرایند تصمیمگیری شکل گرفت و حاصل آن «طراحی اجتماع محلی» و «طراحی با مشارکت مردم» بود (
لنگ، 1381: 47). گرچه نسل اول، روشهای طراحی سیستماتیک را فراهم کرد اما نسل دوم درصدد سهیم کردن طراح با ذینفعان (کارفرمایان، مشتریان، استفادهکنندگان و جامعه) و استفاده از قدرت طراح در حل مسائل مبهم و ارائه راهحلهای خوب بود (
شریف، 1388). در دهه 1980، طراحی بهعنوان رشتهای منسجم مطرح شد و طراحان رفتهرفته به خلق ایده و و توسعه فرایند طراحی علاقهمند شدند. تفکر طراحی بهعنوان یک مهارت ضروری مطرح شد و این سؤال کلیدی شکل گرفت که «طراحان چگونه فکر و عمل میکنند؟» (همان). دو کتاب برایان لاوسون به نامهای «طراحان چگونه میاندیشند؟» برایان
لاوسون (1384) و «طراحان چه میدانند؟» برایان
لاوسون (1395) بهخوبی نشاندهنده رویکرد جدید نسل سوم فرایند طراحی است.
عمر مطالعات و برنامهریزی درزمینه سوانح و معماری، در جهان نیز کمتر از 5 دهه است. یکی از نخستین مطالعاتی که فرایند بازتوانی را به شکل نظاممند مورد مطالعه قرار داد، مطالعه
هاس و همکاران (1977) است که معتقدند «بازتوانی فجایع، قابلسازماندهی، شناخت و پیشبینی است». با پیشرفت مطالعات در دهههای 1980 و 1990 میلادی، محتوای پژوهشها از توضیح فرایند بازسازی و بازتوانی به سمت الگوهایی تغییر جهت یافت که به ابعاد کاهش خطر و کاهش آسیبپذیری در برابر سوانح متمایل بودهاند (
خورشیدیان، 1394). در سالهای پایانی دهه 90 میلادی، برخی اندیشمندان شروع به نقد رویکردهای کاهش خطر کردند و بهتدریج رویکردهای مشارکتی در بازسازی، افزایش همکاری با مردم و پاسخگویی به نیاز سانحهدیدگان را در اولویت قرار دادند (همان). در دیدگاه سنتی مفهوم بازتوانی، بازگشت به شرایط پیش از سانحه مانند تعمیر مسکن و زیرساخت مدنظر بوده است، اما در دیدگاههای نوین، بازسازی با هدف کاهش آسیبپذیری به شکلگیری مفهوم «بازتوانی تابآور» در ادبیات بلایا منجر شده است (وینزر وهمکاران، 2004). در همین ارتباط
جردن و همکاران (2011) چنین بیان میدارند که «مفاهیم تابآوری و ظرفیت جامعه در ارتباط با آسیبپذیری معنا مییابند». آنان همچنین معتقدند یک بازتوانی موفق باعث ارتقای سطح جامعه نسبت به پیش از سانحه و افزایش تابآوری آن خواهد شد.
در ایران پژوهش در باب فرایند طراحی معماری، چندی است که مورد توجه دانشگاهیان قرار گرفته است. علاوهبر ترجمه برخی کتب مرجع طی سالیان اخیر، تألیف کتب، مقالات و پژوهشهای صورتگرفته توسط متخصصان این حوزه، حاکی از اهمیت پرداختن به مباحث نظری مرتبط با فرایند طراحی معماری است. همچنین پژوهش درزمینه اسکان پس از سانحه نیز بسیار نوپا و چندی است که ازطرف دانشگاهیان مورد توجه قرار گرفته است. علیرغم بروز سوانح متعدد در ایران، فرایندهای برنامهریزی و سیاستگذاری، طراحی و روشهای تأمین و واگذاری مسکن به مردم همچنان دارای ابهامات بسیاری است. عمده پژوهشهای صورتگرفته در این حوزه، به بیان و ارزیابی تجربیات حاصل از فرایندهای اجراشده بازسازی مسکن و بازتوانی پس از سانحه در شهر و روستا پرداختهاند. از سوی دیگر با وجود اینکه در سالهای اخیر برخی تحقیقات و رسالههای دکتری در دانشکدههای معماری و شهرسازی با هدف ارتباط بین معماری و بازسازی شکل گرفته است، همچنان ارتباط مفهومی مناسب میان حوزههای دانش فرایند طراحی معماری و فرایند بازسازی مسکن پس از سانحه ایجاد نشده است.
پیشینه «فرامطالعه»
با وجود تولید مقالات مروری با استفاده از روشهای مرور توصیفی و مرور سیستماتیک در پژوهشهای انجامشده داخل کشور، چندی است که استفاده از روش «فرامطالعه» در پژوهشهای مروری، رواج یافته است. بااینحال در پژوهشهای مرتبط با معماری و شهرسازی ایران، تحقیقات اندکی با استفاده از روش «فرامطالعه» تولید و منتشر شده است.
رضایی (1397) در پژوهشی با عنوان «فراتحلیل روانشناختی رابطه فرم و عملکرد در فرایند طراحی معماری از منظر خلاقیت» به واکاوی چیستی رابطه فرم و عملکرد از یکسو و تبیین مؤلفههای مؤثر بر آن از سوی دیگر پرداخته است در این پژوهش نگارنده با بهرهگیری از نگرشی مبتنی بر شناخت، ابعاد و مراتب وجودی انسان بهعنوان کاربر، به تعیین نقش و جایگاه خلاقیت در فرایند طراحی معماری پرداخته است.
میرزاد جهرمی (1400) نیز در پژوهشی دیگر با عنوان «جایگاه منظر فرهنگی در نظام معماری و شهرسازی ایران؛ فرامطالعه مقالات علمی موجود» به مطالعه پژوهشهای مرتبط با منظر فرهنگی و بازتعریف ویژگیها و معیارهای ارزشمند این حوزه پرداخته است. در مقالهای دیگر با نام «فرامطالعه پژوهشهای دلبستگی به مکان در ایران»،
جعفری اسبورزی و دیگران (1401) تلاش کردهاند تا با بررسی مطالعات انجامشده در ایران در حوزه دلبستگی به مکان، تصویر جامعی از وضعیت دانش در این مفهوم ارائه کنند و ابعاد کمتر پرداختهشده به آن را مشخص کنند. یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که بیشترین حجم مطالعات به ابعاد فردی و اجتماعی دلبستگی به مکان اختصاص یافته است و به بُعد مکان و فرایند در این حوزه کمتر توجه شده است. از پژوهشهای دیگری که به روش مطالعه مروری در حوزه مرتبط با پژوهش حاضر به انجام رسیده است، میتوان به «تحلیل سویههای مفهوم مشارکت در فرایند طراحی فضاهای عمومی» اشاره کرد که در آن
نوروزی و جوان فروزنده (1400) با هدف تبیین عوامل مشارکتی به تحلیل و ارائه مدل مفهومیساختاری اثرگذاری این عوامل بر فرایند طراحی پرداختهاند. روش تحلیل و ارائه مدل مبتنی بر روش قیاسی مروری است و مؤلفههای اصلی در ابعاد فردی، اجتماعی و مکانی استخراج شدهاند.
در حوزه شهرسازی نیز
ملکزاده و همکاران (1400) در پژوهشی با عنوان «فرامطالعه مطالعات مرتبط با ساختار فضایی شهری و منطقهای در بازه زمانی 1380 تا 1398»، سعی کردهاند تا با استفاده از روش فرامطالعه و تکنیک تحلیل محتوا، ساختار شکلی و محتوایی مطالعات صورتگرفته در حوزه «ساختارفضایی شهری» را بررسی کنند. یافتههای پژوهش در 3 سطح ارائه شده است. سطح اول به تحلیل ویژگیهای عمومی مطالعات (بازه زمانی، ماهیت پژوهش، نوع پژوهش، روش پژوهش، مقیاس فضایی، کفایت مبانی نظری، پیشینه پژوهش و پراکندگی جغرافیایی) و سطح دوم به تحلیل ویژگیهای محتوایی و مفهومی مطالعات (فرامطالعه) اختصاص یافته است. در سطح سوم، تفسیر کلی نتایج برگرفته از 2 سطح عمومی و مفهومی ارائه شده است.
تولید مقالات علمی مروری بهمنظور بررسی عمیق و واکاوی ابعاد مختلف دانش نظری، در گروه سوانح و بازسازی نیز بسیار اندک و محدود است. شاید بتوان مقاله
خورشیدیان (1394) با عنوان «بازسازی بهینهتر از پیش؛ نگرشی راهبردی به بازسازی پس از سانحه بهعنوان فرصتی برای توسعه» را بهعنوان یکی از اولین مقالات علمی با رویکرد مروری در دانش بازسازی پس از سانحه در ایران معرفی کرد. پژوهشگر در این مقاله با استفاده از متون نظری و مطالعه اسنادی، علاوهبر بازتعریف مفاهیم کلیدی بازسازی پس از سانحه و معرفی رویکردها و نظریههای جهانی بازتوانی، آسیبپذیری و تابآوری، معیارها و شاخصهای مرتبط با توسعه و بازسازی را گردآوری و چارچوب بازسازی بهینهتر از پیش را در 3 مقوله کاهش ریسک، بازتوانی جامعه و اجرا تدوین کرده است.
در پژوهشی دیگر با عنوان «فراتحلیل مشارکتهای مردمی در ارزیابی طراحی معماری مسکن روستایی در روند بازسازی بعد از وقوع زلزله»
مهدیزاده و رستمزاده (1396) با روش فراتحلیل، مطالعات، تحقیقات و تجارب صورتگرفته در جهان درزمینه مشارکت آسیبدیدگان در روند بازسازی بعد از وقوع زلزله را بررسی و جمعبندی کردهاند. نگارندگان با بررسی دادههای اسنادی، به مرور مفاهیم مرتبط با موضوعات مسکن، بازسازی پس از سانحه و مشارکت پرداختهاند. همچنین تجربیات بازسازی ایران و جهان مرتبط با موضوعات مذکور را گردآوری و مرور کردهاند. سپس با استفاده از روش فراتحلیل به بحث، توصیف، تحلیل و تفسیر پرداخته و مدل بازسازی موفق را تدوین کردهاند.
باقری طهرانی (1401) نیز در پژوهش خود با عنوان «مرور سیستماتیک بر تولیدات علمی نمایهشده در پایگاه اسکوپوس در حوزه مسکن موقت پس از سانحه با تمرکز بر حوزه معماری» تلاش کرده است تولیدات علمی حوزه مسکن موقت پس از سانحه را با تمرکز بر حوزه معماری و با استفاده از روش علمسنجی و تکنیکهای تحلیل محتوا، بررسی سیستماتیک و همرخدادی واژگان، ارزیابی کند. یافتههای این پژوهش علاوهبر روشن کردن نقش کمرنگ معماران در فرایند تأمین مسکن موقت، بر لزوم پرداختن به حوزه طراحی و برنامهریزی، علوم رفتاری و بهینهسازی انرژی در مطالعات سوانح و بازسازی تأکید میکند. وی همچنین پیشنهاد میدهد انجام مطالعات مروری مشابه بهمنظور شناخت مبانی، رویکردها و معیارهای مؤثر در تأمین مسکن اضطراری و مسکن دائم پس از سانحه نیز توسط پژوهشگران معماری، در دستور کار آینده قرار گیرد.
جمعبندی موارد مطروحه در دانش بازسازی پس از سانحه در ایران، نشاندهنده تولید بسیار اندک مقالات مروری در این حوزه است. چنانچه تنها 1 مقاله به روش مرور توصیفی با موضوع بازسازی بهینهتر از پیش، 1 مقاله به روش مرور سیستماتیک با موضوع اسکان موقت و 1 مقاله مروری به روش فراتحلیل با موضوع مشارکت در بازسازی مسکن پس از سانحه، تولید و منتشر شده است.
روش
پژوهش حاضر، باتوجهبه ماهیت آن، در گروه پژوهشهای توسعهایکاربردی طبقهبندی میشود. سامانه (پارادایم) این پژوهش، طبیعتگرایی و تفسیری است. راهبرد (استراتژی) منتخب برای انجام پژوهش حاضر، راهبرد آمیخته (ترکیبی) است. بهمنظور دستیابی به هدف موردنظر از روش فرامطالعه استفاده شده است. فرامطالعه روشی است که در آن تجزیهوتحلیل عمیق بر روی تحقیقات انجامشده در یک حوزه خاص صورت میپذیرد. در این روش پژوهشگر این امکان را مییابد که در مقایسه با یک روش واحد، شناخت بیشتر و عمیقتری از پدیدهها به دست آورد. فرامطالعه، کلیه روشهای فراتحلیل (تحلیل کمی محتوای مطالعات اولیه)، فرانظریه (تحلیل نظریههای مطالعات اولیه)، فراروش (تحلیل روششناسی مطالعات اولیه) و فراترکیب (تحلیل کیفی محتوای مطالعات اولیه) را دربر میگیرد (
ملکزاده، 1400).
بهمنظور گردآوری اطلاعات در این پژوهش، از روش مطالعات اسنادی (کتابخانهای) استفاده شده است. جنس دادههای موردتحلیل، دادههای متنپایه است. جستوجوی منابع مکتوب مرتبط با موضوع پژوهش در پایگاههای اینترنتی داخل کشور با معیارهای زیر انجام شده است:
1. تنها مقالاتی بررسی شوند که در نشریات علمی داخل کشور به چاپ رسیدهاند.
2. تنها مقالاتی بررسی شوند که با موضوع «فرایند طراحی معماری در بازسازی مسکن پس از سانحه» مرتبط باشند.
3. تنها مقالاتی بررسی شوند که در بازه زمانی 20 ساله اخیر از 1381 تا پایان 1401 منتشر شدهاند.
پیشنیاز شروع جستوجوی مقالات، تصمیمگیری درباره واژگان کلیدی بود که طی 2 مرحله جستوجو در پایگاه نورمگز، این کلیدواژهها بهطور دقیق انتخاب شدند. در مرحله اول کلیه واژگان مرتبط با موضوع پژوهش شامل «فرایند طراحی، فرایند معماری، فرایند بازسازی، بازسازی مسکن، بازسازی پس از سانحه، مسکن پس از سانحه، طراحی مسکن پس از سانحه، طراحی مسکن» در پایگاه نورمگز وارد شد و 10 مقاله اول بهدستآمده برای هر کلیدواژه ازنظر محتوا و میزان ارتباط بررسی شد. جستوجوی پایلوت مرحله اول حاکی از این بود که در موضوع بازسازی مسکن پس از سانحه، واژه «مشارکت» یکی از کلیدواژگان مهم و پرارتباط به شمار میرود. سپس جستوجوی مرحله دوم براساس واژگان ترکیبی (ترکیبی از واژگان کلیدی مرحله اول) انجام شد و براساس میزان ارتباط مفهومی مقالات بهدستآمده با موضوع پژوهش حاضر، واژههای «فرایند طراحی معماری مسکن»، « فرایند بازسازی مسکن پس از سانحه» و «فرایند معماری مشارکتی مسکن پس از سانحه» بهعنوان واژگان کلیدی پژوهش حاضر انتخاب شدند. سپس جستوجوی اینترنتی در پایگاههای اطلاعاتی داخل کشور شامل پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، پرتال جامع علوم انسانی، نورمگز، سیویلیکا، ایرانداک و نیز موتور جستوجوی گوگل، آغاز شد.
در گام اول پس از 5 مرحله جستوجو، 168 منبع مرتبط شناسایی شدند. سپس در مرحله دوم، با حذف مقالات کنفرانسها و همایشها، پایاننامهها و کتب، گزارشات سازمانها و نهادها و مقالات ترجمهشده، 147 مقاله علمی مرتبط با موضوع تأیید شدند. در مرحله سوم مقالات تأییدشده مذکور، در 2 گروه با عنوان «فرایند بازسازی (پس از سانحه)» با 63 مقاله و «فرایند معماری» با 80 مقاله دستهبندی شدند. سپس در مرحله چهارم، براساس عناوین مقالات و واژگان کلیدی، طبقهبندی موضوعی مقالات در هر 2 گروه، بهدقت انجام شد. در گروه « فرایند بازسازی» 9 طبقه موضوعیمحتوایی شناسایی شدند که شامل اسکان موقت، آسیبپذیری، آموزش، تابآوری، تکنیک و تکنولوژی، جابهجایی سکونتگاه، جرمخیزی، رضایت و کیفیت و فرایندهاست. همچنین در گروه فرایند معماری نیز 4 طبقه موضوعیمحتوایی شامل آموزش، تکنیک، تفکر طراحی و فرایندها، شناسایی شدند. در مرحله پنجم، باتوجهبه موضوع پژوهش حاضر، از میان طبقات موضوعیمحتوایی مذکور، طبقه «فرایندها» از هر 2 گروه انتخاب شد و سپس مجدداً محتوای چکیده مقالات شامل اهداف و سؤالات، روش تحقیق و یافتهها در این مقالات کنترل شدند. در گروه «فرایند بازسازی» 39 مقاله در طبقه فرایندها شناسایی شده بودند که همه آنها جهت بررسی عمیق در فرامطالعه تأیید شدند، اما در گروه «فرایند معماری» با بررسی دقیقتر محتوای چکیده مقالات شامل اهداف و سؤالات، روش تحقیق و یافتهها، 6 مقاله غیرمرتبط تشخیص داده شدند و حذف شدند و درنهایت 27 مقاله این گروه تأیید شد. درمجموع 66 مقاله که دارای بیشترین ارتباط موضوعی، ساختاری و مفهومی با موضوع موردنظر در پژوهش حاضر بودند، جهت فرامطالعه انتخاب شدند. فهرست مقالات منتخب در
پیوست 1 ضمیمه شده است.
تصویر شماره 1، روند انجام مراحل مذکور را بهاختصار نمایان کرده است.
فرامطالعه مقالات منتخب در 4 سطح «فراتحلیل، فراروش، فرانظریه و فراترکیب» با استفاده از روش آمیخته (ترکیب روشهای کمی و کیفی) صورت گرفته است. در سطح فراتحلیل، با استفاده از تکنیک کمیسازی دادههای کیفی و تحلیل آمار توصیفی، ابعاد و ویژگیهای عمومی مقالات منتخب، شامل بازه زمانی انتشار، مشخصات ناشران، نوع پژوهش، ماهیت پژوهشها ازنظر هدف، روش پژوهش، حوزه مکانی و مقیاس فضایی و پراکندگی جغرافیایی در مقالات بررسی شده است. برای این منظور ابتدا اطلاعات هر مقاله در نرمافزار اکسل وارد شد و سپس جداول فراوانی و نمودار میلهای برای هر بخش تهیه شد.
در سطح فراروش، شناخت و بررسی ابعاد رویهای مقالات منتخب در 2 بخش انجام شد. در بخش اول بهمنظور شناسایی و تحلیل استراتژی پژوهش (کمی، کیفی، ترکیبی) از روشهای آمار توصیفی و تحلیل کمی به کمک نرمافزار اکسل استفاده شد. در بخش دوم، بهمنظور تحلیل عمیق متدولوژی پژوهش، از تکنیک تحلیل محتوا و کمیسازی دادههای کیفی استفاده شد. برای این منظور ابتدا به کمک «فرایند کدگذاری دادههای کیفی» و نرمافزار MaxQDA، دادههای کیفی برگرفته از متن مقالات، به دادههای کمی تبدیل شدند و سپس به کمک روشهای تحلیل کمی مانند جداول فراوانی و نمودار میلهای و درختی، ابعاد و ویژگیهای رویهای مقالات منتخب، توصیف و تفسیر شدند.
در سطح فرانظریه، ابعاد ماهوی و محتوای علمی مقالات منتخب شامل واژگان کلیدی، محتوای نظری مقالات و مدلهای نظری مورداستفاده در مقالات، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند. این امر به کمک تحلیل موازی دادهها در فرایندهای کمی و کیفی جداگانه صورت گرفت. در فرایند تحلیل کمی دادهها از تکنیک تحلیل محتوای کمی و آمار توصیفی استفاده شد و در فرایند تحلیل کیفی دادهها، تکنیک تحلیل محتوای کیفی و «فرایند کدگذاری دادههای کیفی» در نرمافزار MaxQDA به کار گرفته شد که به تولید مقولات و مفاهیم و درک چگونگی ارتباط مفهومی میان مقولات به کمک توصیف و تفسیر و استنتاج منجر شد. سرانجام در سطح فراترکیب، به تبیین ارتباط میان حوزههای مفهومی موضوع پژوهش و ساخت درختواره نظری پرداخته شده است. در این سطح نتایج تحلیلهای موازی بهدستآمده از فرایندهای کمی و کیفی پیشین، با یکدیگر ترکیب و تفسیر شدند تا فهم جدیدی از موضوع مورد پژوهش به دست آید.
یافتهها
فراتحلیل: تحلیل ابعاد و ویژگیهای عمومی
بازه زمانی: بررسی روند انتشار مقالات منتخب طی بازه زمانی 20 ساله از 1381 تا 1401 نشاندهنده این است که روند تولید آثار علمی مرتبط با حوزه پژوهش از سال 1388 تا 1400 روندی رو به رشد بوده است و این امر در هر 2 گروه فرایند بازسازی و فرایند معماری قابلمشاهده است. 77 درصد از تولیدات علمی گروه «فرایند بازسازی» و 63 درصد از تولیدات علمی گروه «فرایند معماری» در بازه زمانی 1391 تا 1400 منتشر شدهاند لیکن در سال 1401 در هر 2 گروه، کاهش تولیدات علمی دیده میشود.
مشخصات ناشران: بررسی ناشران حاکی از این است که نشریه علمی «صفه» (دانشگاه شهید بهشتی)، «مسکن، محیط، روستا» (پژوهشکده سوانح طبیعی)، «نامه معماری شهرسازی» (دانشگاه هنر) و «هنرهای زیبا» (دانشگاه تهران)، در انتشار مقالات علمی بهصورت مشترک با هر 2 گروه «فرایند بازسازی و فرایند معماری» همکاری میکنند. علاوهبر نشریات مذکور در گروه فرایند بازسازی، نشریه «دانش پیشگیری و مدیریت بحران» بیشترین تعداد انتشار مقالات در بازه زمانی موردنظر را دارا بوده است. پس از آن نشریات «مسکن محیط روستا»، «هنرهای زیبا»، «صفه» و «آرمانشهر» به ترتیب سردمدار انتشار تولیدات علمی در گروه فرایند بازسازی هستند. در گروه فرایند معماری، «هنرهای زیبا» درزمینه انتشار مقالات علمی در رده نخست قرار دارد و پس از آن به ترتیب «صفه»، «باغ نظر»، «فضای زیست» (دانشگاه آزاد اسلامی واحد قزوین) و «هویت شهر» (دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات) قرار گرفتهاند (
تصاویر شماره 2 و
3).
نوع پژوهش: طبقهبندی نوع پژوهش در 3 گروه مقالات مروری، مقالات نظری و مقالات علمیپژوهشی انجام شده است و نتایج نشاندهنده این است که از مجموع 66 مقاله منتخب، 2 مقاله مروری در گروه فرایند بازسازی و 2 مقاله مروری در گروه فرایند معماری، منتشر شده است. همچنین 18 درصد از کل مقالات، مقاله نظری و بقیه مقالات، علمیپژوهشی است. در گروه «فرایند بازسازی» مقالات علمیپژوهشی، با بیش از 87 درصد (34 مورد) بر سایر انواع تولیدات علمی، غلبه میکنند (
تصویر شماره 4).
ماهیت پژوهش ازنظر هدف: طبقهبندی ماهیت پژوهشها ازنظر هدف در 3 گروه پژوهشهای بنیادین، کاربردی و توسعهایکاربردی انجام شد و نتایج حاکی از این امر است که بهطورکلی در هر 2 گروه «فرایند بازسازی و فرایند معماری»، تحقیقات توسعهای و کاربردی با بیش از 88 درصد (58 مورد) بیشترین مقالات را به خود اختصاص دادهاند و به طرز چشمگیری بر تحقیقات بنیادین غلبه میکنند. این امر بیانکننده این مطلب است که در پرداختن به حوزه مطالعات بنیادین و تحقیقات نظری به زبان فارسی غفلت شده است و این حوزه نیازمند توجه و تلاش بیشتر است (
تصویر شماره 5).
پراکنش مکانی نمونههای مطالعاتی: بهمنظور بررسی پراکندگی جغرافیایی نمونههای مطالعاتی مقالات منتخب در سطح ایران، مقالات نظری از تحلیل مکانی کنار گذاشته شدند و 35 مقاله در گروه فرایند بازسازی و 18 مقاله در گروه فرایند معماری بررسی شدند. یافتهها نشاندهنده این است که کلیه مقالات گروه فرایند بازسازی، مکانمحور و تجربهمحور هستند. در این میان «شهر بم»، در43 درصد مقالات (15 مقاله) بهعنوان بیشترین نمونه مطالعاتی انتخاب شده است. پس از آن، شهرهای «رودبار و منجیل» و «سرپل ذهاب» به ترتیب بیشترین مطالعه موردی را داشتهاند. این امر ارتباط مستقیم به اهمیت و شدت سانحه رخ داده در این 3 مکان دارد. از سوی دیگر در گروه فرایند معماری، تنها 4 مقاله با مطالعه نمونه موردی انجام شدهاند و سایر مقالات وابسته به مکان نیستند. نکته حائز اهمیت این است که یکی از این 4 نمونه مورد مطالعه در گروه فرایند معماری، «شهر بم» پس از رخداد زلزله 1382 است (
تصویر شماره 6).
حوزه مکانی و مقیاس فضایی: بهمنظور بررسی حوزههای مکانی و مقیاس فضایی، تنها مقالات گروه «فرایند بازسازی» به سبب مکانمحور بودن، بررسی شدهاند. برای این منظور، مقالات نظری کنار گذاشته شدند و طبقهبندی حوزه مکانی در دستههای روستایی و شهری انجام گرفت. تنها در 1 مقاله، هر 2 دسته سکونتگاههای روستایی و شهری مطالعه شده بود. در 57 درصد از مقالات (20 مورد) سکونتگاههای شهری بررسی شده است و سایر پژوهشها به مطالعه روستا پرداختهاند. این امر نشاندهنده اهمیت پرداختن به موضوع شهر و مدیریت شهری در مواجهه با رخداد سوانح است. در همین راستا، در مقالات مرتبط با سکونتگاههای شهری، بیش از 65 درصد از مقالات در مقیاس شهر و حدود 35 درصد در مقیاس محله به مطالعه نمونه موردی خود پرداختهاند.
نوع سانحه: در مقالات گروه « فرایند بازسازی» تنها 1 مقاله به سانحه سیل شهرستان نکا در استان مازندران پرداخته بود. همچنین در 1 نمونه روستای نایبند استان خراسان جنوبی، احتمال وقوع سیل و زلزله بهصورت موازی بررسی شده بود. در سایر مقالات (94 درصد) به بررسی و مطالعه رخداد زلزله اختصاص یافته است که از اهمیت این مقوله میان متخصصان کشور خبر میدهد.
فراروش: تحلیل ابعاد رویهای (متدولوژی و روشهای انجام پژوهش)
بررسی انجامشده در سطح اول، به طبقهبندی مقالات به 3 گروه مقالات نظری، مروری و علمیپژوهشی منجر شد. در
جدول و
تصویر شماره 4 تفکیک مقالات در هر گروه مشخص شده است. تحلیل عمیق ابعاد رویهای و ماهوی مقالات، براساس ویژگیهای خاص هر گروه صورت گرفته است.
مقالات مروری: همانگونه که قبلاً اشاره شد، از میان مقالات منتخب، مجموعاً 4 مقاله به روش مروری انجام شده است. این مقالات در گروه فرایند بازسازی شامل مقالات شماره «12: بازسازی بهینهتر از پیش (
خورشیدیان،1394) و 24: فراتحلیل مشارکتهای مردمی (
مهدیزاده، 1396)» و در گروه فرایند معماری شامل «11: فراتحلیل رابطه فرم و عملکرد (
رضایی، 1397) و 19: تحلیل سویههای مفهوم مشارکت
(نوروزی، 1400)» است که در بخش پیشینه پژوهش حاضر، به هر 4 مقاله مذکور استنادشده و محتوای علمی آن بهاختصار بیان شده است. در سطح رویهای، بررسی مقالات مذکور حاکی از آن است که این مقالات عمدتاً به روش اسنادیکتابخانهای انجام شدهاند. دادههای اولیه غالباً از نوع متنی بوده و سپس به روشهای توصیفی و با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا و تفسیر، تحلیل شدهاند.
مقالات نظری: قبلاً اشاره شد که از میان 66 مقاله منتخب، 3 مقاله در گروه فرایند بازسازی و 9 مقاله در گروه فرایند طراحی بهعنوان مقاله نظری بنیادین شناسایی شدند. بررسی مقالات نظری در سطح رویهای، حاکی از آن است که این مقالات در بخش اول مشابه مقالات مروری، عمدتاً به روش اسنادیکتابخانهای انجام شدهاند. سپس با استفاده از روشهای تحلیل توصیفی و تکنیکهای تفسیر، استنتاج و استدلال منطقی، سعی کردهاند در سطح بنیادین به تولید مدل نظری بپردازند. بهویژه در گروه فرایند معماری، تدوین مدل نظری از نتایج و یافتههای مقالات به شمار میرود.
مقالات علمیپژوهشی: با حذف مقالات مروری و مقالات نظری (16 مورد)، تحلیل عمیق متدولوژی بر روی 50 مقاله علمیپژوهشی انجام شد و نتایج این تحلیل با عنوان «راهبرد پژوهش، روش پژوهش (متدولوژی)، روشهای گردآوری داده و روشهای تحلیل داده» در ادامه ارائه شده است.
راهبرد پژوهش (استراتژی): تحلیل راهبرد پژوهش براساس رویکردهای ترکیبی، کیفی و کمی، حاکی از آن است که طی بازه زمانی موردپژوهش، پژوهشهای مرتبط با فرایند بازسازی، بهطور متعادل و متناسب در هر 2 گروه کیفی و کمی انجام و منتشر شدهاند. اما در گروه فرایند معماری، پژوهشهای کیفی 50 درصد از کل را به خود اختصاص دادهاند. همچنین در بخش پژوهشهای ترکیبی در هر 2 گروه فرایند بازسازی و فرایند معماری، غلبه رویکرد کیفی مشهود است. بنابراین با در نظر گرفتن مجموع پژوهشهای کیفی و ترکیبی (غالباً کیفی) مشخص میشود که حدود 60 درصد از پژوهشهای گروه بازسازی و 75 درصد از تحقیقات گروه معماری تحت راهبرد غالب کیفی انجام شده است (
تصویر شماره 7).
روش تحقیق (متدولوژی): تحلیل عمیق متدولوژی در 50 مقاله علمیپژوهشی منتخب در 2 گروه کیفی و کمی انجام شد. نتایج مندرج در
جدول شماره 1 حاکی از آن است که در هر 2 گروه فرایند بازسازی و فرایند معماری، روش تحقیق کیفی و مطالعه موردی، به ترتیب بیشترین استفاده را در پژوهشهای کیفی دارا بودهاند.
همچنین به نظر میرسد طی سالهای اخیر در پژوهشهای بازسازی پس از سانحه، بهکارگیری نظریه زمینهای در نمونههای موردی پس از سانحه بهمنظور شناخت عمیق بستر و ویژگیهای جامعه محلی، بسیار مورد توجه بوده است. در پژوهشهای کمی، روشهای توصیفیتحلیلی و پیمایش مبتنی بر پرسشنامه بیشترین کاربرد را در هر 2 گروه فرایند بازسازی و فرایند معماری داشتهاند (
تصاویر شماره 8 و
9).
گردآوری داده: با بررسی روشهای گردآوری دادهها، مشخص شد که در پژوهشهای کیفی، کاربردیترین ابزارهای گردآوری دادهها به ترتیب شامل مصاحبههای عمیق نیمهساختاریافته، مطالعات اسنادیکتابخانه ای، مشاهده (عکسبرداری و یادداشتبرداری)، مطالعات میدانی (برداشت و کروکی)، تکنیک گروه ـ بحث و مصداقپژوهی است. درحالیکه در پژوهشهای کمی، دادهها غالباً ازطریق روشهای اسنادی و پرسشنامه کسب شده است. نوع پرسشنامهها معمولاً بسته پاسخ، طیف 5 گزینهای لیکرت و جداول مقایسه زوجی بوده است (
جدول شماره 2).
در هر 2 گروه پژوهشهای کیفی و کمی مرتبط با فرایند بازسازی و فرایند معماری، جامعه آماری شامل خانوارهای ساکنان محلی و تجربهکنندگان سانحه، کارشناسان و خبرگان، مدیران و مسئولان، طراحان و معماران، کارفرمایان و مجریان پروژههای ساختمانی بودهاند. روشهای نمونهگیری در پژوهشهای کیفی عمدتاً نمونهگیری هدفمند، تکنیک گلوله برفی و نمونهگیری نظری بوده است. درحالیکه در پژوهشهای کمی، روشهای نمونهگیری تصادفی و خوشهای بیشترین کاربرد را داشتهاند. برای تعیین حجم نمونه در پژوهشهای کیفی غالباً از رسیدن به اشباع نظری و در پژوهشهای کمی غالباً از فرمول کوکران استفاده شده است. برای تبیین روایی و پایایی در پژوهشهای کیفی، روش سه سویهسازی (مثلثبندی) و در پژوهشهای کمی، فرمول آلفای کرونباخ در نرمافزار SPSS بیشترین کاربرد را داشتهاند.
نکته قابلتأمل در این میان، این است که غلبه پژوهشهای بنیادین، نظری و کیفی در گروه فرایندهای معماری سبب شده است که متدولوژی مقالات، عمدتاً بر پایه توصیف، تحلیل، تفسیر و استنتاج، استدلال و تدوین نظریه تنظیم شود. همچنین اغلب پژوهشهای معماری فاقد نمونه مطالعاتی مکانی بودهاند. بنابراین مباحثی مانند جامعه آماری و نمونهگیری در این پژوهشها موضوعیت ندارد.
تحلیل داده: در گام آخر تحلیل متدولوژی، با بررسی روشهای تحلیل دادهها، مشخص شد در پژوهشهای کیفی، کاربردیترین روشهای تحلیل بهطور مشترک در گروه فرایند بازسازی و فرایند معماری، روش تحلیل توصیفی و تحلیل محتواست و پس از آن تحلیل مضمون و تفسیر و تدوین مدل نظری قرار دارند. فرایندهای کدگذاری نیز در همه انواع روشها مذکور به کار گرفته میشود، اما در پژوهشهایی که بهطور مشخص با روشهای نظریه زمینهای، مردمنگاری و تحلیل تماتیکمضمون انجام شده است، فرایندهای کدگذاری غالباً به روش استراوسکوربین شامل کدگذاری باز، تولید مفاهیم، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی به کار گرفته شده اند. در روشهای کمی در هر 2 گروه فرایند بازسازی و فرایند معماری، استفاده از روشهای آمار تحلیلی و استنباطی در صدر جدول قرار دارد و پس از آن استفاده از روش همبستگی بیشترین کاربرد را در تحلیل دادههای کمی دارا بوده است (
جدول شماره 3).
فرانظریه: تحلیل ابعاد ماهوی (مفاهیم و محتوای علمی)
بررسی واژگان کلیدی: تحلیل واژگان کلیدی در کلیه مقالات منتخب اعم از مروری، نظری، علمیپژوهشی انجام شد. این تحلیل به روش کد کردن واژگان در نرم افزار MaxQDA انجام شد. سپس پرتکرارترین کلیدواژگان بهصورت جداگانه در 2 حوزه فرایند بازسازی و فرایند معماری شناسایی شدند. پرتکرارترین واژگان در گروه «فرایند بازسازی» به ترتیب «زلزله، بازسازی، بم، مشارکت، طراحی، مسکن» و پرتکرارترین واژگان در گروه «فرایند معماری» به ترتیب «فرایند طراحی، مسئله طراحی، ایدهپردازی، فرایند طراحی معماری، مسکن » بودهاند. از ترکیب پرتکرارترین واژگان کلیدی هر 2 گروه، دیاگرام «ابر واژگان» در موضوع «فرایند طراحی معماری در بازسازی مسکن پس از سانحه» تولید شد.
تلاش شد براساس مفاهیم کلیدواژگان پرتکرار، حوزهبندی محتوایی صورت پذیرد که نتایج آن در
جدول شماره 4 منعکس شده است (
تصاویر شماره 10 و
11).
سپس کلیدواژگان مشترک بین 2 حوزه «فرایند بازسازی مسکن پس از سانحه» و «فرایند طراحی معماری مسکن» شناسایی شدند که شامل واژگان «طراحی معماری، فرایند طراحی، طراحی مشارکتی، مشارکت، مسکن، مسکن روستایی، معماری بومی، هویت، تصویر ذهنی، محیط زندگی، فضای دوستدار کودک، شهر بم، برنامهریزی» است (
جدول شماره 5).
مرحله نهایی تحلیل واژگان، به بررسی روابط میان واژگان و حوزههای مفهومی آنها اختصاص یافته است. برای این منظور دیاگرام تحلیلی حوزهبندی مفاهیم برگرفته از واژگان کلیدی از نرمافزار استخراج شد و با استفاده از تکنیکهای تطبیق، مقایسه و تفسیر، روابط میان مفاهیم و حوزههای درگیر شناسایی و در
تصویر شماره 12 ارائه شد.
بررسی محتوای علمی و مفاهیم بهکاررفته در پژوهشهای
نظری بنیادین: قبلاً اشاره شد که از میان 66 مقاله منتخب، 3 مقاله در گروه فرایند بازسازی و 9 مقاله در گروه فرایند طراحی بهعنوان مقاله نظری بنیادین شناسایی شدند. مهمترین مفاهیم و مباحث نظری ارائهشده در متن این مقالات در
جدول شماره 6 بهطور خلاصه ارائه شده است.
درمجموع میتوان دریافت که در گروه فرایند بازسازی «رویکردهای بازسازی مسکن»، «فرایندهای طراحی و ساخت مسکن »، «درک دشواریها و چالشهای پس از وقوع سانحه» و «ارائه راهکارها و دستورالعملهای اجرایی در موقعیتهای پساسانحه» از مهمترین مباحث نظری مطروحه در دانش نظری بازسازی پس از سانحه در ایران است. در گروه فرایند معماری نیز «روشها و نظریههای فرایند طراحی»، «ایدهپردازی و تفکر طراحی»، «موضوعات شناختی و هویتی» و «برنامهریزی و برنامهدهی» از مهمترین مباحث مطروحه در دانش فرایند معماری در ایران است (
تصویر شماره 13).
بررسی محتوای علمی و مفاهیم بهکاررفته در پژوهشهای منتخب: تحلیل محتوای 66 مقاله منتخب بهصورت عمیق بر روی پیشینه، ادبیات نظری، یافتهها و نتایج پژوهش انجام شد. این تحلیل به کمک فرایند کدگذاری در نرمافزار MaxQDA انجام شد. ابتدا کدهای مفهومی اولیه از متن مقالات شناسایی شدند سپس، براساس مفاهیم کدها، دستهبندی و طبقهبندی مفهومی انجام گرفت و مقولات محوری شناسایی شدند. با بررسی مقولات محوری، مشخص شد که این مقولات قابلتوزیع در 3 نسل فرایند طراحی معماری هستند. بنابراین 3 نسل فرایند طراحی بهعنوان مقوله هسته انتخاب شد و مقولات محوری زیرمجموعه هر نسل طبقهبندی شدند. درنهایت جدول مفاهیم محتوایی هر نسل به بهصورت
جدولهای شماره 7، 8 و
9 تهیه شدند.
براساس کدهای محتوایی، مفاهیم و مقولات شناساییشده، همه 66 مقاله منتخب (نظری، مروری، پژوهشی) باتوجهبه مقولات هسته که برگرفته از سه نسل فرایند طراحی بودهاند، در سه نسل فرایند طراحی، توزیع و دستهبندی شدند (
جدول شماره 10).
بررسیها حاکی از آن است که مقالات مرتبط با «نسل سوم فرایندهای طراحی متأثر از فرایندهای ذهنی معمار» در مجموع مقالات هر 2 گروه فرایند بازسازی و فرایند معماری بیشتر از سایر نسلهاست. گرچه در گروه فرایند بازسازی تعداد پژوهشهای سیتماتیک و نظاممند به سایر انواع مقالات غلبه کرده است، اما درمجموع مقالات غلبه نسل سوم دیده میشود. این در حالی است که در گروه فرایند معماری نیز، مقالات مرتبط با نسل سوم بر سایر نسلها برتری یافته است.
فراترکیب: تبیین ارتباط میان حوزههای مفهومی پژوهش و ساخت مدل درختواره نظری
پس از استخراج کدها و مفاهیم و دستهبندی مقولات محوری و هسته، باتوجهبه فراوانی کاربرد مفاهیم مذکور و نحوه ارتباط مفاهیم با یکدیگر، درختواره محتوایی پژوهش به کمک نرمافزار، در نسلهای فرایند طراحی بهصورت جداگانه تولید شد. در این میان نگارندگان دریافتند که محتوای مقالات گروه «فرایند معماری» بهصورت مجزا و با مفاهیم کاملاً قابلتفکیک، در 3 نسل فرایند طراحی توزیع شدهاند و چندان همپوشانی محتوایی مشترک بین 3 نسل ندارند. این موضوع به دلیل ماهیت سلسلهمراتبی 3 نسل فرایند معماری و شکلگیری نظریههای مربوط به آن در طول زمان و در امتداد نسلهای قبلی است که سبب میشود دیاگرام نسلهای فرایند معماری بهصورت خطی و در طول یکدیگر، تعریف شوند. اما محتوای مقالات گروه «فرایند بازسازی» در هر 3 نسل و یا بین 2 نسل فرایند طراحی، همپوشانی دارند. برای مثال محتوای مقاله 7 که به بیان ابعاد مختلف تجربه بازسازی مسکن شهر قیر پس از رخداد زلزله سال 1351 پرداخته است، در هر 3 نسل فرایندهای سیستماتیک، مشارکتی و ذهنی، قابلتوزیع و تحلیل است. همچنین مقاله شماره 10 با موضوع ارزیابی بازسازی مسکن روستایی پس از زلزله رودبار 1369 و مقاله شماره 16 با موضوع بازآفرینی حس دلبستگی به مکان پس از زلزله شهر بم، ازنظر محتوایی قابلتوزیع و تحلیل در 2 نسل فرایندهای مشارکتی و فرایندهای ذهنی است. مقاله شماره 26 نیز با موضوع ارزیابی فرایند بازسازی پس از زلزله 1385 سیلاخور، قابلتحلیل در نسلهای فرایند سیستماتیک و فرایند مشارکتی است. فراوانی کدهای شناساییشده از این مقالات گواه این ادعاست. بنابراین به نظر میرسد موضوع «فرایند طراحی معماری در بازسازی مسکن پس از سانحه» بهعنوان حلقه مشترک بین 3 نسل فرایند طراحی معماری، قابلتعریف و بازشناسی باشد. به این معنا که در پژوهشهای مرتبط با بازسازی مسکن میبایست به هر 3 نسل فرایند طراحی معماری شامل فرایندهای سیستماتیک، فرایندهای مشارکتی و فرایندهای ذهنی معمار، توجه و بر آنها تمرکز کرد. برایناساس شکل دیاگرام از حالت خطی و امتداد طولی به «دیاگرام وِن (دایرههای همپوشان)» تغییر یافت. بهنحویکه فرایندهای سیستماتیک، مشارکتی و ذهنی در دایرههای همپوشان تعریف شد و در محدوده فصل مشترک آنها، موضوع «فرایند طراحی معماری در بازسازی مسکن پس از سانحه» بازشناسی شد (
تصاویر شماره 14،
15،
16).
بحث
در این پژوهش تلاش شد تا با فرامطالعه پژوهشهای مرتبط با موضوع «فرایند طراحی معماری در بازسازی مسکن پس از سانحه»، تصویر روشنی از روند تحقیقات صورتگرفته در این حوزه در کشور طی بازه زمانی 20 ساله اخیر فراهم شود. نتایج بهدستآمده از این فرامطالعه حاکی از آن است که در دانش معماری ایران، مطالعات فرایندهای طراحی همگام با جریانات جهانی، رو به جلو به پیش رفته است و باتوجهبه اینکه فرایندهای امروز معماری جهان بر پایه نسلهای سوم و فرایندهای بعد از آن و مبتنی بر توجه به ویژگیهای شخصی و ذهنی معماران و طراحان بوده است، پژوهشها و تحقیقات داخل ایران نیز از این رویه تبعیت کردهاند، اما دانش بازسازی پس از سانحه، همچنان در فرایندهای سیستماتیک نسل اول باقی مانده است و به دلیل ماهیت خود که وابسته به مطالعات نمونههای موردی و بررسی تجربیات سوانح رخ داده در موقعیتهای مکانی مختلف است، غالباً، به ارزیابی وضعیت، بیان روایت، مستندنگاری و توصیف فرایندهای طیشده، میپردازد. بنابراین خلأ و کمبود مطالعات بنیادین در حوزههای نظری مرتبط با فرایندهای نسل دوم و سوم و تدوین مدلهای مفهومی در این حوزه به چشم میخورد. این به معنی اهمیت حضور و اثرگذاری معماران در فرایندهای تأمین، برنامهریزی، طراحی و ساخت مسکن پس از سانحه ضمن داشتن همکاری و مشارکت مؤثر با سانحهدیدگان و متولیان اجرایی بازسازی پس از سانحه است. شاید بتوان پژوهشهای انجامشده توسط
خورشیدیان (1397) با عنوان «الزامات طراحی و اجرای مسکن دائم پس از زلزله» و
جلالی (1398) با عنوان «چارچوب شاهد محورفرایند طراحی مشارکتی در بازسازیهای مسکن دائم پس از زلزله» را بهعنوان پژوهشهای مؤثر در ارتقای حوزه دانش مشترک میان معماری و بازسازی نامید که تلاش کردهاند محتوای پژوهشهای بازسازی مسکن پس از سانحه در ایران را از سطح کاربردی به سطح بنیادین توسعه دهند و وارد مبانی نظری مرتبط با حوزه «فرایندهای برنامهریزی و طراحی معماری» در مسکن پس از سانحه شوند.
فرامطالعه محتوای نظری مقالات منتخب، به شناسایی عوامل مؤثر و معیارهای کلیدی 3 نسل فرایندهای طراحی در موضوع «فرایند طراحی معماری در بازسازی مسکن پس از سانحه» منجر شد. چنانکه در درختواره مفهومی (
تصویر شماره 15) مشخص شده است، در فرایندهای سیتماتیک، شناخت مراحل فرایندی و بازتعریف نقشها و مسئولیتها از مهمترین عوامل اثرگذار به شمار میرود.
همچنین در فرایندهای مشارکتی، معیارهایی همچون مقولات مشارکت، توجه معماران به نیاز کاربران و احساس تعلق و دلبستگی به مکان از مهمترین معیارها به شمار میروند. از سوی دیگر در فرایندهای ذهنی معمار، عواملی همچون مفاهیم برخاسته از محیط و موضوع طراحی، دانش صریح و شخصی معمار، عوامل ذهنیتبخش به معمار (هویت، ادراک و شناخت) و فهم مسئله طراحی، بهعنوان مهمترین عوامل مؤثر شناسایی شدهاند. با شناسایی عوامل مؤثر و معیارهای کلیدی مرتبط با موضوع پژوهش حاضر و در راستای تدوین چارچوب نظری پیشنهادی برای پژوهشهای آینده، مدل پیشنهادی برای پژوهش در موضوع «فرایند طراحی معماری در بازسازی مسکن پس از سانحه» به شکل
تصویر شماره 16 تدوین شد. ابعاد ماهوی و رویهای چارچوب پیشنهادی نگارندگان شامل موارد زیر است.
ابعاد ماهوی
در فرایندهای سیستماتیک، «شناخت و بازتعریف مدلها، نظریهها و رویکردهای فرایندی»، «بازتعریف مراحل پنجگانه فرایند تأمین مسکن پس از سانحه شامل شناخت، برنامهریزی، طراحی، اجرا، ارزیابی»، «بازتعریف نقشها و مسئولیتها شامل معمار، کاربر، تأمینکننده، متولیان اجرایی و حکمروایی» و «مدیریت اجرای طرحها و برنامهها شامل مدیریت زمان، مدیریت منابع و مدیریت کیفیت» بهعنوان 4 گروه اصلی شناسایی شدند.
در فرایندهای مشارکتی، «شناخت و بازتعریف مدل ها، نظریهها و رویکردهای فرایندی»، «طراحی مشارکتی و معمار قائل به مشارکت»، «بازتعریف مقولات مشارکت شامل زمینه، مشارکتکنندگان، سطح و زمان مشارکت»، «عوامل مؤثر در جذب مشارکت» و «موانع تحقق مشارکت و منابع موردنیاز مشارکت» بهعنوان 5 گروه اصلی شناسایی شدند.
در فرایندهای ذهنی معمار، «شناخت و بازتعریف مدلها، نظریهها و رویکردهای فرایندی»، «مولدها و پردازشگرها در فرایند طراحی مسکن پس از سانحه»، «مولدهای اولیه طراحی شامل عوامل معطوف به معمار و عوامل معطوف به مسئله»، «بازتعریف دانش شخصی (نگرش) و دانش صریح معمار در مواجهه با موقعیتهای بحرانی پس از سانحه»، «بازتعریف مسئله طراحی در بستر پس از سانحه شامل ویژگیهای مکان و موضوع طراحی» و «عوامل ذهنیتساز برای معمار شامل هویت، ادراک و شناخت، بازنمایی ذهنیت» بهعنوان 6 گروه اصلی شناسایی شدند.
ابعاد رویهای
از میان سوانح طبیعی رخداده در کشور، سانحه زلزله بهعنوان سانحه پیشفرض، پیشنهاد میشود. برای انتخاب نمونه مکانی موردمطالعه، شهرهای بم، منجیل و سرپل ذهاب در مقیاس محله تا شهر پیشنهاد میشود. برای پژوهش در باب موضوعات همراستا با مقاله حاضر، راهبرد پژوهش کیفی و ترکیبی (عمدتاً کیفی) پیشنهاد میشود. استفاده از روشهای تحقیق کیفی مانند نظریه زمینهای، روش تحلیل مضمون / محتوا و روش نمونه موردی در این موضوع، بسیار پر کاربرد است.
روش گردآوری دادهها علاوهبر مطالعات اسنادی، با تأکید بر پیمایش میدانی، حضور محقق در میدان سانحه و مشاهده و مصاحبه عمدتاً براساس مصاحبههای عمیق نیمهساختاریافته با بازماندگان، معماران و طراحان اهل حرفه، خبرگان دانشگاهی، پیمانکاران اجرایی و مدیران و مسئولان دولتی پیشنهاد میشود.
روشهای تحلیل دادهها، ضمن تأکید بر فرایند کدگذاری و یافتن مفاهیم و مقولات محوری و هستهای پژوهش، استفاده از تکنیکهای توصیف ویژگیهای کیفی و کمی، تفسیر، استنتاج، استدلال منطقی برای رسیدن به مدل نظری پیشنهاد میشود.
نتیجهگیری
نتایج این مطالعه نشان میدهد «فرایند طراحی مسکن پس از فاجعه» بهدلیل ماهیت خود، شامل هر 3 نسل فرآیندهای طراحی معماری شامل فرآیندهای سیستماتیک، مشارکتی و ذهنی است. شناخت و بازتعریف «مراحل طراحی و برنامهریزی مسکن پس از حادثه»، «نقشها و مسئولیتها» و «مدیریت اجرای طرحها و برنامهها» مرتبط با فرآیندهای نظاممند «طراحی مشارکتی و معماران مشارکتی»، «مشارکت در طراحی و تأمین مسکن پس از حادثه»، «عوامل مؤثر، موانع و تسهیلکنندههای مشارکت» مرتبط با فرآیندهای مشارکتی و «عوامل طراحی معمار و مشکل محور»، «دانش و نگرش معمار پس از حادثه نسبت به موقعیت»، «تعریف مجدد معماری بافتی پس از فاجعه» و «عوامل ذهنی سازی معمار و بازماندگان حادثه» مرتبط با فرآیندهای ذهنی. مهمترین موضوعاتی هستند که در سه نسل از فرآیند طراحی مسکن پس از فاجعه نقش دارند.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
اصول اخلاق پژوهش در این مقاله رعایت شده است.
حامی مالی
این مقاله حامی مالی ندارد. این مقاله برگرفته از پایاننامه دکتری بهاره زنیان با عنوان «مدل فرایند طراحی معماری در بازسازی سکونتگاه پس از سوانح»، به راهنمایی آقای دکتر زهیر متکی و مشاوره خانم دکتر مهناز محمودی زرندی در دانشکده فنی مهندسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال است.
مشارکت نویسندگان
تمام نویسندگان در آمادهسازی این مقاله مشارکت داشتند.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان این مقاله تعارض منافع ندارد.